طراحی الگوی ساختاری استدلال حسابرس با استفاده از رهیافت الگو سازی ساختاری- تفسیری فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
استدلال، به عنوان نشانه وجود تفکر منطقی، استعدادی ذهنی است که به شیوه ای عقلانی عمل می کند. در پس هر استدلالی، فردی قرار دارد که برخی مقدمه ها را به گونه ای هدفمند، در راستای حمایت از نتایج به کار می گیرد و هرچه امکان تجربه مستقیم محتوای گزاره ها کمتر باشد، نیاز به آوردن استدلال برای توجیه نتایج بیشتر می شود. حسابرسی، به عنوان عرصه ای که ویژگی اصلی آن، اعمال قضاوت حرفه ای است، برای ارزشمندتر شدن نیازمند قضاوت بر پایهٔ استدلال هایی قوی است؛ بنابراین، در این مقاله، عواملی را معرفی خواهیم کرد که زمینه های بهبود قدرت استدلال حسابرسان را فراهم می کنند. در این مقاله به کمک 13 خبرهٔ حسابرسی، حسابداری، و مدیریت مالی و برپایه روش دلفی نخست، 24 عامل مؤثر بر استدلال، در بازه یک ساله بهمن 1397 تا 1398، مشخص و سپس اتفاق نظر خبرگان با به کارگیری ضریب هماهنگی کندال تأیید شده است. داده های پژوهش نیز به کمک پرسش نامه مقایسه زوجی محقق ساخته با نرخ ناسازگاری 03/0 و برپایه روش الگو سازی ساختاری تصویری فازی، در 11 سطح، الگو سازی شده اند. هوش، تجربه، استانداردهای حسابرسی و حسابداری، و دستورالعمل های حسابرسی، در پایین ترین سطح الگو، و توانایی دفاع، عدم سوگیری متن، تردید، و استقلال حسابرس (به عنوان عوامل تأثیرگذار بر استدلال) در بالاترین سطح قرار گرفته اند. همچنین، در نمودار میک مک، پایبندی به اخلاق، فرهنگ سازمانی اخلاق محور و به دور از تقلب، دانش و مهارت در صنعت موردنظر، و صراحت و شفافیت اطلاعات، به عنوان عوامل پیوندی استخراج شده اند که تأکید بر آن ها می تواند استدلال حسابرسان را بهبود بخشد.