بررسی تغییرات فضایی در شهرستانهای جنوبی ایران با تأکید بر آمایش سرزمین (مطالعه موردی: شهرستانهای بندرعباس؛ بوشهر؛ چابهار و بندر ماهشهر)
ایران با وجود نظام جغرافیای سیاسی متمرکز، نیاز به تمرکززدایی در اشکال گوناگون اداری و سیاسی دارد؛ اما این مسئله در بیشتر موارد با بحث تقسیمات کشوری در ارتباط است. انگیزه اصلی ارتقای واحدهای سیاسی، این تصور است که با ارتقای این واحدها، رفاه؛ خدمات عمومی؛ اعتبارات و بودجه بیشتری از سوی دولت، متوجه این واحدها خواهد شد. حاصل این امر، گسترش کانونهای شهری کوچک و بزرگ، بدون در نظرگرفتن برنامه های کلان آمایشی است. با توجه به ضرورت برنامه ریزی برای تمرکززدایی اداری - سیاسی کشور، دراین تحقیق سعی شده است با استفاده از منابع کتابخانه یی و اینترنتی، وضعیت کلی سازماندهی سیاسی- فضایی در شهرستانهای بندرعباس؛ بوشهر؛ چابهار و بندرماهشهر، طی دوره شانزده ساله (از سال ۱۳۷۵ - ۱۳۹۱)، بعنوان نمونه ها یی از تقسیمات کشوری ایران تشریح شود. سپس به بررسی علل ایجاد سازماندهی سیاسی، فضای حاضر شهرستانهای مذکور با استفاده از رویکرد کارکردگرایی ریچارد هارتشورن پرداخته شده است. درنتیجه این تحقیق، مشخص شد که عوامل اصلی ارتقای واحدهای سیاسی شهرستانهای مذکور تصور دریافت بودجه و نیز عامل سیاسی (نمایندگان مجلس و وزارت کشور) بوده است. راهکار ارائه شده، افزایش سطح خدمات و امکانات در سطح واحدهای سیاسی است تا دیگر نیازی به ارتقای آنها برای دستیابی به موارد مذکور نباشد.