ناگریزی ها و ناگزیری های ایمانوئل کانت و آقاعلی زنوزی در تحلیل قضیه ی حملی
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
49 - 70
حوزه های تخصصی:
قضیه ی حملی از سرآغاز اندیشه های فلسفی، مبحثی مهم و مبنایی بوده است. در دوره ی قاجار با ورود افکار غربیان به کشور و آغاز فلسفه ی تطبیقی در ایران، مکتب فلسفی تهران در تقابل با آرای ایمانوئل کانت، به تقسیمات جامع ومانع تری از قضیه ی حملی دست یافت. اگرچه تقسیمات کانت از قضیه ی حملی، در همه ی علوم و دانش های غرب تأثیراتی جدی به جای گذاشت، ولی نواقصی نیز داشت. اما در مکتب تهران و اندیشه های آقاعلی زنوزی، مسیر متفاوتی طی شد و قضیه ی حملی با مباحثی چون معرفت شناسی، وجودشناسی و الهیات بالمعنی الاخص گره خورد؛ به طوری که صحت قضیه ی حملی، میوه ی اصالت وجود به حساب آمد. به رغم وجوه مشترک این دو اندیشمند و ناگریزی های آن ها در تقسیم قضایا، دسته بندی آن ها تبعاتی داشت که هر دو حکیم از پذیرش آن ناگزیر بودند. مقاله ی حاضر در پی آن است که با روشی تحلیلی، آرای این دو فیلسوف درخصوص قضیه ی حملی را نقد کند.