مطالب مرتبط با کلیدواژه

مقام تحقق


۱.

دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در تبیین موضوع فلسفه و تمایز آن با سایر علوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عوارض ذاتی ملاک تمایز علوم موجود بما هو موجود مقام تعریف مقام تحقق فلسفه های مضاف علم شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵۶ تعداد دانلود : ۸۰۴
علم بودن یک علم مرهون انسجام مسائل و انسجام مسائل در گرو عاملی وحدت آفرین است. اغلب حکما این عامل وحدت آفرین را موضوع علم خوانده و موضوع را ملاک تمایز علوم از یکدیگر دانسته اند. پرسش اصلی تحقیق حاضر، بررسی دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در تعیین موضوع فلسفه و تمایز آن از سایر علوم است. چنانکه در منطق آمده، موضوع هر علم چیزی است که از عوارض ذاتی آن علم بحث میکند؛ بتعبیر دیگر، محمولات مسائل علم از عوارض ذاتی آن است. ازاینرو بین موضوع هر علم و مسائل آن رابطه تنگاتنگی برقرار است. طبق دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا، موضوع فلسفه ـ در مقام تعریف ـ «موجود بما هو موجود» است و مسائل آن نیز از عوارض ذاتی وجود است. اما نه تنها دلیلی بر اثبات این مطلب نیست، بلکه در تمام تحقق پارهیی از مسائل موجود در آثار این دو فیلسوف منطقاً از مسائل این فن بشمار نمیآیند؛ از جمله مباحث نفس، معاد، نبوت و امامت. تطبیق قواعد منطقی علم شناسی بر همه آنچه بعنوان مسائل فلسفی مطرح است، بسیار چالش برانگیز است؛ چرا که در مقام تعریف مسائل فلسفی باید از عوارض ذاتیه «موجود بما هو موجود» باشند اما در مقام تحقق به مشکل برخورده و بنظر میرسد در برخی از مسائل فلسفی این نکته رعایت نشده است. ازاینرو شکافی میان مقام تعریف و مقام تحقق فلسفه، بوجود میآید که باید برای پر کردن این شکاف تلاشهایی انجام شود. از جمله اینکه اگر بخواهیم فیلسوفانه به اثبات عقاید خود بپردازیم، میتوانیم آن را در علمی جداگانه یا در فلسفه های مضاف بررسی کنیم. ازاینرو هیچ منعی بنظر نمیرسد که حوزه های گوناگون فلسفی را با شعاعهای متفاوت تعریف کرده و با قراردادن موضوعات متفاوت و التزام به قاعده عوارض ذاتیه به فلسفه های اخص و اعم دست یافت.
۲.

وَلایت به مثابه باطن و بنیاد وِلایت و امامت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حیث التفاتی مقام تحقق ولایت صفت ذات اضافه مقام ترتب آثار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۴ تعداد دانلود : ۹۵۴
در این نوشتة مختصر، مقصود نشان دادن لزوم لحاظ دو معنای وَلایت (با فتح واو) و وِلایت (با کسر واو) در نسبت با هم به عنوان بطون و ظهور یکدیگر و نه جدای از هم است. زیرا چنانکه خواهد آمد منشأ بسیاری از کج فهمی ها در این باب به همین جدایی میان این دو معنا و مشترک لفظی گرفتن کلمه ولیّ باز می گردد و اگر این دو معنا را مرتبط با هم لحاظ کنیم چنانکه در حکمت و فلسفه چنین اعتبار کرده اند مطلب به گونه ای دیگر خواهد شد و در فهم معنای آیات (از جمله سوره نساء آیه 59 و سوره مائده آیه 55) و روایات در این باره گشایشی پدید خواهد آمد که در غیر اینصورت منتفی خواهد بود. از طرفی این بحث نشان خواهد داد که قول مشهور فخر رازی در باب علم که از مقوله اضافه است نمی تواند به صفت ذات اضافه در نفس عالم تلقی گردد و تصور وی ظاهراً به اضافه محض باز می گردد که این امر خود البته در آثار فلسفی و کلامی وی قابل رسیدگی است.