هایدگر و مسئله جنسیت، در آثار لوس ایریگاری و ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
از دهه هشتاد میلادی، نظرات هایدگر، از مهم ترین فیلسوفانِ حوزه پدیدارشناسی، مورد توجه برخی از نظریه پردازانی قرار گرفت که رویکرد جنسیتی را وارد فلسفه می کردند و یا از منظر جنسیت به فلسفه می پرداختند. متفکران اروپایی و به ویژه شاخه فرانسوی آن، از پیشگامان این رویکرد بودند. ژاک دریدا، فیلسوف ساختارشکن پست مدرن، و لوس ایریگاری، فمینیست معروف در حوزه فلسفه و روانکاوی، آثار هایدگر را با ابتنا به دغدغه های نظری و فکری خویش بازخوانی کردند. اولی با رویکرد ساختارشکنی با تمرکز بر مفهوم دازاین و عدم توجه به ویژگی های جنسیتی آن، «فاقد جنسیت بودن» دازاین را کانون نقد خود از فلسفه هایدگر قرار داد و دیگری با تمسک به فلسفه هوا و «فراموشی هوا» در تفاسیر خود از هایدگر، بنیان تفسیری جنسیت مدار بر فلسفه هایدگر نهاد. در این مقاله، ضمن شرح و بیان نظرات فلسفی این دو با استفاده از رویکرد تشریحی، به دنبال پاسخ برای این پرسش هستیم که چه نسبتی میان اندیشه فلسفی هایدگر با فراموشی جنسیت برقرار است؟ و رابطه میان جنسیت و اندیشه هایدگر در جریان فرانسوی چیست؟ این نوشته، بازنمایی تفسیری جنسیت مدار از اندیشه هایدگر با استفاده از نظریه دریدا و لوس ایریگاری است