مطالب مرتبط با کلیدواژه

مساله فرهنگی


۱.

پدیدارشناسی مساله فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از منظر مدیران، صاحبنظران و فعالان فرهنکی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۴۲۱
انقلاب اسلامی را می توان پدیده ای کاملاً فرهنگی دانست که فرهنگ مهم ترین بستر وقوع و توسعه ی آن و در همان حال بزرگترین تهدید آن است. این مقاله کوشیده با اتکا به سه مرحله ی روش پساپدیدارشناسانه ی «تغیّر» از طریق گفتگوی عمیق با نوزده نفر از مدیران، صاحبنظران و فعالان فرهنگی شناخته شده و تاثیرگذار کشور به روایت نسبتاً کاملی از واقعیت مسأله ی فرهنگی ج.ا. برسد و چشم انداز فرهنگی کشور در صورت تداوم وضع موجود را ترسیم کند و ضروری ترین سیاست ها برای بهبود وضعیت را بشناسد. با توجه به داده های به دست آمده از گفتگوها، «اختلال در مولفه های همبستگی اجتماعی»، «عوارض ذاتی تجدد و مدرنیته»، «کاهش جایگاه دین و زوال دین داری»، «کارگزاران و مدیران کارنابلد»، «نابسامانی و عدم توازن ساختار حکمرانی» و «ابتلای الهی به اقتضای مسیر رشد» جنبه های گوناگونی از واقعیت مسأله ی فرهنگی ج.ا. هستند و مشارکت کنندگان در پژوهش باور دارند که چشم انداز فرهنگی جمهوری اسلامی در صورت تداوم شرایط موجود این گونه خواهد بود: «آشفتگی و هرج ومرج ارزشی و فرهنگی»، «تغییر ماهیت و تبدیل نظام» یا «رشد فرهنگی جامعه و تثبیت بنیادین نظام».
۲.

دلالت های نظریه فرهنگ صدرایی در حوزه خط مشی گذاری فرهنگ(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۴۴۸
دانش خط مشی گذاری فرهنگ هم چون سایر علوم، در پاسخ به مسایل پیش روی خود متکی به اصول موضوعه ای است که در این دانش مفروض الصحه دانسته شده اند. مطابق نظر فلاسفه مسلمان، گزاره های مذکور فرض هایی بدون پشتوانه معرفتی نیستند که به دلایل فرهنگی- تاریخی در اندیشه دانشمندان این علم نهادینه شده باشند بلکه صحت آن ها باید در دانش های بنیادی تری هم چون فلسفه، نظریه فرهنگ، خط مشی گذاری عمومی و... به اثبات رسیده باشد. از این رو خط مشی گذاری فرهنگ، ربط و نسبت وثیقی با دانش های فوق برقرار می کند به گونه ای که تغییر مبنا در دانش های فوق موجبات تغییر و تحول در نظریه های خط مشی گذاری فرهنگ را فراهم می سازد. مبادی تصوری و تصدیقی برآمده از حکمت متعالیه، این ظرفیت را دارند تا وجود حقیقی فرهنگ و برخی از احکام آن (از قبیل شیوه ی تکون، تغییر و تحول) را تبیین نمایند. مطابق این نظام فلسفی، فرهنگ، در حقیقت صورت تنزل یافته معنا به عرصه فهم عمومی و رفتارهای مشترک و کنش های اجتماعی است. در مقاله جاری، تلاش شده است با بهره گیری از «روش شناسی بنیادین» پیامدهای منطقی ای که پذیرش نظریه فرهنگ صدرایی در عرصه خط مشی گذاری فرهنگ در پی دارد، بیان گردند.