مطالب مرتبط با کلیدواژه

قصه غربت غربی


۱.

«بکش زنت را»؛ خوانشی زنانه نگر از رساله های فلسفی- تمثیلی حی بن یقظان و قصه غربت غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حی بن یقظان قصه غربت غربی نفس/بدن خود/دیگری جنسیت یافتگی چشم انداز زنانه نگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۹ تعداد دانلود : ۴۰۲
در این مقاله کوشیده ام با سه پرسش زنانه نگر، به بررسی سه رساله تمثیلی-فلسفی در سنت حکمی نزد مسلمانان بپردازم. رساله حی بن یقظان ابن سینا و دو رساله ای که مستقیماً متأثر از آن و در شرح «فلسفه مشرقی» نوشته شده اند؛ یعنی قصه غربت غربی سهروردی و حی بن یقظان به قلم ابن طفیل موضوع بررسی این مقاله هستند. این رساله ها که هدف از نگارش آنها نشان دادن راه سعادت است، در مقابل سه مسئله زنانه نگر در فلسفه قرار گرفته اند: جنسیت یافتگی تمثیل ها؛ رابطه نفس و بدن و رابطه خود و دیگری. در هر سه رساله به صورت آشکار یا پنهان نشانه هایی دال بر فرودستی زنان وجود دارد. در هر سه رساله بدن پست دانسته شده و ارتباط مطلوب میان اجزای نفس، به استثنای بوعلی سینا، بر سلطه و غلبه جزء عقلانی است. در هر سه رساله دیگری و پیوند با دیگران مانع رسیدن به سعادت است. در نهایت به این نتیجه رسیدم که سالکِ مسیرِ سعادت در این رساله ها سوژه ای عاقل، بالغ، مذکر، پس زننده، تن زدوده و خودآئیین است و سعادت نیز زمانی به دست می آید که انسان از همه کیفیت های انسانی خود خالی شده باشد.
۲.

بررسی تطبیقی اسطوره «غربت روح» در سروده گنوسی مروارید و قصه غربت غربی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۶۴
باور به هبوط روح به سراپرده هستی و بازگشت آن به موطن و منزلگاه اصیل و آغازین خویش، جوهره اصلی تعالیم و آموزه های مکتب گنوسی و اندیشه های سهروردی است. این باور، در دو داستان رمزی تمثیلی «سروده مروارید» (بازتابی از اندیشه های معرفت شناختی گنوسی) و «قصه غربت غربی» (بیانگر نظام اندیشگانی شیخ اشراق) نمود و تجلی یافته است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی تطبیقی، برآن است که محورهای اساسی جهان شناختی گنوسی و سهروردی را از خلال این دو رساله به تصویر بکشد، وجوه اشتراک و افتراق میان آن ها را بازخوانی کند و از این رهگذر، به دستاوردهایی در بررسی تطبیقی و بینامتنی میان این دو داستان برسد. به رغم وجود تفاوت های بسیار فکری میان این دو طیف اندیشه، یافته های پژوهش نشان از وجود اشتراکات بسیاری دارد. از درون مایه های مشترک میان این دو داستان، می توان به آموزه هایی همچون غربت آگاهی، جهان نگری شرقی غربی، حضور پیر و راهنمای طریق، عنصر آگاهی بخشی و نیز ساختار رمزی و اسطوره ای هر دو داستان اشاره کرد؛ همچنین از وجوه تمایز میان این دو داستان، آموزه هایی چون بازگشت و تولد ثانوی، حضور مداخله گرانه الوهیت در هستی و جهان نگری غیر ثنوی است که در قصه غربت غربی بازتاب یافته است.