شناختی از نظریه عمومی سامانه ها؛ همراه با تفسیری از کاربست آن در سیبرنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:
نظریه عمومی سامانه ها خود محصول رویکرد سیستمی در فهم پدیده هاست. این نوشتار با هدف شناخت ماهیت و مؤلفه های مفهومی این نظریه به پیشینه پیدایش و چگونگی رواج رویکرد سیستمی پرداخته است. همچنین، با در نظر گرفتن مؤلفه های مفهومی این نظریه، کوشش شده تا تفسیری از کاربرد نظریه عمومی سامانه ها (سیستم ها) در حوزه سیبرنتیک ارائه شود.
روش شناسی:
این نوشتار از نوع تحلیل مفهومی است. به طور کلی، تحلیل مفهومی متون، مبتنی بر داده های گردآوری شده متنی و با هدف به دست دادن فهمی از ابعاد و مولفه های برسازنده هر یک از مفاهیم اصلی و نیز تبیین مرزهای مفهومی آنهاست. در این پژوهش نیز متون مرتبط با سیبرنتیک و نظریه عمومی سامانه ها، تحلیل مفهومی شده اند.
یافته ها:
کنکاش این نوشتار درباره چیستی و مؤلفه های مفهومی رویکرد سیستمی، زمینه نظری و چارچوب فلسفی- تاریخی لازم را برای فهم بهتر نظریه عمومی سامانه ها فراهم ساخته است. به سبب پیوند محکم میان این نظریه و حوزه سیبرنتیک، تفسیر و فهمی سیبرنتیکی از این نظریه ارائه شده است. یافته ها نشان داد که سرشاخه های این دو حوزه در بسیاری از رشته ها از جمله علم اطلاعات به هم رسیده است. نظریه عمومی سامانه ها و نیز نظریه سیبرنتیک، هر دو از مؤلفه های مهم در توسعه نظریه علم اطلاعات بوده اند.طبق نظریه عمومی سامانه ها و نیز نظریه سیبرنتیک، سامانه های سیبرنتیکی مبتنی بر اطلاعات نهفته در کنش های کنترل عمل می کنند؛ لذا از آنجا که تمامی کنش های کنترل در سامانه های سیبرنتیکی، ریشه اطلاعاتی دارند، می توان گفت که عنصر اطلاعات، به عنوان یک مؤلفه مهم و اساسی در این سنخ سامانه ها به حساب می آید.
بحث و نتیجه گیری:
مطالعه حاضر نشان می دهد که یکی دانستن دو حوزه علم سامانه ها و سیبرنتیک نوعی بی مبالاتی نظری است؛ ولی در عین حال، میان این دو، اندیشه ها و مقاصد مشترک فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها در این نوشتار اشاره شده است. این هم راستایی میان دو حوزه علم سامانه ها و سیبرنتیک ناشی از آن است که این دو، محصول یک نگرش و رویکرد مشترک یعنی نگرش سیستمی هستند. در هر دو، مفهوم سامانه یک مفهوم کلیدی و بنیادین است؛ و به دست دادن قوانین و اصولی که مشابهت آفرین، تعمیم بخش و کل گرا باشد، یک ارزش اصیل به حساب می آید.