بررسی هم پایگی انسجام دستوری غیرساختاری در خطبه اول نهج البلاغه و ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام ( Cohesion )، اصطلاحی است در حوزه علم زبان شناسی نقش گرا که به بررسی روابط میان عناصر مختلف سازنده آن متن در دو سطح دستوری (ساختاری و غیرساختاری) و واژگانی می پردازد. در بحث انسجام دستوری غیرساختاری، مؤلفه های چهارگانه: ارجاع، ربط، جانشینی و حذف، به عنوان عوامل انسجام بخش متن محسوب می شوند که هریک، در کنار دیگر عوامل انسجام، به پیوستگی و یکپارچگی متن می انجامند. نظر به ضرورت اصل تعادل و برابری در فرآیند ترجمه، بازتاب هریک از عوامل فوق در ترجمه ها در راستای حرکت همسو با متن اصلی از اهمیّت بسزایی برخوردار است. از آن جا که نهج البلاغه به عنوان متنی منسجم، شامل گونه های مختلف انسجام بخش است، انتظار می رود ترجمه های به عمل آمده از آن نیز این عناصر انسجام بخش را در خود بازتاب دهد. این مقاله با اتخّاذ رویکرد توصیفی – تحلیلی به بررسی و تطبیق مؤلفه های انسجام دستوری غیرساختاری در خطبه اول نهج البلاغه و پنج ترجمه انتخابی می پردازد. از این رهگذر، میزان پایبندی مترجمان به بازتاب این مؤلفه های انسجام بخش بررسی شده و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که در میان انبوه مؤلفه های یادشده برخی از مترجمان در سایه حرکت هم ارز و برابر با متن اصلی و با گزینش برابرنهادهایی مناسب، انسجام موجود در متن اصلی را به طور کامل در ترجمه های خود انعکاس داده اند. در مواردی نیز مترجمان از این اصل غافل مانده اند که این غفلت می تواند ناشی از عواملی چون سبک خاص مترجم و ظرفیت زبانی – دستوری متن مقصد باشد.