تحلیل راهبردی از «امامت» در دکترین امام رضا علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث دربارة مباحث راهبردی و استراتژیک به ویژه در حوزه سیاسی – اجتماعی، رشد فزاینده ای به خود گرفته است. با نگاه راهبردشناسانه به راهبری جامعه از منظر امام رضا علیه السلام میتوان راهبرد امامت را، نظام و برنامه جامعی دانست که بر اساس دین شکل گرفته و در آن، فن به کارگیری همة ظرفیت ها و امکانات معنوی و مادی برای سازماندهی و هماهنگی اجزا و فرایندهای راهبرد لحاظ شده است. تعبیر «نظام» دربارة امامت در کلام رضوی، نشان از آن دارد که امامت نظام واره ای است که رشته اتصال و سبب انسجام تعاملات خدا، انسان و هستی است. این نظام و راهبرد از حیث مبدأ شناختی، خدا محور، از حیث غایت شناختی شامل سه هدف ابتدایی، میانی و نهایی، از حیث قلمرو شناختی جامع محور(پیوند و درهم تنیدگی دنیا و آخرت)، و از حیث راهکارشناختی نیز بر اساس روش انتصاب ماورایی و اصطفایی سامان یافته است که محور اول یعنی ماورایی ناظر به مبدأ راهبرد و محور دوم (اصطفایی) ناظر به ملاک و معیار راهبرد است. راهبرد امامت بر اساس منشور و سند جاویدان قرآن کریم است که امام رضا علیه السلام بر جامعیت قرآن و اکمال آن تأکید ویژه میفرماید. امام علیه السلام جایگاه علمی، حقوقی و شرعی امام و رهبر جامعه را نیز بر اساس (الامام، عالم بالسیاسة، مستحق للرئاسة، مفترض الطاعة) تبیین کرده است. بر اساس کلام رضوی، راهبرد امامت را باید الگویی بی بدیل در نظام مدیریتی و سیاسی دنیا دانست که واجد بیشترین مزیت و کارکرد و کمترین عوارض و آسیب بوده، با هنر هماهنگی میان خرده سامانه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قادر است راه سعادت وکمال فردی و اجتماعی را فراروی بشریت نهد. در نهایت تبیین و ترویج این راهبرد میان جهانیان و بیان کارکردها و شاخصه های آن در خرده سامانه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی(در حوزه فرافردی) اشتیاق و عطش جهانیان را به نظام ولایی فزون تر و گامی زمینه ساز برای طلوع دولت یار میباشد.