مطالب مرتبط با کلیدواژه

وحدت روش شناختی


۱.

نقد و بررسی تجربه گرایی در علوم انسانی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روش شناسی تبیین تفهم تجربه گرایی(پوزیتیویستی) ضد تجربه گرایی (تفسیرگرایی) وحدت روش شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۰۱
دستیابی به اهداف علم یا شناخت علمی مدیون روش شناسی است؛ همچنان که کنت با بهره گیری از روش های تجربی/ کمی، مطالعات انسانی و اجتماعی را انجام داد و به زعم طرفداران خود (تجربه گرایان)، آن را واجد شأن علمی کرد. این اندیشه ملهم از افکار بعد رنسانس و عصر روشنگری، و سال هاست که بر علوم انسانی حاکمیت دارد. تجربه گرایی، رفتار و روابط اجتماعی را وابسته به شرایط محیطی میداند و از تأثیر مطلق آن در شکل گیری شخصیت و سرنوشت انسان بحث میکند. انسان با این نگاه، دیگر اشرف مخلوقات و مرکز ثقل آفرینش نیست و حیات او، ترکیبی از عملیات معمولی طبیعت است؛ بدون آنکه ارزش های اخلاقی، اعمال جبری، محدودیت ها و یا به طور کلی فعالیت های بشری ارتباطی با نیروها و مقدمات فوق طبیعی پیدا کنند. این مقاله میکوشد تجربه گرایی را از دو دیدگاه، نقد و بررسی کند؛ دیدگاه کسانی که اولاً با اعتقاد به یک یا چند ویژگی از علوم انسانی، آن را از علوم طبیعی جدا کردند و ثانیاً برای تقابل با تجربه گرایی به تفسیرهای معناکاوانه روی آورند، و دیدگاهی که با استفاده از مطالعات روش شناختی ماکس وبر، به استفاده توأم از هر دو روش تأکید کردند و مرزی بین آنها قائل نشدند.
۲.

بررسی مقایسه ای انتقادی نظریه شناخت استیس و کواین(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: رشد منطقی ذهن باورهای ساختی کل گرایی وحدت روش شناختی علم تعیین نظریه نسبیت وجودشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۵ تعداد دانلود : ۳۵۹
با توجه به اینکه هر ذهنی در درجه اول و به طور مستقیم فقط با دنیای فردی خود روبه رو است، ذهن بشر چگونه به این باور می رسد که جهان خارج، مستقل از آگاهی ما وجود دارد؟ و چگونه با آغاز از این ورودی های اندک، برون دادها و دیدگاه های فراوانی حاصل شده است؟ والتر ترنس استیس در پی پاسخ به سؤال اول بود و به این نتیجه رسید که باور به وجود جهان خارج، مستقل از آگاهی اذهان، باید ساختی ذهنی و تعبیری از تمثلات حسی باشد که اذهان مختلف با همکاری یکدیگر دست به ابداع آن زده اند. اما دغدغه کواین پاسخ به پرسش دوم است و با گذر از پوزیتیویسم منطقی معرفت را ماهیتاً زبانی می داند و در نهایت با رسیدن به ساختارگرایی، در هستی شناسی به نسبیت می رسد؛ اما خواهیم دید که هر دو فیلسوف به بهای پاینبدی به روش فلسفی خود از فهم متعارف فاصله گرفته اند، درحالی که امروزه فهم متعارف نزد فیلسوفان، اهمیت خاص معرفتی و فلسفی دارد