مطالب مرتبط با کلیدواژه

ماهیت لابشرط


۱.

کلّى طبیعى: مقایسه اى میان ابن سینا و ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصالت وجود ابن سینا ملاصدرا کلى طبیعى ماهیت لابشرط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۱ تعداد دانلود : ۵۹۷
تحقیق در باب نحوه وجود کلّى طبیعى یا ماهیت را مى توان یکى از دشوارى هاى فلسفه ابن سینا و ملّاصدرا دانست. در ساختار فلسفى هریک از این دو فیلسوف، کلّى طبیعى تعریف و آثار ویژه اى دارد. غفلت از این تفاوت ها ممکن است موجب بروز اشتباهات بسیارى گردد. ماهیت، در صورتى که لابشرط اعتبار شود، چیزى جز خودش نخواهد بود. ادّعاى ابن سینا آن است که ماهیتِ لابشرط (کلّى طبیعى) در خارج وجود دارد. امّا به راستى، چگونه ممکن است حقیقت لابشرط ـ که هیچ وصفى جز خود را نمى پذیرد ـ در خارج محقّق، و همچنان اعتبار لابشرط بودن آن حفظ شود؟ در این مقاله، نشان داده ایم که ابن سینا در تبیین نحوه وجود کلّى طبیعى در خارج، با مسائلى مواجه است که آنها را بى پاسخ گذاشته و ملّاصدرا تلاش کرده تا پاسخى موجه براى چنان مسائلى بیابد. البته وى نیز باید تبیینى از کلّى طبیعى ارائه دهد که به هیچ روى با نظریه وى در باب اصالت وجود ناسازگار نباشد. ما تلاش کرده ایم تا با بررسى دو رویکرد مختلف درباره تحقّق خارجى کلّى طبیعى، برترى نظریه ملّاصدرا و چگونگى سازگارى آن با اصالت وجود را نشان دهیم.
۲.

کارکرد مفهوم کلی دراندیشه ابن سینا و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلی انضمامی کلی طبیعی ماهیت لابشرط صورت معقول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۱۴۹
در تاریخ فلسفه، آنچه مفهوم کلی را به مسئله تبدیل کرده، کارکردهای هستی شناختی، معرفتی و نیز کلامی آن بوده است؛ البته توجه به چنین کارکردهایی، فهمی فراتر به لحاظ حیث منطقی آن را می طلبد. در این حوزه، نگرش خاص ابن سینا درباره کلی طبیعی که درپرتو اعتبارات لابشرطی ماهیت و با وصف معقولیت بر آن تأکید شده است، امکان مقایسه با کلی انضمامی هگل با چنین وصفی را فراهم می آورد؛ بنابراین، ارتباط بین عالم محسوس و عالم معقول، تجرد نفس، نسبت کلی با افراد خود، و مسئله تشخص و فردیت ازجمله موضوعاتی هستند که کارکردهای یادشده را توجیه می کنند؛ اما آنچه در این بحث، نسبت هگل با ابن سینا را نشان می دهد، در وهله نخست، توجه به معقولیت ثانی یا فلسفی مفهوم کلی و سپس توجه به کارکردهای آن است که درپرتو اندیشه ارسطو- افلاطونی شکل گرفته است. بی تردید، در تحلیل و واکاوی مفهوم کلی و تعینات آن، هگل و ابن سینا تحقق عینی این مفهوم در افرادش را پذیرفته اند؛ ولی به زعم هگل، کلی انضمامی در اصطلاح حکمت سینوی، ماهیتی مخلوطه و بشرط شیء است که در سطحی فراتر از ماهیت و وجود (صورت معقول) عرضه شده و کاملاً حیث ایجابی یافته؛ درحالی که آنچه کلی طبیعی را با توجه به حیث سلبی اش درسطح ماهیت، به صورت مبهم درآورده، نحوه موجودیت آن است؛ افزون بر آن، هگل براساس نظریه وحدت ضدین، کلی انضمامی را تحلیل کرده و استنتاج کثیر از واحد را برخلاف قاعده الواحد ابن سینا مجاز دانسته و درنهایت، در دام مفهوم گرایی افتاده است.