تحلیل خودشیفتگی و انواع آن در ش عر معلقات بر اساس نظریه آدلر
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمانی می توان یک اثر ادبی را به خوبی درک کرد که موقعیت ادیب هم مد نظر قرار داده شود. در این میان آلفرد آدلر، پزشک و روانشناس برجسته آرای ارشمندی را مطرح می کند. آدلر خودشیفتگی را برگرفته از عقده برتری و عقده برتری و جبران افراطی را برگرفته از عقده حقارت می داند. در پژوهش حاضر سعی می شود تا عوامل پدید آورنده عقده حقارت و برتری، نظیر لوس شدگی، تخاصم والدین و غفلت، در میان شعرای معلقات که دچار خلأها و عقده هایی بودند، بررسی شود و در نتیجه نمودهای این عقده ها با تمجید از خود و خودشیفتگی، مورد واکاوی قرار گرفته است. امرؤالقیس با لوس شدگی، تخاصم و غفلت؛ طرفه بن عبد با از دست دادن پدر و تخاصم عموهایش؛ عنتره بن شداد عبسی با عدم پذیرشش به فرزندی، به جهت کنیز بودن مادرش و عمرو بن کلثوم به جهت لوس شدگی، رفاه زدگی، شکست در محاکمه و قتل پادشاه مناذره مسیر خودستایی را در سرودن ابیاتی با چنین مضمون پیموده اند. پر بسامدترین عوامل شکل گیری شخصیت خودشیفته در میان صاحبان معلقات، غفلت والدین و تخاصم ایشان یا اطرافیان شاعر است که به طرز چشم گیری زمینه ساز شکل گیری خودشیفتگی در شخصیت شاعر شده اند.