رهیافت مصلحت گرایی در تصمیم گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ بررسی فرایند پذیرش قطعنامه 598(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
62 - 111
طبق آموزه های رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل، دولت ها تنها بازیگرانی هستند که همزمان بر چهار عنصر جمعیت، قلمرو، حکومت و حاکمیت تسلط دارند. این بازیگران برای پیگیری اهداف خویش در خارج از مرزهای ملی، مدیریتی را اعمال می کنند که سیاست خارجی نامیده می شود و یکی از اجزای حائز اهمیت این عرصه، تصمیم گیری هایی است که با هدف ارتقای جایگاه، تقویت قدرت و کسب منافع صورت می گیرند. تصمیم گیری در سیاست خارجی تحت تأثیر عوامل انسانی، مادی، هنجاری و الگوهای متعددی قرار می گیرد و جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک بازیگر دولتی از این قاعده مستثنی نیست. اما علاوه بر الگوهای عام؛ ویژگی های خاص سرزمینی، فرهنگی، تاریخی، جمعیتی و ...؛ می تواند سیاست خارجی و نحوه تصمیم گیری بازیگران را از همدیگر متمایز کرده و رهیافتی خاص را برای هرکدام از آنان رقم بزند. پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه اسلامی سیاست خارجی، در پی تبیین علّی روابط میان متغیرهایی که به شکل گیری رهیافت «مصلحت گرایی» در تصمیم گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران منجر شده اند. از این رو؛ مقاله به دنبال واکاوی ابعاد این پرسش برآمده که «ماهیت رهیافت مصلحت گرایی و ضوابط حاکم بر اجرای آن در تصمیم گیری سیاست خارجی چیست؟». در جستجوی پاسخ؛ این فرضیه رخ نموده است که مصلحت گرایی در حوزه تصمیم گیری سیاست خارجی معطوف به مفهوم سه وجهی «حفظ نظام» بوده و تحقق آن را از طریق ابزارهای رفع تزاحم و حل تعارض میان اهداف متنوع به منظور دفع ضرر و بیشینه سازی منفعت برای عموم جامعه، در حوزه سیاست خارجی تعقیب می کند.