موقعیت جریان های اجتماعی در تحولات منجر به زوال قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مشروطه تا کودتای 1299ه .ش، در هر رویداد تاریخ ساز، سوای عوامل بیرونی و شاخصه های مؤثر فرعی، پنج گروه اجتماعی اصلی در صحنه سیاست ایران دست درکار بوده اند. شاهزادگان، اشراف و هواداران س لطنت؛ روشنفکران و آزادی خواهان؛ چ پ گرایان؛ رهبران ایلی و سران چادرنشینان؛ و روحانیت. این پنج گروه با ویژگی ها و نیروهای متفاوت، گاهی با اهداف و منافع متضاد و در پاره ای موارد همسو، همواره در رقابت و کشمکش زیستند و توانستند موجودیت خود را تا پایان حیات دودمان قاجار در پاییز 1304 حفظ نمایند. پژوهشِ حاضر می کوشد تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که جریان های عمده باشنده در سیاست ایران به هنگام برکناری قاجارها با چه کیفیتی، در چه وضعیتی قرار داشتند و کدام توانستند بیش از دیگران اثرگذار باشند. بر شالوده موضوع مورد اشاره و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی یعنی کالبدشکافی منسجم مدارک موجود در سیر تاریخی رخدادها، این نتیجه حاصل می شود که روحانیت پیش از همه به دورنمای تغییرات اساسی پی بُرد و با تقویت اعتبارش که بر اثر بازشکوفایی حوزه علمیه قم و مهاجرت مراجع از عتبات به ایران فراهم شده بود، توانست در روند انتقال قدرت، روابطی منظم و متوازن با سردارسپه برقرار سازد؛ اما سایر جریان ها که از واقعیاتِ روز و ماهیت رقیب سرسختشان کمتر آگاهی داشتند؛ یا به کلی حیثیت شان را از دست داده بودند، یا ناگزیر به اراده رضاخان تن دردادند و یا با آغاز روند تحولات، به تدریج در برابر شرایط جدید غافل گیر گردیده و به گوشه ای رانده شدند.