سید شهاب غدیری

سید شهاب غدیری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

تأملی در جریان نوسلفی ها؛ محمد العریفی و تأثیر خطابه در نفوذ آراء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بنیادگرایی خطابه. سلفی محمد العریفی نوسلفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۷ تعداد دانلود : ۴۱۷
نوسلفی گری جریانی است از میان جریان های کلامی معاصر که در روش همچون سلفی گری به تفسیر تحت الفظی از متون می پردازد. عملگراست و پیوندی نزدیک با فناوری دارد. نوسلفیان برخلاف جریان سلفیه سنتی، و سلفیه وهابی رویکردی آشتی آمیز نسبت به جهان غرب، حقوق زنان و مدرنیته دارند؛ همچنین به دلیل وعده های جذاب، بیان ساده و فارغ از پیچیدگی های کلامی و فقهی، جذابیت بسیار زیادی برای مسلمانان و غیرمسلمانان دنیا داشته اند. در این مقاله یکی از متفکران جریان نوسلفی، محمدبن عبدالرحمن العریفی معرفی، و آثار و میزان نفوذ وی در شبکه های مجازی و همچنین نسبت میان فن خطابه و ادبیات این متفکر نوسلفی در متن آثارش با شهرت و محبوبیتش در جهان اسلام، به طور خاص، بررسی شده است. پرسش اصلی این مقاله به چرایی نفوذ و شهرت روزافزون العریفی می پردازد و بررسی محتوای آثار وی نشان می دهد که روش بیان معارف دینی مبتنی بر فن خطابه است، به طوری که خواننده را نه با استدلال، بلکه با تحکمات و مثال های متعدد روبه رو می کند و آنقدر این رویه را ادامه می دهد تا خواننده به درجه اقناع برسد. هدفی که در تمامی متون این آثار دنبال می شود، صرفاً «اقناع» و اکتفا خواننده برای «تبعیت» از نص مقدس است. بدین ترتیب فرضیه مورد اثبات ما در این مقاله فن خطابه را عامل محوری نفوذ و شهرت آرای العریفی در جهان اسلام می داند.
۲.

لویاتان و اپیکوریسم سیاسی: بحثی انتقادی درباره تفسیر الهیاتی هابز(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۴۴
نظریه سکولاریزاسیون یکی از موضوع های جدل برانگیز در فلسفه سیاسی معاصر است. به طور کلی بر اساس این نظریه طی فرایند سکولار شدن، دین تنها کنار نمی رود، بلکه با ساحت این جهانی ارتباط برقرار می کند و به موجب آن برخی از مؤلفه های استعلایی اش درون ماندگار می شود. این نظریه بر اساس رویکردی الهیاتی اصالت نظریه های مدرن را نفی می کند. پژوهشگرانی مانند کارل اشمیت، کارل لوویت، جان میلبنک و ولفگانگ پالاور از پشتیبان های نظری این رویکردند. هدف این پژوهش ارائه شرحی انتقادی از کاستی این رویکرد تفسیری در مورد مطالعه توماس هابز، با تمرکز بیشتر روی نظریه دین مدنی اوست و تلاش می کند با روش تفسیر زمینه و متن اسکینری از آنچه اپیکوریسم سیاسی هابز خوانده می شود، به مانند تلاشی به طور کامل مدرن، در برابر تفسیر الهیاتی از لویاتان دفاع کند. پرسش های پژوهشی عبارت اند از: 1. چه ارتباطی بین فلسفه هابز و اپیکور وجود دارد؟ و 2. تفسیر الهیاتی از هابز چه تضاد بنیادینی با اپیکوریسم سیاسی او دارد؟ فرضیه پژوهش این است که اپیکوریسم سیاسی هابز به دلیل تضاد بنیادینی که با نظرگاه الهیات یهودی – مسیحی دارد، با خوانش الهیاتی از هابز ناسازگار است. این پژوهش با بررسی اندیشه هابز و بستر پیدایی آن و ارتباطش با احیای فلسفه اپیکوری، بین هستی شناسی، معرفت شناسی و اخلاقیات اپیکور و هابز، همچنین رویکرد این دو به سیاست، تناظرهای مفهومی ای برقرار می کند و بیانی از اپیکوریسم سیاسی را با اصطلاحی که دروغ الهیاتی نامیده می شود، در اندیشه هابز ترسیم می کند. این پژوهش نتیجه می گیرد آنچه در اندیشه سیاسی هابز به نظر الهیاتی می آید، در واقع دروغ الهیاتی اپیکوری است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان