شناختن اندیشه های اخلاقی و تعلیمی بزرگان ادبی جز با مطالعه آثار به جا مانده از آنان امکان پذیرنیست. اندیشه های بزرگان ادبی و شعرا، گاه در پرده نثر نمایان است و گاه در میان نظم. نثر یا نظم، گاه شکل داستانی به خود می گیرد. نظامی گنجوی یکی از برترین داستان سرایان منظوم بازبانی پویا و تصویری است. هنر داستان پردازی نظامی در هفت پیکر و برجسته ترین بخش آن هفت گنبد، جلوه ای بی بدیل دارد. در این مقاله کوشش شده است ضمن ارائه تعاریف روشن و جامع از عناصر داستانی، با شیوه توصیفی - تحلیلی قواعد حاکم بر ساختار قصّه های هفت گنبد بررسی گردد. برای تحقق این هدف، ابتدا به بیان ویژگی های زبان داستانی نظامی و سپس به معرفی مختصر هفت پیکر و شخصیّت بهرام پرداخته شده است. آنگاه با تعریفی کوتاه از عناصر داستان، هریک از قصّه های هفت گنبد بر اساس عناصر داستانی نظیر پیرنگ، صحنه پردازی، درون مایه، شخصیّت، لحن و حقیقت مانندی تحلیل و از نظر فنی ارزش گذاری شده است. این مقاله بر اساس تحلیل عناصر برجسته داستانی، می دارد که نظامی در داستان نویسی از سنت قصّه در قصّه گفتن بهره می برد و برای تازگی بخشیدن به داستان خویش، از شگرد صحنه پردازی های پویا، توصیفات بیرونی حیرت انگیز و گره افکنی های متعدد در پیرنگ استفاده کرده است. در دیگر عناصر، داستان های نظامی عموماَ از ویژگیهای قصّه های کهن برخوردار است.