تصویر برساخته از ایران در آسیای مرکزی، در نیمه دوم سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه ایران و آسیای مرکزی پیشینه ای طولانی دارد. روایت های گوناگونی از گستردگی و عمق این روابط وجود دارد. با خارج شدن این منطقه از زیر نفوذ سیاسی ایران در نیمه دوم سده نوزدهم، جامعه دانشگاهی و عموم مردم ایران بر این باورند که این مناطق، پاره های جداشده ای از خاک ایران هستند و مردم آسیای مرکزی، زیر سلطه روسیه تزاری و سپس اتحاد شوروی، از پیوندهای تاریخی خود با ایران جدا شده و به ناچار به این جدایی رضایت داده اند. در این نوشتار در پی پاسخ این پرسش هستیم که در نیمه دوم سده نوزدهم که سال های پایانی نفوذ سیاسی ایران در منطقه بود، مردم منطقه چه تصویری از ایران داشتند و چه عواملی در شکل گیری این تصویر نقش داشته است؟ این نوشتار نتیجه پژوهشی کیفی با شیوه تحلیل تاریخی است. گردآوری داده ها نیز به شیوه اسنادی انجام شده است. منبع اصلی این نوشتار، سفرنامه هایی است که نمایندگان سیاسی و مسافران ایرانی و غربی نوشته اند. مطالعه منابع و بررسی دقیق داده های موجود، ما را به این نتیجه رساند که در این دوره تاریخی، تصویری منفی از ایران در منطقه وجود داشته است و مردم آسیای مرکزی نه تنها ایران و ایرانی ها را دوست خود نمی دانستند، بلکه آن ها را به چشم دشمن خود می نگریستند. همین تصویر منفی در کنار عوامل دیگری که در متن بررسی شده است، نقش مهمی در جدایی دائمی این منطقه از جهان فرهنگی ایران داشته است.