نقش مبانی روان شناختی حماسه ی کربلا در پدیداری نگرش های متعالی دینی (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
در این نوشتار تحلیلی روان شناختی از حماسهی کربلا شده که نتیجهاش پدیداری نگرشهایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبهی احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبههای عینی، تحلیلی (روان شناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم. در همین راستا از مسألهی فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شدهای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیهالسلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافتهای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است. برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزههای متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلتهای برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیهالسلام ، میشود الگو، الگویی که توانسته نگرشهایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند. بدین صورت حماسهی کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادیخواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلتها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه باوفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعهی رفتارها، اندیشهها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزشها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنیترین ذخیره و سرمایهی گرانبها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.متن
در نگرشی جامع و تحلیلی، در نهضت عاشورا، ابعاد گستردهای همچون ابعاد روانی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و اقتصادی و... وجود دارد که تحلیل نشدهاست. مثلاً در بعد اقتصادی، مسائل قابل تأملی دارد که بسیار ارزنده و راه گشاست و در مورد مسائل تربیتی، جستارهای عالی و برجستهای وجود دارد که مکتب عاشورا را به صورت مکتب تربیتی ارزندهای متجلی ساخته است. زیرا امام حسین و یاران او در مسند احیاگری نشستند و احیاگر دین خدا و مفاهیم عالی آن شدند و به همین دلیل نهضت عاشورا از نقش ارزنده و بالایی در سطوح تربیتی و هدایتی برخوردار است.
در این نگرش و بررسی، تحلیلی داریم بر نقش حماسهی کربلا در پدیداری نگرشهای متعالی.
یکی از اشکالات مهمی که بر ما وارد است و از معضلات جامعهی ما محسوب میشود، این است که بسیاری از افراد مدعی اندیشهاند و متأسفانه از اندیشهی درستی برخوردار نیستند و به کلیهی مسائل، تاریخ، شخصیتها و حوادث نگرش احساسی دارند. ما باید زاویهی نگرش خودمان را از جنبههای احساسی به جنبههای تحلیلی معطوف نمائیم.
شعار اصلی رسول خدا
اساسیترین شعار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، رساندن جامعه به فلاح است. «قولوا لااله الا اللّه تفلحوا»؛ کلمهی فلاح از فَلَحَ گرفته شده که به معنای «جوانه زد و رشد کرد»، میباشد و زیباترین واژهی تربیتی است. مفلح یعنی رشد یافته و فلاح یعنی رشد دهنده. این کلمه ضابطهمند است و در قرآن مجید، ضابطههای آن معرفی گردیده است. از جمله در سورهی مؤمنون که میفرماید: «قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلوتهم خاشعون و الذینهم عن اللغومعرضون، و الذین هم للزکات فاعلون...»(مؤمنون 6-1)
مؤمنان به رشد و فلاح رسیدند، همانها که در نمازشان خشوع دارند و از تباهی دوری جسته و زکات میدهند.
اگر انسانی به رشد و فلاح برسد، در واقع به آرامش دست یافته است. انسان خوشبخت کسی است که از سویدای دل، احساس آرامش و خوشبختی نماید. هر که آرامش ندارد. در واقع هیچ ندارد، جوانه وقتی رشد میکند که از آرامش هم برخوردار باشد. آسیبها، مانع آرامش هستند و آرامش و پویایی وجود انسان در گرو شکوفایی و رشد متوازن، متعادل و متعالی همهی استعدادها و توانمندیها و به فعلیت رسیدن همهی قابلیتها و شایستگیهای او است. در نتیجهی چنین دستیابی است که گوهر آرامش برای انسان حاصل میگردد. طبیعی است که فرد در پرتو آرامش به امنیت و اطمینان دست مییابد.
پدیداری چنین وضعیتی دستیابی به کمال وجود انسان، شجرهی طیبهای است که در بستر تربیت دینی و رعایت حریمها و ارزشهای الهی مقدور و میسر خواهد بود.
تربیت دینی، یعنی مصونیت از موانع و آفات رشد و تحول شخصیت مطلوب و مأنوس شدن با اصلیترین مؤلفهها و عوامل رشد متعادل شخصیت. برای این که این هدف عالی و متعالی حاصل شود، باید مربّی بتواند متربّی را در بستری متناسب قرار دهد تا استعدادهای درونیش آشکار شود و قوهها و استعدادهای درونی به مرحلهی فعلیت برسد و در این راه، مربّی از نقش کار ساز و بنیادینی برخوردار است.
دین، متکفّل همهی اصول تربیتی
در رسیدن و رساندن متربی به اوج و کمال و دستیابی به شخصیت متکامل و متعالی و متوازن، مجموعهی بایدها و نبایدهای دینی منطبق بر ویژگیها و نیازهای زیست، شناختی، روانی و اجتماعی مربوط به انسان، باید مدّ نظر قرار گیرند و پرواضح است که باید همهی توصیهها و ارزشهای الهی بر پایهی منطق و عقلانیت استوار باشند و معیار حق و صدق در آنها وجود داشته باشد.
«و لدینا کتاب ینطق علیکم با الحق»(مؤمنون 62)
با یک نگاه ژرف و حکیمانه به نیکی میتوان دریافت که در مبانی و اصول تربیت دینی، هر آنچه مانع رشد مطلوب جسمانی، بازدارندهی تحول و پویایی ذهنی، مختل کنندهی سلامت و تعادل روانی و آسیب گر رشد اجتماعی میباشد، ناروا و حرام شمرده شده و هر آنچه که عامل رشد زیستی، پویایی و خلاقیت ذهنی و عقلانی، تضمین گر نشاط درونی و بهداشت روان و تسهیل گر روابط مطلوب انسانی و تحول اجتماعی در همهی شرایط و موقعیتها در گسترهی هستی میگردد، بایسته، شایسته و واجب میباشد. این، منطبق بر کمال عقلانی بشر است. همین است که پیامبر اکرم فرمود: «الدین هو العقل و العقل هو الدین» دین، همان عقل است و عقل، همان دین، چرا که ارزشها با عقلانیت هماهنگ است و اسلام، مکتب عاقل پروری است.
تربیت دینی، زمانی میتواند معنا و مفهوم خود را به نحو کامل بیابد که ما شاهد تبلور مطلوبترین و متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی در انسان تربیت شده باشیم.
الگوهای تربیت شدهی تاریخ
در تاریخ، برای تحقق تربیت، الگوهای متعالی و ارجمندی وجود دارد که به ما نشان میدهد تربیت الهی انسان امری ممکن، میسر و دست یافتنی است.
علی علیهالسلام ، نمونهی کامل انسان تربیت شده است؛ بسان یک پدر، در چهرهی یک حاکم، در چهرهی یک عبد و...
زهرا، انسان تربیت شدهی دیگری است که از کمالات وجودیش، همهی فضیلتها خود را متجلی میسازند، زیرا این شخصیتها وجودشان را بر مقیاس قرآن تنظیم نمودند، از خمیرهی فطری خدا جویی نهایت استفاده را بردند و رسیدند به جایی که الگوهای عالی انسانیت و بشریت شدند.
حسین بن علی هم مظهر جامع یک انسان تربیت شدهی الهی است که امکان رسیدن به کمال انسانی را برای همهی بشریت ثابت نموده است.
برخورداری از بصیرت
بدون شک پدیداری و تبلور رفتارهای مطلوب و متعادل مذهبی و جلوههای شخصیت عقلانی هنگامی میتواند میسور باشد که صاحب چنین رفتارهایی از بصیرت، باور و بینش عمیق مذهبی برخوردار باشد. لازمهی بینش عمیق مذهبی، به مثابهی اصلیترین بستر تبلور رفتارهای معقول و مطلوب مذهبی، بهره مندی هماهنگ از دو رکن مهم، یعنی دانش مذهبی و احساس مذهبی میباشد. به عبارت دیگر باور غنی و بینش عمیق مذهبی برآیندی است از آمیزهی دانستهها و حقایق و تجلی احساسات خوشایند مذهبی.
در این راستا برخورداری از عقلانیت، کاری بس خطیر و مهم است. یعنی دقت ورزیدن در این که همهی آموزههای دینی عقلانی است. لذا گفته شده: العقل هوالدین، عقل همان دین است. در تحلیلی جامع و کلی، هر کس خردگراست، دین مدار است و دین گریزان، سفیه و نادان هستند. این که گفته شده جوانان دین گریزند، توهین است. آنها دین گریز نیستند، چون دین، خردگرایی دارد و مبتنی بر قاعدههای خرد است. جوانان، از متظاهران به دین گریزانند. جوان از کسی که میگوید: علی علیهالسلام این گونه غذا خورد و بعد خود در سفرهای رنگارنگ شرکت میکند، گریزان است. ما باید عمل کنیم، یعنی ابتدا باید بصیرتی دریافت کنیم و همان بصیرت را به جامعه منتقل نمائیم و سپس وارد حوزهی عمل بشویم. به این جهت است که همواره در اندیشه و گفتار و رفتار شخصیتهای مطلوب و متعالی مذهبی، مؤلفهی بینش مذهبی، یعنی دانش جامع، و جلوههای زیبای احساس مذهبی را به وضوح مشاهده مینماییم.
در حقیقت بهره مندی از چنین نعمتی، آموزههای پایدار و احساسات خوشایند مذهبی، مستعدترین زمینهی تربیت شخصیتهای متعهد و متعالی را فراهم نموده و بالاترین مصونیت را از کجرویها و تندرویها و آسیب پذیریهای فردی و سیاسی و اجتماعی فراهم مینماید.
به این جهت پیامبر اکرم فرموده است:
من دو امانت ارزشمند را در میان شما گذاشتم، کتاب خدا و عترتم، اگر همواره به این دو رکن توجه داشته باشید و متمسک به آنها شوید، از صراط مستقیم عدول نکرده و دچار کجروی و گمراهی نمیشوید.
هر کس به دانش دینی و آموزههای آن و نسبت به معیارها و شاخصهای دینگرایی توجه نداشته باشد، گرفتار امواج احساسات نا معقول و نادرست مذهبی میشود و از رشد مطلوب متعالی شخصیت مذهبی بی نصیب میماند.
تعهد به آموزههای دینی
انسان رشد یافته، در بستر تربیت مذهبی، انسانی است که به همهی آموزههای دینی خود متعهد است و حیات فردی و اجتماعی او تلاشی است در تحقق باورها واندیشهها و گفتارهای او. آن کس که رفتارش در خانه و کوچه و خیابان با باورها و گفتههای اخلاقی و مذهبی او سازگار نباشد، هرگز از تربیت مطلوب مذهبی بهرهی وافر نبرده است. آنچه که به دانش مذهبی انسان معنا میبخشد و انسان را بدان متعهد مینماید و عالم را عامل میکند، همان تجلّی هماهنگ و متوازن احساس مذهبی است.
در قرآن مجید، این آموزه به اشکال گونه گونی بیان شده است؛ آنجا که در سوره مبارکهی صف میفرماید:ای مؤمنان چرا چیزی را که عمل نمیکنید، بر زبان میرانید. گناهی بزرگ است که بگویید چیزی را بر خدا و عمل نکنید.
یا اینکه در سورهی مبارکهی بقره آیهی 44 میفرماید:
آیا مردم را به برّ و نیکی امر کرده و خود را فراموش میکنید.
بنابراین دو عامل کلیدی در رشد مطلوب شخصیت مؤثر است
1) آموزهها و دانش دینی؛
2) احساس عالی دینی.
یعنی دانش دینی، باید منجربه احساس دینی و تعهد در آن هم بشود.
نقش الگویی امام حسین
در پدیداری نگرشهای متعالی
الگوها در پدیداری چنین بینشهای متعالی سهم و افری دارند. با نگاهی به بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و ابلاغ پیام قرآن و تربیت اولین دانش آموختگان اسلام، اسوههای جاودانی همچون حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه (سلام اله علیها)، برای همیشهی تاریخ، با تأمل و تفکر در ادامهی راه رسالت نبی مکرم و با وجود کجرویها برخی حاکمان و صاحبان زر و زور و تزویر و شیفتگان قدرت و شهوت، همچون معاویه و یزید در جوامع اسلامی، به نیکی در مییابیم که قیام امام حسین و حماسهی کربلا نه تنها نقش عظیمی در احیای دین رسول خدا داشت، بلکه حماسه آفرینان کربلا و جان برکفان عاشورا، هموارترین بستر تربیت جامع دینی، غنیترین زمینهی پرورش بینش مذهبی، مطلوبترین شرایط فراگیری و باز آموزی آموزههای حقهی دینی و زیباترین فرصت تجلی احساسات و تعهدات مذهبی را فراهم نمودهاند.
حماسهی کربلا و قیام و شهادت جاودانهی امام حسین علیهالسلام و یاران باوفایش، رسالت خطیر خواهر بزرگوارش، حضرت زینب، در تنویر افکار، اندیشهها و باورها و تعدیل و تلطیف احساسات مذهبی در سختترین شرایط و موقعیتها، بیشترین و پر برکتترین فرصت تربیت مطلوب مذهبی را به همراه داشته است.
حماسهی کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد و مسؤولیت پذیری، مروت، شجاعت، وارستگی و آزادگی و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورد.بررسی تحلیلی و همه جانبهی حرکت امام حسین علیهالسلام و حماسهی عاشورا، از ابعاد سیاسی، عاطفی، روانی و تربیتی دارای اهمیت فوق العادهای است، چرا که محرم یک تاریخ زنده و همیشه پویا و عاشورا نقطهی عطف همهی ایثارگریها و حماسههای جاویدان بر فراز همهی عصرها و نسلها است.
بدون تردید توجه به متعالیترین ویژگیهای شخصیتی قهرمانان و حماسه آفرینان کربلا و بررسی روابط انسانی میان یاران و بستگان و عزیزان سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام ، تحسین برانگیز است. عاشورا فرصت بسیار خوبی است، از اول تا سی ام محرم و تا اربعین، یک فاصلهی طولانی است و میتوان کارهای تربیتی مهمی را انجام داد. در این دو ماه (تا پایان صفر) هم میشود کار کرد. بهترین نقش امام حسین علیهالسلام را در رابطهی خانوادگی، تحکیم بنیاد خانواده، جوان پروری، حس تعاون، تثبیت اخلاق و مکارم دینی، گرایشهای ماورائی و... میتوان پیدا کرد. در این دو ماه باید با شیوههای نوین و با درایت و بصیرت، از وجود امام حسین علیهالسلام در دورهی معاصر بهره جست.
میتوان بهترین بساط تربیت را به نام مبارک امام حسین علیهالسلام گستراند. اگر بتوانیم از این احساس دینی در محرم استفاده کنیم، بسیار مهم و سازنده خواهد بود.
نقش یاران امام حسین علیهالسلام
در پیدایی نگرشهای متعالی
بررسی حیات پویا و پربرکت هر یک از همراهان و سربازان امام حسین علیهالسلام و درک اندیشه و رفتار مخلصانه ایشان، امری است بسیار دشوار، چرا که انسانهای وارسته و مخلص، با تقرب به حق و پیوستن به جاودانگی، از محدودهی ذهنی و شناختی هم عصرانشان خارج شده، برفراز گسترهی هستی جای میگیرند و هرگز شخصیت متعالی آنان نمیتواند در ذهنهای محدود و محصور ما به طور کامل مورد شناخت و ارزیابی قرارگیرد. جملهی معروف امام به آنها که فرمود: «من اصحابی باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم»، جمله بسیار بلندی است و اوج عظمت را برای آنها بیان میدارد.
تجزیه و تحلیل مجموعهی رفتارها، روابط، گفتار و عملکردهای تربیت یافتگان مکتب اسلام و اسوههای اخلاق و کمالات انسانی، آن هم در بحرانیترین و هیجانیترین شرایط حاکم بر فضای آنروز جامعه و روز عاشورا انسان را دچار شگفتی و حیرت میکند، چرا که با معیارهای دنیاگرایانه و محکهای منطق مآبانه نمیتوان شور عشق و تجلی ایثار را تحلیل و توجیه نمود. واقعا ایستادن ابوثمامهی صائدی در جلوی آن حضرت برای خواندن نماز و پذیرفتن تیرها به جان خود برای امام حسین علیهالسلام واقعا حادثهی سازنده و تحول دهندهای است که باید در جای خودش تحلیل شود.
چگونگی ارتباط، احترام، اعتماد متقابل، همراهی و همگامی، تصمیم و ارادهی خدا جویانه خواهر و برادر در ادامهی نهضت، تواضع و اخلاص، وفاداری و ادب، متانت و تبعیت پذیری یاران پیر و جوان و سبقت ایشان از یکدیگر در ایثار و جان فشانی، جرأت، شجاعت و رشادت اصحاب عاشورا در ستیز با دشمن، دوری جستن از ذلتها و سر دادن سرود وارستگی، آزادگی و توحید، خویشتن داری و عزت نفس، مروت و مردانگی جانبازان نهضت امام حسین علیهالسلام در هنگامهی کارزار، آن چنان عظیم و حیرت آور است که زبان را یارای توصیف و قلم را تاب تصویر آن نیست.
و بالاخره صحنهی عاشورا، حیرت و تحیّری برای بینندگان و شناسایان این حادثهی حیرت برانگیز است. آخر چگونه است که حضرت عباس علیهالسلام این یار باوفای امام، آن زمان که پس از ستیزی بی امان، با جسمی خسته و لبی تشنه به آب روان میرسد تا مشک آبی برای اطفال خردسال خیمههای سپاه حق طلبان و فرزندان حماسه آفرینان ببرد و آنگاه که نفس تشنهاش هوس جرعهی آبی میکند و او ناخود آگاه تمایل مییابد که مشتی آب برگیرد و جرعهای بنوشد و حرارت سینهی تشنهاش را بر طرف نماید، بر خود نهیب میزند که ای نفس، این چه تقاضا و تمناست تورا؟ چگونه من آب بنوشم و به سوی حرم حسین روان گردم، در حالی که آنان سخت تشنهاند؟ آخر مگر میشود من سیراب باشم و با جرعهی آبی سینهام را شست و شو دهم و در همان لحظه امام و مراد من تشنه باشد؟ ای نفس و ای فرات اگر اینک در آن لحظهی حساس، جرعهای آب بچشم و قطرهای نوش کنم، آن وقت گویی در درونم به وسعت و عمق یک دریا و به گسترهی اقیانوس هستی از امام و مقصدم جدا افتادهام و دور گشتهام. ای نفس، درست است که اگر من سیراب شدم و قوت و نیرو گرفتم، شاید بتوانم با غلبه بر صف ابلیسیان مشک آب را به طفلان و خیمهی یاران برسانم اما آخر غصه این فراق و دوگانگی احساس را برخود چگونه هموار کنم؟ نه! نه! هرگز نمیتوانم حتی تصور نمایم که لحظهای تشنه نباشم و امام و مرادم تشنه باشد. پس ای فرات همهی آبت ارزانی خودت باد. من بر میگردم و مشک آب را بالبان تشنه و سوختهتر از پیش به سوی خیمهها میبرم، هر چند به هنگام بازگشت و در حین نبرد بایزیدیان، همهی وجودم قطعه قطعه شود. ای فرات بدان من رهرو حسینم و از او رسم ادب و وفا، مروت و ایثار و درس شکستن زنجیرهای خودپسندی و خودنگری را آموختهام.
به دریا پانهاد و خشک لب بیرون شد از دریا مروت بین، جوانمردی نگر، همت تماشاکن
آری چه زیبا است تماشای همت جوانمردانه وچه نیکو است درک احساس رادمردان، وفای یاران و تربیت شدگان مکتب قرآن. همهی حماسهی کربلا و همهی اندیشه و رفتار و گسترهی روابط در میان کربلائیان غنیترین آموزههای دینی و زیباترین احساس مذهبی را به همراه داشته و بزرگترین نگرشهای متعالی را باز آفریده و عمیقترین باورها و بینشهای مذهبی را پدیدار نموده و بالطبع مطلوبترین بستر تبلور متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی را فراهم میآورد و هنوز هم حادثهی کربلا در آن تموج خونین، برترین نگرشهای متعالی را ایجاد میکند.
در این نگرش و بررسی، تحلیلی داریم بر نقش حماسهی کربلا در پدیداری نگرشهای متعالی.
یکی از اشکالات مهمی که بر ما وارد است و از معضلات جامعهی ما محسوب میشود، این است که بسیاری از افراد مدعی اندیشهاند و متأسفانه از اندیشهی درستی برخوردار نیستند و به کلیهی مسائل، تاریخ، شخصیتها و حوادث نگرش احساسی دارند. ما باید زاویهی نگرش خودمان را از جنبههای احساسی به جنبههای تحلیلی معطوف نمائیم.
شعار اصلی رسول خدا
اساسیترین شعار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، رساندن جامعه به فلاح است. «قولوا لااله الا اللّه تفلحوا»؛ کلمهی فلاح از فَلَحَ گرفته شده که به معنای «جوانه زد و رشد کرد»، میباشد و زیباترین واژهی تربیتی است. مفلح یعنی رشد یافته و فلاح یعنی رشد دهنده. این کلمه ضابطهمند است و در قرآن مجید، ضابطههای آن معرفی گردیده است. از جمله در سورهی مؤمنون که میفرماید: «قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلوتهم خاشعون و الذینهم عن اللغومعرضون، و الذین هم للزکات فاعلون...»(مؤمنون 6-1)
مؤمنان به رشد و فلاح رسیدند، همانها که در نمازشان خشوع دارند و از تباهی دوری جسته و زکات میدهند.
اگر انسانی به رشد و فلاح برسد، در واقع به آرامش دست یافته است. انسان خوشبخت کسی است که از سویدای دل، احساس آرامش و خوشبختی نماید. هر که آرامش ندارد. در واقع هیچ ندارد، جوانه وقتی رشد میکند که از آرامش هم برخوردار باشد. آسیبها، مانع آرامش هستند و آرامش و پویایی وجود انسان در گرو شکوفایی و رشد متوازن، متعادل و متعالی همهی استعدادها و توانمندیها و به فعلیت رسیدن همهی قابلیتها و شایستگیهای او است. در نتیجهی چنین دستیابی است که گوهر آرامش برای انسان حاصل میگردد. طبیعی است که فرد در پرتو آرامش به امنیت و اطمینان دست مییابد.
پدیداری چنین وضعیتی دستیابی به کمال وجود انسان، شجرهی طیبهای است که در بستر تربیت دینی و رعایت حریمها و ارزشهای الهی مقدور و میسر خواهد بود.
تربیت دینی، یعنی مصونیت از موانع و آفات رشد و تحول شخصیت مطلوب و مأنوس شدن با اصلیترین مؤلفهها و عوامل رشد متعادل شخصیت. برای این که این هدف عالی و متعالی حاصل شود، باید مربّی بتواند متربّی را در بستری متناسب قرار دهد تا استعدادهای درونیش آشکار شود و قوهها و استعدادهای درونی به مرحلهی فعلیت برسد و در این راه، مربّی از نقش کار ساز و بنیادینی برخوردار است.
دین، متکفّل همهی اصول تربیتی
در رسیدن و رساندن متربی به اوج و کمال و دستیابی به شخصیت متکامل و متعالی و متوازن، مجموعهی بایدها و نبایدهای دینی منطبق بر ویژگیها و نیازهای زیست، شناختی، روانی و اجتماعی مربوط به انسان، باید مدّ نظر قرار گیرند و پرواضح است که باید همهی توصیهها و ارزشهای الهی بر پایهی منطق و عقلانیت استوار باشند و معیار حق و صدق در آنها وجود داشته باشد.
«و لدینا کتاب ینطق علیکم با الحق»(مؤمنون 62)
با یک نگاه ژرف و حکیمانه به نیکی میتوان دریافت که در مبانی و اصول تربیت دینی، هر آنچه مانع رشد مطلوب جسمانی، بازدارندهی تحول و پویایی ذهنی، مختل کنندهی سلامت و تعادل روانی و آسیب گر رشد اجتماعی میباشد، ناروا و حرام شمرده شده و هر آنچه که عامل رشد زیستی، پویایی و خلاقیت ذهنی و عقلانی، تضمین گر نشاط درونی و بهداشت روان و تسهیل گر روابط مطلوب انسانی و تحول اجتماعی در همهی شرایط و موقعیتها در گسترهی هستی میگردد، بایسته، شایسته و واجب میباشد. این، منطبق بر کمال عقلانی بشر است. همین است که پیامبر اکرم فرمود: «الدین هو العقل و العقل هو الدین» دین، همان عقل است و عقل، همان دین، چرا که ارزشها با عقلانیت هماهنگ است و اسلام، مکتب عاقل پروری است.
تربیت دینی، زمانی میتواند معنا و مفهوم خود را به نحو کامل بیابد که ما شاهد تبلور مطلوبترین و متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی در انسان تربیت شده باشیم.
الگوهای تربیت شدهی تاریخ
در تاریخ، برای تحقق تربیت، الگوهای متعالی و ارجمندی وجود دارد که به ما نشان میدهد تربیت الهی انسان امری ممکن، میسر و دست یافتنی است.
علی علیهالسلام ، نمونهی کامل انسان تربیت شده است؛ بسان یک پدر، در چهرهی یک حاکم، در چهرهی یک عبد و...
زهرا، انسان تربیت شدهی دیگری است که از کمالات وجودیش، همهی فضیلتها خود را متجلی میسازند، زیرا این شخصیتها وجودشان را بر مقیاس قرآن تنظیم نمودند، از خمیرهی فطری خدا جویی نهایت استفاده را بردند و رسیدند به جایی که الگوهای عالی انسانیت و بشریت شدند.
حسین بن علی هم مظهر جامع یک انسان تربیت شدهی الهی است که امکان رسیدن به کمال انسانی را برای همهی بشریت ثابت نموده است.
برخورداری از بصیرت
بدون شک پدیداری و تبلور رفتارهای مطلوب و متعادل مذهبی و جلوههای شخصیت عقلانی هنگامی میتواند میسور باشد که صاحب چنین رفتارهایی از بصیرت، باور و بینش عمیق مذهبی برخوردار باشد. لازمهی بینش عمیق مذهبی، به مثابهی اصلیترین بستر تبلور رفتارهای معقول و مطلوب مذهبی، بهره مندی هماهنگ از دو رکن مهم، یعنی دانش مذهبی و احساس مذهبی میباشد. به عبارت دیگر باور غنی و بینش عمیق مذهبی برآیندی است از آمیزهی دانستهها و حقایق و تجلی احساسات خوشایند مذهبی.
در این راستا برخورداری از عقلانیت، کاری بس خطیر و مهم است. یعنی دقت ورزیدن در این که همهی آموزههای دینی عقلانی است. لذا گفته شده: العقل هوالدین، عقل همان دین است. در تحلیلی جامع و کلی، هر کس خردگراست، دین مدار است و دین گریزان، سفیه و نادان هستند. این که گفته شده جوانان دین گریزند، توهین است. آنها دین گریز نیستند، چون دین، خردگرایی دارد و مبتنی بر قاعدههای خرد است. جوانان، از متظاهران به دین گریزانند. جوان از کسی که میگوید: علی علیهالسلام این گونه غذا خورد و بعد خود در سفرهای رنگارنگ شرکت میکند، گریزان است. ما باید عمل کنیم، یعنی ابتدا باید بصیرتی دریافت کنیم و همان بصیرت را به جامعه منتقل نمائیم و سپس وارد حوزهی عمل بشویم. به این جهت است که همواره در اندیشه و گفتار و رفتار شخصیتهای مطلوب و متعالی مذهبی، مؤلفهی بینش مذهبی، یعنی دانش جامع، و جلوههای زیبای احساس مذهبی را به وضوح مشاهده مینماییم.
در حقیقت بهره مندی از چنین نعمتی، آموزههای پایدار و احساسات خوشایند مذهبی، مستعدترین زمینهی تربیت شخصیتهای متعهد و متعالی را فراهم نموده و بالاترین مصونیت را از کجرویها و تندرویها و آسیب پذیریهای فردی و سیاسی و اجتماعی فراهم مینماید.
به این جهت پیامبر اکرم فرموده است:
من دو امانت ارزشمند را در میان شما گذاشتم، کتاب خدا و عترتم، اگر همواره به این دو رکن توجه داشته باشید و متمسک به آنها شوید، از صراط مستقیم عدول نکرده و دچار کجروی و گمراهی نمیشوید.
هر کس به دانش دینی و آموزههای آن و نسبت به معیارها و شاخصهای دینگرایی توجه نداشته باشد، گرفتار امواج احساسات نا معقول و نادرست مذهبی میشود و از رشد مطلوب متعالی شخصیت مذهبی بی نصیب میماند.
تعهد به آموزههای دینی
انسان رشد یافته، در بستر تربیت مذهبی، انسانی است که به همهی آموزههای دینی خود متعهد است و حیات فردی و اجتماعی او تلاشی است در تحقق باورها واندیشهها و گفتارهای او. آن کس که رفتارش در خانه و کوچه و خیابان با باورها و گفتههای اخلاقی و مذهبی او سازگار نباشد، هرگز از تربیت مطلوب مذهبی بهرهی وافر نبرده است. آنچه که به دانش مذهبی انسان معنا میبخشد و انسان را بدان متعهد مینماید و عالم را عامل میکند، همان تجلّی هماهنگ و متوازن احساس مذهبی است.
در قرآن مجید، این آموزه به اشکال گونه گونی بیان شده است؛ آنجا که در سوره مبارکهی صف میفرماید:ای مؤمنان چرا چیزی را که عمل نمیکنید، بر زبان میرانید. گناهی بزرگ است که بگویید چیزی را بر خدا و عمل نکنید.
یا اینکه در سورهی مبارکهی بقره آیهی 44 میفرماید:
آیا مردم را به برّ و نیکی امر کرده و خود را فراموش میکنید.
بنابراین دو عامل کلیدی در رشد مطلوب شخصیت مؤثر است
1) آموزهها و دانش دینی؛
2) احساس عالی دینی.
یعنی دانش دینی، باید منجربه احساس دینی و تعهد در آن هم بشود.
نقش الگویی امام حسین
در پدیداری نگرشهای متعالی
الگوها در پدیداری چنین بینشهای متعالی سهم و افری دارند. با نگاهی به بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و ابلاغ پیام قرآن و تربیت اولین دانش آموختگان اسلام، اسوههای جاودانی همچون حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه (سلام اله علیها)، برای همیشهی تاریخ، با تأمل و تفکر در ادامهی راه رسالت نبی مکرم و با وجود کجرویها برخی حاکمان و صاحبان زر و زور و تزویر و شیفتگان قدرت و شهوت، همچون معاویه و یزید در جوامع اسلامی، به نیکی در مییابیم که قیام امام حسین و حماسهی کربلا نه تنها نقش عظیمی در احیای دین رسول خدا داشت، بلکه حماسه آفرینان کربلا و جان برکفان عاشورا، هموارترین بستر تربیت جامع دینی، غنیترین زمینهی پرورش بینش مذهبی، مطلوبترین شرایط فراگیری و باز آموزی آموزههای حقهی دینی و زیباترین فرصت تجلی احساسات و تعهدات مذهبی را فراهم نمودهاند.
حماسهی کربلا و قیام و شهادت جاودانهی امام حسین علیهالسلام و یاران باوفایش، رسالت خطیر خواهر بزرگوارش، حضرت زینب، در تنویر افکار، اندیشهها و باورها و تعدیل و تلطیف احساسات مذهبی در سختترین شرایط و موقعیتها، بیشترین و پر برکتترین فرصت تربیت مطلوب مذهبی را به همراه داشته است.
حماسهی کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد و مسؤولیت پذیری، مروت، شجاعت، وارستگی و آزادگی و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورد.بررسی تحلیلی و همه جانبهی حرکت امام حسین علیهالسلام و حماسهی عاشورا، از ابعاد سیاسی، عاطفی، روانی و تربیتی دارای اهمیت فوق العادهای است، چرا که محرم یک تاریخ زنده و همیشه پویا و عاشورا نقطهی عطف همهی ایثارگریها و حماسههای جاویدان بر فراز همهی عصرها و نسلها است.
بدون تردید توجه به متعالیترین ویژگیهای شخصیتی قهرمانان و حماسه آفرینان کربلا و بررسی روابط انسانی میان یاران و بستگان و عزیزان سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام ، تحسین برانگیز است. عاشورا فرصت بسیار خوبی است، از اول تا سی ام محرم و تا اربعین، یک فاصلهی طولانی است و میتوان کارهای تربیتی مهمی را انجام داد. در این دو ماه (تا پایان صفر) هم میشود کار کرد. بهترین نقش امام حسین علیهالسلام را در رابطهی خانوادگی، تحکیم بنیاد خانواده، جوان پروری، حس تعاون، تثبیت اخلاق و مکارم دینی، گرایشهای ماورائی و... میتوان پیدا کرد. در این دو ماه باید با شیوههای نوین و با درایت و بصیرت، از وجود امام حسین علیهالسلام در دورهی معاصر بهره جست.
میتوان بهترین بساط تربیت را به نام مبارک امام حسین علیهالسلام گستراند. اگر بتوانیم از این احساس دینی در محرم استفاده کنیم، بسیار مهم و سازنده خواهد بود.
نقش یاران امام حسین علیهالسلام
در پیدایی نگرشهای متعالی
بررسی حیات پویا و پربرکت هر یک از همراهان و سربازان امام حسین علیهالسلام و درک اندیشه و رفتار مخلصانه ایشان، امری است بسیار دشوار، چرا که انسانهای وارسته و مخلص، با تقرب به حق و پیوستن به جاودانگی، از محدودهی ذهنی و شناختی هم عصرانشان خارج شده، برفراز گسترهی هستی جای میگیرند و هرگز شخصیت متعالی آنان نمیتواند در ذهنهای محدود و محصور ما به طور کامل مورد شناخت و ارزیابی قرارگیرد. جملهی معروف امام به آنها که فرمود: «من اصحابی باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم»، جمله بسیار بلندی است و اوج عظمت را برای آنها بیان میدارد.
تجزیه و تحلیل مجموعهی رفتارها، روابط، گفتار و عملکردهای تربیت یافتگان مکتب اسلام و اسوههای اخلاق و کمالات انسانی، آن هم در بحرانیترین و هیجانیترین شرایط حاکم بر فضای آنروز جامعه و روز عاشورا انسان را دچار شگفتی و حیرت میکند، چرا که با معیارهای دنیاگرایانه و محکهای منطق مآبانه نمیتوان شور عشق و تجلی ایثار را تحلیل و توجیه نمود. واقعا ایستادن ابوثمامهی صائدی در جلوی آن حضرت برای خواندن نماز و پذیرفتن تیرها به جان خود برای امام حسین علیهالسلام واقعا حادثهی سازنده و تحول دهندهای است که باید در جای خودش تحلیل شود.
چگونگی ارتباط، احترام، اعتماد متقابل، همراهی و همگامی، تصمیم و ارادهی خدا جویانه خواهر و برادر در ادامهی نهضت، تواضع و اخلاص، وفاداری و ادب، متانت و تبعیت پذیری یاران پیر و جوان و سبقت ایشان از یکدیگر در ایثار و جان فشانی، جرأت، شجاعت و رشادت اصحاب عاشورا در ستیز با دشمن، دوری جستن از ذلتها و سر دادن سرود وارستگی، آزادگی و توحید، خویشتن داری و عزت نفس، مروت و مردانگی جانبازان نهضت امام حسین علیهالسلام در هنگامهی کارزار، آن چنان عظیم و حیرت آور است که زبان را یارای توصیف و قلم را تاب تصویر آن نیست.
و بالاخره صحنهی عاشورا، حیرت و تحیّری برای بینندگان و شناسایان این حادثهی حیرت برانگیز است. آخر چگونه است که حضرت عباس علیهالسلام این یار باوفای امام، آن زمان که پس از ستیزی بی امان، با جسمی خسته و لبی تشنه به آب روان میرسد تا مشک آبی برای اطفال خردسال خیمههای سپاه حق طلبان و فرزندان حماسه آفرینان ببرد و آنگاه که نفس تشنهاش هوس جرعهی آبی میکند و او ناخود آگاه تمایل مییابد که مشتی آب برگیرد و جرعهای بنوشد و حرارت سینهی تشنهاش را بر طرف نماید، بر خود نهیب میزند که ای نفس، این چه تقاضا و تمناست تورا؟ چگونه من آب بنوشم و به سوی حرم حسین روان گردم، در حالی که آنان سخت تشنهاند؟ آخر مگر میشود من سیراب باشم و با جرعهی آبی سینهام را شست و شو دهم و در همان لحظه امام و مراد من تشنه باشد؟ ای نفس و ای فرات اگر اینک در آن لحظهی حساس، جرعهای آب بچشم و قطرهای نوش کنم، آن وقت گویی در درونم به وسعت و عمق یک دریا و به گسترهی اقیانوس هستی از امام و مقصدم جدا افتادهام و دور گشتهام. ای نفس، درست است که اگر من سیراب شدم و قوت و نیرو گرفتم، شاید بتوانم با غلبه بر صف ابلیسیان مشک آب را به طفلان و خیمهی یاران برسانم اما آخر غصه این فراق و دوگانگی احساس را برخود چگونه هموار کنم؟ نه! نه! هرگز نمیتوانم حتی تصور نمایم که لحظهای تشنه نباشم و امام و مرادم تشنه باشد. پس ای فرات همهی آبت ارزانی خودت باد. من بر میگردم و مشک آب را بالبان تشنه و سوختهتر از پیش به سوی خیمهها میبرم، هر چند به هنگام بازگشت و در حین نبرد بایزیدیان، همهی وجودم قطعه قطعه شود. ای فرات بدان من رهرو حسینم و از او رسم ادب و وفا، مروت و ایثار و درس شکستن زنجیرهای خودپسندی و خودنگری را آموختهام.
به دریا پانهاد و خشک لب بیرون شد از دریا مروت بین، جوانمردی نگر، همت تماشاکن
آری چه زیبا است تماشای همت جوانمردانه وچه نیکو است درک احساس رادمردان، وفای یاران و تربیت شدگان مکتب قرآن. همهی حماسهی کربلا و همهی اندیشه و رفتار و گسترهی روابط در میان کربلائیان غنیترین آموزههای دینی و زیباترین احساس مذهبی را به همراه داشته و بزرگترین نگرشهای متعالی را باز آفریده و عمیقترین باورها و بینشهای مذهبی را پدیدار نموده و بالطبع مطلوبترین بستر تبلور متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی را فراهم میآورد و هنوز هم حادثهی کربلا در آن تموج خونین، برترین نگرشهای متعالی را ایجاد میکند.