آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

چکیده این مقاله پس از نگاهی اجمالی به اصول و عوامل شکل‏گیری نهضت عاشورای حسینی، تأثیر و نقش آنها را در پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی ایران مورد بررسی قرار داده است. شاعران عربی معاصر با الهام از بیانات و سیره عملی امام حسین علیه‏السلام در قیام عاشورا که در نهضت امام خمینی(ره) و اندیشه عاشورایی او تبلور و تجلی یافته و در پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی ایفا کرده است، توانسته‏اند از نقش حسین‏گونه امام(ره) نسبت به شناخت عوامل یادشده، آشناکردن مردم به اوضاع و شرایط موجود در جامعه ایران، ایجاد شور و حماسه حسینی در دل مردم ایران جهت برپایی قیام عاشورایی و نهایتا پیروزی انقلاب اسلامی، تصویر گویا، زیبا و درخور تحسینی ارائه دهند.

متن

1. مقدمه
بررسی علل و عواملی که موجب پیدایش انقلاب اسلامی و پیروزی آن گردید، ما را از آفاق اندیشه و فرهنگ عاشورایی امام خمینی(ره) ــ که از اندیشه ناب و اصیل امام حسین علیه‏السلام سرچشمه می‏گیرد ــ آگاه و مطلع می‏سازد. از این‏رو، نخست برخی از علل و عواملی که موجب قیام عاشورا گردید، برمی‏شماریم تا نقش و جایگاه آنها را در نهضت عاشورایی امام خمینی(ره) دریابیم؛ زیرا که او خود به مناسبت سالگرد پانزده خرداد فرموده است: «انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»(1) سپس نقش و تأثیر همه‏جانبه نهضت عاشورا را بر انقلاب اسلامی ایران از دید شاعران معاصر عرب بررسی می‏کنیم تا جلوه‏های آن را که در آینه شعر معاصر عربی منعکس گردیده است، به خوانندگان عزیز بنمایانیم.
2. عوامل قیام عاشورایی امام (ره)
2. 1. حکومت جور و حاکم ستمگر
از جمله علل و عواملی که موجب شد امام حسین علیه‏السلام قیام عاشورا را برپا کند، وجود حاکم ظالم و جائری بود که بر مردم حکومت می‏راند و بر آنان ظلم روا می‏داشت. امام علیه‏السلام این مطلب را در منطقه «بیضه» آنگاه که در میان یاران خویش و همراهان حر خطبه خواند، از زبان پیامبر نقل کرد و فرمود: «ایهاالناس ان رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله قال: من رأی سلطانا جائرأ مستحلاًّ لحرم الله، ناکثا لعهدالله، مخالفا لسنة رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، یعمل فی عبادالله بالاثم والعدوان؛ فلم یغیر علیه بفعل ولا قول کان حقا علی‏الله ان یدخله مدخله؛(2) ای مردم! پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام‏های خدا را حلال می‏شمرد و پیمان خدا را می‏شکند و با سنت پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مخالفت می‏ورزد و با گناه و دشمنی در میان بندگان خدا حکم می‏راند؛ پس او را با کردار و گفتار انکار نکند، بر خدا لازم است او را به جایگاه آن سلطان درآورد.»
در شعر معاصر عرب علت یادشده را از جمله عوامل شکل‏گیری انقلاب اسلامی ایران، نهضت عاشورایی امام خمینی(ره) می‏بینیم که شاعر به‏گونه زیبا با الهام از حدیث امام حسین علیه‏السلام که علت قیام خویش را حکومت جور مطرح ساخت، امام خمینی(ره) را حسین زمان معرفی کرده، می‏گوید: خمینی(ره) اندیشه امام حسین علیه‏السلام را نسبت به شاه امری یقینی و اثباتی شمرد و یقین کرد که شاه مثل یزید، حاکم جائر حیله‏گری است که حرام خدا را حلال می‏شمرد و با سنت پیامبر خدا مخالفت می‏ورزد و پیمان خدا را می‏شکند و... . از این‏رو پیکار و جهاد خود را علیه شاه به عنوان ادای واجب الهی آغاز کرد.
خمینیٌّ الحسین أتی فأحیا     مآثرَ جدّهِ لِلّهِ قصدُ...
رأی رأیَ الحسین السّبطِ أمرا     بأنَّ الشّاهَ مثلَ یزیدَ وَ غدُ(3)
خمینی حسین‏وار آمد و به قصد و نیت الهی، ارزش‏ها و مآثر جدّش را احیا نمود.
او اندیشه و دید حسین فرزند پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را درباره شاه که چون یزید، حاکم پست، فرومایه و حیله‏گری است امری یقینی و معتبر دانست.
انّ الخمینیَ حسینٌ جاء منتصرا     من کربلاءَ و فیها الشاه منهزم(4)
خمینی پیروزمندانه، حسین‏وار از کربلا آمد و در آنجا شاه را از عرش ملوکانه به خاک مذلت و شکست نشانید.
2. 2. یاری دین اسلام
از جمله اسبابی که موجب قیام عاشورای امام حسین علیه‏السلام گردید، از بین رفتن حقیقت اسلام به دست بنی‏امیه و کشیدن قلم سرخ بر چهره سبز و نورانی دین اسلام و وارونه جلوه‏دادن آن و در یک کلمه، قضیه خدا و اسلام است.(5)
در تبیین این مطلب از گفتار امام علیه‏السلام استفاده می‏شود: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی» یا خطبه‏ای که در منطقه ذی‏حسم ایراد کرد و خطاب به مردم فرمود: «الاترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه... فانی لااری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما؛ آیا نمی‏بینیدکه حق به کار بسته نمی‏شود و از باطل نهی کرده نمی‏شود... پس من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنجش و انزجار نمی‏بینم.»(6)
امام(ره) از نهضت عاشورا چنین آموخته بود که هرگاه حق و حقیقت (دین اسلام) به دست دستگاه ستمگر تحقیر، سرافکنده و نابود شده باشد؛ باید آتش جهاد و مبارزه را برافروخت. از آنجا که حق را در صحنه جهانی به دست حاکمان زر و زور شکست خورده ونابود شده یافت، مانند حسین علیه‏السلام شمشیر را به دست گرفت و جهاد و نهضت عاشورایی خویش را برپا کرد. شاعر عربی با بیان این مطلب نقش نهضت عاشورا را در شکل‏گیری انقلاب اسلامی چنین عنوان می‏کند:
تسعینَ عاما بمیدانِ الجهادِ قضی     لَمْ یتَنِ مِن عزمِهِ المنفی و ما رهبا
أزری بطاغوتِ العصورِ وجِبْتِها     لولاه ما زُعزعَ الطاغوتُ و انقلبا
امام نود سال از عمر خویش را در میدانهای کارزار و جهاد سپری کرد؛ تبعیدگاه‏های مختلف عزم او را سست نکرد و در طول مبارزه ترس به دل راه نداد. از این رو طاغوت و بت زمان را تحقیر و نابود کرد و اگر او نمی‏بود، عرش طاغوتیان به لرزه نمی‏افتاد و ویران نمی‏گشت.
شاعر در ادامه ابیات خود، علت نهضت عاشورایی امام(ره) را چنین بیان می‏دارد:
صَحبتُ وَجهَکَ قرآنا أرتّلُهُ     قَرَأتُ فیه الهُدی والوعدَ والادبا
وجهٌ رأی الحقَّ مهضوما فآزَرَهُ     بغضبةٍ ولِغیرالحقّ ما غضبا(7)
صورت تو چون قرآنی به همراه من است و آن را تلاوت می‏کنم؛ در آن هدایت، ادب و وعده و وعید را قرائت می‏کنم. صورت قرآن‏گونه تو حقیقت را در جامعه شکست خورده یافت، بدین سبب با پیکار خشمگین خود آن را یاری کردی و خشم خود را فقط در جهت کسب رضای خدا به کار گرفتی.
از آنجا که ماهیت قیام امام حسین علیه‏السلام یاری دین جدش و جلوگیری از همه انحرافات دینی بوده، هویت نهضت امام خمینی نیز چیزی جز یاری و نصرت دین خدا نبوده است. شاعر لبنانی انقلاب اسلامی را چنین معرفی می‏کند:
آمنتُ بالثورةِ العُظْمی هُویَّتُها     أنْ تنصروا الدینَ إسرارا و إعلانا(8)
به انقلاب بزرگ ایران ایمان آوردم، انقلابی که هویتش در نهان و آشکار یاری دین خدا است.
شاعری دیگر انقلاب اسلامی را بِکر و با سیمایی نورانی معرفی می‏کند که انفاس روح‏بخش آن عطر دین را منتشر می‏کند.
فالثورةُ البکرُ فی ایامنا انتصرتْ     فیها تُغَنّیِ القوافیِ أجملَ النغمِ
یصوغ للدین من انفاسِها عبقٌ     أطیابُه کطیوبِ الزّهرِ بالنَّسَمِ(9)
انقلاب بکر در روزگار ما پیروز شد و اشعار زیباترین ترانه‏ها را در باره آن می‏سرایند. از انفاس این انقلاب عطر دین پراکنده می‏گردد، عطری که بوی خوش آن چون بوی گل به وسیله نسیم به هر جا منتشر می‏شود.
2. 3. مخالفت با ارزش‏های الهی و سنت رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله
از جمله علل و عواملی که سبب شد امام حسین علیه‏السلام شمشیر حق را در جهاد و قیام عاشورا برکشد، مخالفت و دشمنی بنی‏امیه با سنت پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و نیز ترویج گناه و حلال شمردن حرام الهی، توسط آنان بود. از این رو امام علیه‏السلام در خطبه خود در منطقه «بیضه»، از قول پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «...مستحلاًّ لحرم‏الله، ناکثا لعهدالله، مخالفا لسنة رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله یَعملُ فی عبادِاللهِ بِالاثمِ والعدوانِ... ؛»(10) اگر سلطان جائری حرام الهی را حلال بشمرد، پیمان خدا را بشکند، و با سنت پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مخالف ورزد، و در بین مردم با گناه و دشمنی حکومت کند، باید علیه او با گفتار و کردار شورش کرد.»
بنابراین، امام علیه‏السلام باشناخت دردهای جامعه خویش احساس وظیفه نمود و جهاد مقدس خویش را آشکارا با فریاد وااسلاما علیه حکومت ستمگر بنی‏امیه برپا کرد.
شعر معاصر عرب با الهام از بیانات و سیره عملی حسین‏بن علی علیه‏السلام که در شخصیت فرزندش خمینی کبیر تجلّی یافته، ترسیمی درخور تحسین در این باره ارائه می‏دهد.
امام تیرگی ستم و ضد ارزش‏هایی که چتر وسیعش بر جامعه ایران گسترانیده شده بود، و نیز وجود ظلمانی شاهان ایران و قدرتهای پشت‏پرده را شناخت. او چون ستاره‏ای درخشان به تنهایی در پرده شب ظهور کرد، خرقه گناه و معصیت را به آتش کشید و فریاد یاری اسلام را سر داد. وی که عصاره اسلام و چکیده تاریخ و از نسل حسین فاطمه علیه‏السلام است؛ برای برپایی جهاد و نهضت مقدسش، درس‏های خود را از مدرسه محرم فراگرفت. او در حقیقت محصول و فارغ‏التحصیل مدرسه محرم است و همچون امام حسین علیه‏السلام دردهای جامعه خویش را شناخت. او با مرهم اندیشه و فرهنگ عاشورایی خود دردهای جامعه را التیام و شفا بخشید و جهاد را به عنوان فریضه الهی در برابر همه ستمگران جهان زنده کرد. شاعر عربی در این باره چنین می‏گوید:
شقَّ الظّلامَ و أرعبَ الظّلاّما     إذْصاحَ: انّی أنصرُ الإسلاما
قطبٌ تفرّدَ فیِ الدّجی بسنا له     وَهَجٌ یشعُّ فَیُحرِقُ الآثاما
و خلاصةُ الإسلامِ فیه تمثّلتْ     و خلاصةُ التّاریخِ عاما عاما

منْ نسلِ فاطمة البتولِ... حسینِها     هزَّ العوالمَ فارسا و هُمامْا
خرّیجُ مدرسةِ المحرّمِ خَرّجتْ     عبرَالعصورِ مَشاعِلاً أعْلاما
قدْ أبصر الاْءدواءَ وَ هْوَ دواؤُها     و شَفی بِبلسمِ فکرِهِ الاْءسقاما
قال: الجهادُ فریضةٌ فَلْنُحیِها     لا نُبقِ أمریکا ولا صدّاما(11)
پرده تاریک شب را درید و لرزه بر اندام ستمگران افکند، آنگاه که فریاد برآورد که من اسلام را یاری می‏کنم. امام چون ستاره‏ای با نور فروزنده‏اش در پرده شب ظهور کرد و خرقه گناه را به آتش کشید. عصاره اسلام و خلاصه سال به سال (= عمر) تاریخ در شخصیت وی نمایان شده است.
او از نسل حسین فاطمه علیه‏السلام است که دل‏های تک‏سواران و دلیران صحنه نبرد و پادشاهان شجاع و سترگ عرصه گیتی را به لرزه انداخت. او از مدرسه محرم فارغ‏التحصیل شده است؛ مدرسه‏ای که در طول اعصار شخصیت‏هایی چون مشعل‏های نورانی و پرچم‏های سرافرازی را تربیت کرده است. وی دردهای جامعه خویش را شناخت و خود داروی شفابخش آن گردید و با مرهم اندیشه‏اش دردها را التیام بخشید. او گفت: جهاد فریضه است و باید آن را زنده بداریم و اثری از آمریکا و صدام بر روی زمین باقی نگذاریم.
2. 4. احساس وظیفه و تکلیف الهی
از عوامل دیگری که موجب گردید امام حسین علیه‏السلام در صحنه جهاد مقدسش گام‏های خونین بردارد؛ احساس وظیفه، مسئولیت و تکلیف الهی بود در برابر جامعه و امت خویش و نیز در برابر حاکم ستمگری که به عنوان خلیفه مسلمانان مستبدانه حکومت می‏کرد. امام خمینی(ره) خود در این خصوص می‏گوید: «اینکه حضرت ابی‏عبدالله علیه‏السلام نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم، نهی از منکر کنم.»(12) و در جای دیگر می‏گوید: «اینجا بود که تکلیف اقتضا می‏کرد برای بزرگان اسلام که مبارزه کنند و معارضه کنند و این چهره قبیحی که اینها دارند از اسلام نشان می‏دهند و اشخاص غافل، ممکن است که خیال کنند که اسلام خلافتش همین است که معاویه و یزید دارد، این است که به خطر می‏اندازد اسلام و این است که مجاهده برایش باید کرد ولو انسان به کشتن برود.»(13)
این گفتار حسین زمان خود ترجمان گفتار جدش حسین‏بن علی علیه‏السلام است که در پاسخ به پیشنهاد مروان‏بن حکم مبنی بر بیعت با یزید فرمود: «انالله و انا الیه راجعون و علی الاسلامِ السّلامُ اذْ قَدُبِلیَتِ الامّةُ براع مثل یزیدَ و لقد سمعتُ رسولَ‏اللهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله یقولُ: الخلافةُ محرمةٌ علی آلِ أبی سفیانَ فاذا رأیتم معاویةَ علی منبری فابقَروُا بطنَهُ و قد رآه أهل المدینة علی المنبرِ فلم یبقَرُوا فابتلاهم اللهُ بیزیدَالفاسقِ(14)؛ ما از خداییم و به سوی او برمی‏گردیم و اینک باید فاتحه اسلام را خواند که امت مسلمان به فرمانروایی چون یزید گرفتار شده است. آری از جدم پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شنیدم که فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزی معاویه را بر بالای منبر من دیدید، شکمش را بدرید (او را بکشید). مردم مدینه او را بر منبر پیامبر دیدند و نکشتند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق مبتلا نموده است.»
بنابراین، امام حسین علیه‏السلام احساس‏وظیفه و تکلیف الهی کرد؛ شمشیر حق را کشید و آهنگ جهاد مقدسش را علیه دستگاه خلافت نواخت و بر صفحه فرهنگ و تاریخ، حماسه عاشورا را سرود و جز پیروی از فرمان خداوند متعال و رضای او، نیت و مقصودی نداشت.
شاعر عربی با بیان این مطلب - که امام وحی الهی را به صورت شعر درآورد و پس از گذشت پانزده قرن، سجده بر مهر سازش را چون سجده در برابر بتان، شرک شمرد و حماسه جهاد را نه احیاء بلکه ابداع کرد - نقش و تأثیر قیام عاشورا را در شکل‏گیری انقلاب اسلامی ایران بیان می‏دارد؛ بدین‏گونه که می‏گوید نه تنها خود در برابر دستگاه شاهنشاهی و وضعیت امت اسلام در ایران، احساس وظیفه و تکلیف کرد، بلکه تمامی گروه‏های مردم را سازماندهی کرد تا واجب و تکلیف الهی را ادا کنند و سرود جهاد مقدس را علیه رژیم شاهنشاهی سر دهند و آن را ویران سازند. او خطاب به امام چنین می‏گوید:
یا شاعرَ الوحیِ قد أبدعتَ ملحمةً     من الجهادِ تفوقُ الشعرَ و الأدبا
نظّمتَ شملَ فئاتِ الشّعبِ فانطلقتْ     الی النّضالِ تؤدّی فیه ما وجبا
حتّی أطاحتْ بِعرشِ الظّلمِ معطیةً     لکَ القیادَ زعیما مُخلِصا و أبا(15)
ای کسی که وحی را به صورت شعر سرودی، تو حماسه جهاد را به شکل نوینی درآوردی که بر شعر و ادب فایق آید.
تو ای امام! گسیختگی گروه‏های مردم را سازماندهی کردی به گونه‏ای که همگی به طرف مبارزه گسیل شدند تا وظیفه و تکلیف را ادا کنند.
تا جایی که عرش ظلم را ویران ساختند در حالی که رهبری خود را به عنوان پیشوایی مخلص و پدری مهربان به تو سپرده بودند.
دیگر شاعر معاصر عربی در باره احساس وظیفه و ادای تکلیف و مسئولیت الهی می‏گوید: امام خمینی به جرأت فریاد برآورد که باید پرچم جهاد را در مقابل دشمن برافراشت و با جهاد ادای وظیفه و تکلیف کرد؛ در این مسیر، کشته‏شدن یا پیروزی، در آغوش‏کشیدن اِحدی‏الحُسنیین است که در هر صورت مطمح‏نظر است. همچنین فرمود اگر خود به تنهایی در میدان جهاد، تکلیف و وظیفه الهی را ادا نمایم، باکی نیست و از سرزنش احدی ترسی به دل ندارم.
شاعر با بیان این مطالب، عمق تعلیم و تربیت امام را در مدرسه حسین علیه‏السلام و عاشورا و به عبارت دیگر نقش و تأثیر امام حسین علیه‏السلام و فرهنگ عاشورا را در شخصیت امام خمینی در طول جهاد مقدسش بیان می‏کند. او چنین می‏گوید:
قال الخمینیُّ الأبیُّ بجرأةٍ:     فَلْنَحْشُ أفواهَ العدوِّ رُغاما
فاذا قُتلنا قد وَفینا ما اقتضی     شرفُ الشّهادةِ حسبَ ذاک مَراما
و اذا ظفرنا فالحیاةُ حیاتُنا     عزٌّ فَتحس عند ذاک مُقاما
بل قال روحُ اللّهِ: وحدی ثائرا     أبقی و لا أخشی بذاک مَلاما(16)
خمینی بزرگ منش با جرأت فریاد برآورد که باید [در میدان نبرد درآییم و ادای تکلیف کنیم[ دهان دشمن خدا را از خاک پر کنیم. در این راه اگر کشته شدیم به میثاق الهی عمل کرده‏ایم؛ میثاقی که مقتضی نیل به شرف شهادت است و همین ما را مرام و مقصد است.
و اگر در عرصه پیکار پیروز شدیم، زندگی با عزت و سعادت از آن ما خواهد شد و جایگاه و استقرار خویش را لمس خواهد کرد. روح‏الله در صحنه پیکار از این نیز فراتر رفت و گفت: [اگر همگی میدان جهاد را ترک کنند] خود به تنهایی سلاح مبارزه و جهاد به دست می‏گیرم و از سرزنش احدی نمی‏هراسم.
3. حماسه سرایی مرگ و اشتیاق به آن در صحنه جهاد و مبارزه
امام حسین از آغاز جهاد مقدسش تا منزلگاه‏های بین مکّه مکرّمه و کربلا و از آنجا تا قتلگاه، این شعار تربیتی و حیات بخش را سرلوحه حرکت خویش و نصب‏العین خود قرار داده بود که «انّی لا أری الموتَ الاّ سعادة والحیاة مع الظالمین الاّ برما(17)؛ من - در محیط ذلت باری که به حق عمل نمی‏شود و از باطل نهی کرده نمی‏شود - مرگ را جز سعادت و خوشبختی، و زندگی با ستمگران را چیزی جز رنج و نکبت نمی‏دانم.» و در میدان شهادت حماسه‏های متعددی را سرود که همه گواه بر استقبال از مرگ و ذلت ناپذیری امام علیه‏السلام می‏باشد. مرگی که احیاگر اسلام، تربیت کننده انسان در نیل به فضایل و کرامت‏های انسانی است. امام علیه‏السلام در حماسه مرگ چنین آهنگ شعر را می‏سراید:
الموتُ أولی من رکوبِ العارِ     والعارُ أولی من دخولِ النّارِ
مرگ از پذیرش ننگ نکبت برتر است و پذیرش ننگ نیز از ورود به آتش.
أنا الحسینُ بنُ علی     ألیتُ أن لا أنثنی
أحمی عیالاتِ أبی     أمضی علی دین النّبی(18)
من حسین بن علی هستم و سوگند یاد کرده‏ام که در برابر دشمن سر فرود نیاورم.
من از اهل و عیال پدرم حمایت می‏کنم و براساس دین جدم پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حرکت و جهاد می‏کنم.
شعر معاصر عربی در تمامی جنبه‏ها، نقش و تأثیر امام حسین علیه‏السلام و قیام عاشورا را بر خمینی کبیر و انقلاب اسلامی ایران بیان داشته است؛ بطوری که حتی در بخش رجزخوانی‏ و حماسه سرایی‏های میدان پیکار و مبارزه تأثیر آن به روشنی در شعر عربی رخ می‏نماید. در این بخش شاعر می‏گوید:
و سیّدُ الشّهدا و الأمرُ یومئذٍ     أمستْ قیادتُهُ فی کفِّ منتقمَ
فقال وَ اللّهِ لا أعطی لکم بیدی     إعطاءَ ذلٍّ و لا أنقاد کالخدمِ
فلا أری الموت الاّ عزّةً و عُلیً     والسیف خیر جوابٍ ناطقٍ بفمِ
امروز رهبری جهاد و انقلاب عاشورا به دست انتقام گیرنده خون حسین بن علی علیه‏السلام ، خمینی کبیر است که گفت: به خدا سوگند دست ذلت بار بیعت را در دستان ستمگر جائر شما نمی‏نهم و چون بندگان حلقه به گوش فرمان شما را پیروی نمی‏کنم. من مرگ را چیزی جز عزت و سعادت نمی‏دانم و پاسخ شمشیر را بهترین پاسخ‏ها می‏شمرم.
شاعر در ادامه می‏گوید:
هذا الاباءُ الرفیعُ الموهوب ثارکما     أجدادهُ حاربوا الطغیانَ فی القدم
و بین جنبَیْهِ عزمٌ من أبی الشّهدا     و جرأةٌ من علیٍّ فارسِ الأجمِ
فارتاع أعداءه خوفا لهیبته     الی صلابة هذاالسیّدالعَلمِ
وَ اللّهُ أَیّدَهُ بالنصر فانتصرَ العملاقُ     بعدَ جهادٍ ضاء فی الأمم(19)
امام حسین علیه‏السلام و خمینی کبیر، هر دو طبع منیع دارند که از اجداد خود به ارث برده‏اند. خمینی بزرگ اراده امام حسین علیه‏السلام و شجاعت علی‏بن ابی‏طالب علیه‏السلام را از آن دو به ارث برده است. از این رو، دشمنان از هیبت و صلابت وی به وحشت افتادند و خداوند با یاری خویش ثمره جهاد را (پیروزی) به او ارزانی داشت. شعر معاصر عربی مطالب یاد شده را این گونه ترسیم می‏کند:
در جای دیگر شعر معاصر عربی، شاعر صدای رسای امام را در صحنه جهاد و مقاومت به تصویر کشیده است. بدین گونه که امام بانگ برآورد تا همه جهانیان بشنوند و به مانند جدش حسین بن علی علیه‏السلام خود را با حماسه سرایی و رجز خوانی چنین معرفی کرد: من مسلمانی آزاده، بلند همت و بلند پروازم که به مرگ در راه حق راضی شده و به استقبال آن می‏روم؛ من با خون خود در پهن دشت آسمان نوشته‏ام که اگر خون شهید نباشد، دین خدا و عبودیتش در جهان متحقق نمی‏شود.
شاعر بانگ امام را در شعر خویش بدین‏گونه زیبا منعکس کرده است و از ملّت خویش می‏خواهد که بدان گوش فرا دهند:
واصغُوا الی صوتِ المقاوم انّه     نادی فردَّ الکون بالأصداءِ:
أنا مسلمٌ حرُّ الارادةِ شامخٌ     «کالنّسر فوقَ القمّةِ الشّمّاءِ»
أنا سرتُ لِلموتِ المحتّمِ راضیا     و کتبتُ فی أفقِ السَّماءِ بدمائی:
«لو لا انفجارُ دمِ الشّهادةِ هادرا     لم یُعبدِ الرحمنُ فیِ الأرجاءِ»
أنا من أولی بأسٍ رجالٍ لَمْ تَزَلْ     عنهم تحدّثُ «سورةُ الاسراءِ»(20)
(بیایید و) به صدای انسان پیکارگرِ استوار، گوش فرا دهید که [برای معرفی خویش] بانگ برآورد و هستی با پژواک خود آن را پاسخ گفت. (در همه هستی پیچید) (او خود را چنین معرفی کرد):
من مسلمان، آزادی‏خواه، بلند همت و بلند پرواز چون عقاب بر بالای قلّه‏ای سر به فلک کشیده، هستم.
من با رضایت به مرگ حتمی و مقدّر، جنبش و جهاد خویش را پی گرفتم و با خون خود در افق آسمان نوشتم:
که اگر خون شهادت منفجر نمی‏شد و فوران پیدا نمی‏کرد، جهانیان خدای رحمان را عبادت نمی‏کردند. من از جمله صاحبان قدرت، صلابت و شجاعت هستم، مردانی که همواره سوره اسراء درباره آنان سخن می‏گوید.
خمینی بزرگ نه تنها خود در میدان جهاد و فداکاری به استقبال مرگ رفت، بلکه چهره زیبای فداکاری، شهادت و جان سپردن بر بالای نیزه‏ها را آن گونه که از حسین علیه‏السلام و عاشورا آموخته بود، نمایاند و آن را شاهدی بازاری کرد، به‏طوری که موج عاشقان به سمت او پرتاب می‏شدند و این موجب شد که دستگاه جور و ستم متلاشی و ویران، و کفر، محو و نابود گردد. شاعر معاصر عرب این مطلب را بدین گونه به تصویر می‏کشد:
أقمتَ الفنا سوقا علی ساحةِ القنا     الی أن تلاشی الجورُ و انسحق الکفرُ(21)
جان سپردن را بر بالای نیزه‏ها در بازاری [گرم که همه برای رفع نیاز بدان رفت و آمد می‏کنند] در آوردی [تا همه خواسته خویش یعنی شهادت را بر آورده کنند] تا جور و ستم متلاشی، و کفر نابود گردید.
4 . نتیجه
1 - نهضت امام حسین علیه‏السلام نقش مهم و تأثیر بسزایی در پیدایش انقلاب اسلامی ایران در همه مراحل پیش از پیروزی، پیروزی و پس از آن داشته و در حقیقت الگوی روشن، گویا و نیکویی برای انقلاب اسلامی بوده است.
2 - همه عوامل و اسبابی که به قیام عاشورای حسینی منجر شد، در پیدایش جنبش الهی - مردمی امام ظهور و بروز کرد.در زیر به برخی از آنها اشاره می‏شود:
الف) وجود حکومت ظالمانه شاه و فراگیرشدن ظلم و ستم دستگاه جائرانه.
ب)از بین بردن ارزشهای برگرفته از قرآن کریم و سنت رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و جایگزین کردن فرهنگ مبتذل غرب در همه سطوح جامعه.
ج) شناخت وظیفه و احساس مسئولیت و تکلیف شرعی در برابر آن.
3 - عاشورای حسینی درس جهاد، شهادت، صبر و پایداری را به عنوان یک فرهنگ به همگان آموخت و امام این فرهنگ را که پوشیده از غبار غفلت و فراموشی بود، در میان همه اقشار جامعه از پیر و جوان، زن و مرد احیا کرد به‏گونه‏ای که همگان در صحنه‏های نبرد حضور می‏یافتند و حماسه‏سرایی می‏کردند و عاشقانه و سرمستانه مرگ را در آغوش می‏گرفتند.
4 - امام خمینی(ره) حسین‏گونه در صحنه‏های مختلف جهاد و شهادت حاضر شد و با الگوگرفتن از نهضت عاشورا، مردم را نسبت به موارد یادشده آگاه ساخت. او در حقیقت معمار و سکان‏دار کشتی انقلاب بود.
5 - مردم در این میان چون اصحاب و یاران باوفای امام حسین علیه‏السلام به گرد امام خمینی درآمده به گوش جان سخنان او را می‏شنیدند و پیروی می‏کردند و عاشقانه سر و جان می‏باختند.
6 - شاعران معاصر عرب با ادراک قوی، پرده از نقش و تأثیر نهضت امام حسین علیه‏السلام بر انقلاب اسلامی برداشته و هنرمندانه و با بیان زیبا آن را در تابلوی شعر عربی ترسیم کرده‏اند.
منابع و پی نوشت ها
______________________________
1. روح‏الله خمینی، صحیفه نور، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1361 ش، ج 18، ص 12.
2. ابوجعفر محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، دارالتراث، بیروت، ج 4، ص 304.
3. شیخ عباس قاسم شرف، قصیده «النباءالعظیم»، مجله الراصد، 1992م، شماره 20، ص 70.
4. خلیل عجمی، قصیده «نعم لعینیک»، مجله الراصد، تموز 1992م، شماره 21، ص 25.
5. رک. قیام عاشورا در کلام و بیان امام خمینی، ص 29 و 30 و 32.
6. ابن‏شعبة الحرانی، تحف العقول، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1363ش، ص 241.
7. د. عیسی محمود، قصیده «هذاالامام و هذا بعض ما وهبا»، مجله الثقافة‏الاسلامیة، 1410ه/1990م، شماره 9، ص 57.
8. ابوجهاد، قصیده «نصر من‏الله» مجله المنطلق اللبنانیة، بیروت، 1399ه/1979م، شماره 5، ص 72.
9. حسین هاشم، قصیده «فی ذکری انتصارالثورة‏الاسلامیة المظفرة» مجله الراصد، بیروت، 1992م، شماره 17، ص 21.
10. ابوجعفر محمدبن جریر طبری، پیشین، ج 4، ص 304.
11. عدنان مصطفی العمرانی، قصیده «ذکری الامام» مجله الثقافة‏الاسلامیة، 1410ه/1990م، شماره 31، ص 90 و نیز محمد، عبدالرحیم، فرائدالقصائد فی الخمینی القائد، دارالمختارات العربیة، دمشق، 1412ه/1991م، ج 1، ص 93.
12. روح‏الله خمینی، پیشین، ج 14، ص 15.
13. همان، ج 7، ص 31.
14. علی‏بن موسی ابن طاووس، لهوف، ترجمه صحفی، کتاب فروشی علمی، قم، 1382ق، ص 20 و نیز مقتل خوارزمی، ج 1، ص 185.
15. محمد عبدالرحیم، پیشین، ج 1، ص 35، قصیده «الی قائدالثورة الاسلامیة» سروده شیخ حسن طراد.
16. همان، ج 1، ص 94، قصیده «ذکری الامام» سروده عدنان مصطفی العمرانی.
17. علی‏بن موسی بن طاووس، پیشین، ص 69 و نیز مقتل خوارزمی، ج 2، ص 5.
18. رک. محمدصادق نجفی، سخنان حسین‏بن علی علیه‏السلام از مدینه تا کربلا، انتشارات اسلامی، قم، 1361ش، ص 292.
19. محمد عبدالرحیم، پیشین، ج 2، ص 91، و نیز قصیده «فی ذکری انتصارالثورة الاسلامیة المظفرة» سروده استاد حسین هاشم.
20. عباس شیخ یوسف، قصیده «یا أمة فی واحد» مجله الراصد، 1991م، شماره 9، ص 62.
21. محمد عبدالرحیم، پیشین، ج 2، ص 100، و نیز قصیده «شیّدتَ للاسلام حکما و دولةً» سروده شیخ عفیف نابلسی.

تبلیغات