آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

اهداف فردی و اجتماعی عبادات
اسلام، «فرد صالح» را هسته ای برای تشکیل «جامعه صالح» می داند و این بدان معنا است که هدف نهاییِ اسلام، جامعه است نه فرد. پس اگر منافع فردی با مصالح اجتماعی برخورد و تزاحم پیدا کند، مصالح جامعه بر منافع فرد مقدّم می شود.
از این رو است که عبادت های فردی را منحصر در اصلاح شخص نمی دانیم بلکه هدف اصلی از عبادت، برپاییِ «جامعه صالح» است.
نماز، که غرض از اقامه آن، پاکسازیِ روح انسان از آلودگی ها و بازداریِ او از فساد و گناه است، راز دیگرش، نجات انسان ها از شرارت های اجتماعی است؛ چرا که مفاسد و گناهان انسان، معمولاً در تماس با جامعه صورت می پذیرد.
زکات، که فلسفه اش تزکیه نفس از مال پرستی است، کاربرد و قلمروش تنها در اجتماع است و نوعی تأمین معیشت ضروری، برای مستمندان جامعه به حساب می آید تا آنان زندگی آسوده ای داشته باشند.
روزه، که تمرین سالانه ای است برای تحصیل تقوای فردی و پای بندی به تکالیف واجب و مراقبت دقیق انسان بر اعمال خود، در عین حال انسان روزه دار محرومیت فقرا و مستمندان و احتیاج آنان به نیازهای ضروری همانند غذا و پوشاک و ... را احساس می کند. بنابراین هدف اجتماعی روزه، شریک شدن روزه داران، در دردها و گرفتاری های محرومان و درماندگان جامعه است.
امر به معروف و نهی از منکر، از عبادت هایی است که هدف اجتماعی آن، روشن است و انسان مسلمان هر انحرافی را که در جامعه ببیند، باید آن را اصلاح کند تا جامعه سالم بماند و از آنجا که مصالح فردی از مصالح اجتماعی جدایی ناپذیر است، ثمرات اصلاح جامعه، به صورت غیر مستقیم، به خود افراد برمی گردد و از همین جا، یکسانی جامعه و فرد در صلاح و فساد روشن می شود و هر آنچه در فردی از جامعه پدید می آید، بر دیگر افراد جامعه هم، اثر می گذارد.
به همین معنا اشاره دارد سخن پیامبر بزرگ خدا صلی الله علیه و آله که فرمود:
«مؤمنان در روابط دوستانه و مهربانی و عواطف، همانند یک پیکرند که اگر عضوی از آن به درد آید، تمام اعضا، احساس درد و رنج می کنند.»
بنابراین، هیچکس نباید جدا از دیگران زندگی کند و تصور نماید که در کارهایش آزاد است؛ زیرا آدمی در زندگی از دیگران تأثیر می پذیرد و نمی تواند از جامعه جدا باشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله این حقیقت را در حدیثی، به صورت زیبا مجسم کرده، می فرماید:
«مثل آنان که به حدود خدا پای بند هستند و از میانشان یکی سرپیچی می کند، به گروهی می ماند که در کشتی، برای انتخاب جای خود قرعه می زنند، بعضی از آنان در قسمت بالای کشتی جای می گیرند و برخی دیگر در قسمت پایین. آنان که در قسمت پایین کشتی نشسته اند، به هنگام نیاز به آب، نزد افراد بالای کشتی می روند.
حال اگر کشتی سواران، بگویند: ما برای دستیابی به آب، قسمت پایین کشتی را سوراخ می کنیم و افراد دیگر را آزار نمی رسانیم افراد استقرار یافته در قسمت بالای کشتی، جلوی آنان را نگیرند و در سوراخ کردن کشتی آنان را به حال خود رها کنند، به یقین تمام افراد کشتی هلاک می شوند و اگر آنان را از این کار باز دارند، هم خود و هم آنان نجات می یابند.»
با توجه به چنین نمونه هایی، درمی یابیم که مناسک حج نیز دارای مقاصد فردی و اجتماعی است و مانند دیگر عبادات، دارای ابعاد گوناگون می باشد و از آنجا که فریضه حج، با شرکت انبوهی از مردم و اجتماع بزرگی از انسان ها انجام می گیرد و هر یک از حاجیان از سرزمینی خاص و با فرهنگ و ملّیتی ویژه می باشند، طبیعی است منافع و اهداف اجتماعی آن بیشتر خواهد بود.
و اگر مفهوم و هدف نهایی حج را بنگریم، خواهیم یافت که غرض از انجام آن، تصفیه و پاکسازی نفوس آدمیان از آلودگی های گناه و زشتی است؛ چرا که حاجیان به عنوان میهمانان خدا، به خانه او وارد می شوند و خداوند، با آمرزش گناهان آنان، از آنان پذیرایی می کند و نیز طواف حاجیان بر گرد کعبه خدا، رمز آزادی نفوس آنان از یوغ و سلطه شیطان بوده و تنها پیوند آنان را، با اساس اسلام و قبله آن استوار می سازد.
در عین حال، طواف انبوه مسلمانان برگرد خانه خدا، افزون بر خودسازی و تربیت فردی، به اجتماع مسلمانان نیز جهت توحیدی می بخشد؛ زیرا طواف کنندگان در پیرامون یک محور (کعبه)، با رنگ ها و نژادهای گوناگون، همانند ستاره های آسمان است که منظومه یک کهکشان را تشکیل می دهند و آن کهکشان اسلام است و یا مثل الکترون های یک اتم می باشند که در پیدایش و هستی شبیه یکدیگرند و جز، در مقدار فاصله خود از هسته مرکزی، تفاوتی ندارند.
آری، مفاهیم حقیقی اسلام در اجتماع بی نظیر طواف کنندگان، تجسم پیدا می کند؛ چرا که همگان زیورهای دنیا را دور می ریزند تا به زینت دین آراسته شوند و در این موج خروشان فرقی میان سفید و سیاه، فقیر و غنی، رییس و مرؤس و عرب و عجم نیست. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:
«عرب را بر غیر عرب، سفید را بر سیاه و آزاد را بر برده، جز در تقوا، برتری نیست.»
اگر اسلام در مناسک حج این گونه بر خود سازی و پاکی از آلودگی و اصلاح فرد اصرار می ورزد، روشن است که هدف دیگرش باید اصلاح جامعه اسلامی از دردها و ناملایمات اجتماعی و نجات آن از گرفتاری ها و خطرات باشد.
باید گفت که موسم حج بهترین فرصت برای اجتماع مسلمانان در یک همایش بزرگ است تا با یکدیگر همفکری کنند و در حلّ مشکلات جهان اسلام بکوشند و طرح های استواری را جهت دفع خطرهای بی شمار، از جوامع اسلامی تصویب کنند.
سخن کوتاه این که: حج یک اجتماع صمیمانه و برادرانه در پناه خدا است و برگرد سفره مهمانی خدا و هدفش بررسی امور و مشکلات امت اسلام است.
خداوند متعال در سوره حج می فرماید:
«در میان مردم با بانگ بلند، آنان را به حج دعوت کن تا آنان پیاده و سواره، بر اشتران لاغر، از هر سو و دره دوری بیایند و شاهد منافع و فواید بسیار باشند!»(1)
آیا برای مسلمانان نفعی بالاتر از این که منافع و زیان های خود را مطالعه کنند و به آنچه که بر ایشان سودمند است عمل کنند و اموری را که زیان بخش است از خود دور سازند.
بررسی مشکلات جهان اسلام درمراسم حج، بدعت نیست و ما هم نوآور و بدعت گذار نیستیم، بلکه به عمل پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سیره او تمسک می جوییم؛ مگر نه این است که آن حضرت از موسم حج استفاده می کرد و مسلمانان را، جهت حفظ کیان و سلامت اجتماعی خود، راهنمایی و ارشاد می نمود و از نمونه های بارز آن، خطبه مشهور آن حضرت در حَجة الوداع است که در آن مسلمانان را از ارتکاب بعضی امور و کارهای تضعیف کننده کیان اسلام، بر حذر داشتند؛ از جمله، هشدار دادند که مسلمانان به جان یکدیگر نیفتند و آتش تعصبات قبیلگی گذشته را با انتقام جویی، شعله ور نسازند.
و در همین خطبه فرمودند:
«خون و مال شما، همیشه و تا دم مرگ محترم است؛ همان گونه که امروز و در این ماه حرام و در این شهر امن، محترم می باشد.
خدایا! تو شاهد باش من حق را بیان کردم. نزد هر کس امانتی هست به صاحبش برگرداند و اکنون اعلام می کنم که رباخواری، خونها و تمامی رسوم دوران جاهلیت بی ارزش است و آنها را زیر پا می گذارم. ای مردم تمام مؤمنان، با یکدیگر برادرند و برای هیچ شخصی، مال برادرش، جز با رضایت حلال نیست. خدایا! شاهد باش. (مردم!) آگاه باشید بعد از من به کفر برنگردید و در نتیجه برخی از شما بعضی دیگر را گردن بزنید. من در میان شما چیزی را به امانت گذاشتم که اگر بدان چنگ زنید گمراه نخواهید شد، و آن کتاب پروردگار شما می باشد.»
حج و اخلاص در عبادت
اکنون باید در حقیقت آنچه از حج برای ما سودمند است، بنگریم که آیا حقیقت آن را می فهمیم؟!
حج، عبادت خالص برای خدای یگانه است و ما در این موسم ابلیس را طرد می کنیم، ولی باز هم در برابر او زانو می زنیم و به دامش می افتیم.
حج عبادتی با معنی و هدف است. برخی بر حج، آن گونه جمود می کنند و تحجر فکری روا می دارند، که آن را یک کالبد بدون جان و آدابی بدون محتوا قلمداد می کنند. اینان در رابطه با نماز نیز این گونه اند در حالی که؛ اگر نماز صرف حرکات وسکنات بدون روح باشد، دیگر در حقیقت خود، معنای رهایی از هر گونه بندگی برای غیر خدا را در بر ندارد.
چگونه است که برخی در دامن استعمارگران کافر زندگی می کنند و دنباله رو آنان هستند و از آنان نیرو می گیرند، آنگاه ادعای مسلمانی کرده و خود را بنده خدای صاحب شریعت می دانند!
خداوند متعال می فرماید:
«آیا تو را خبر دهم از کسی که بنده خدا را از نماز نهی می نمود؟»(2)
وای بر چنین مدّعیان مسلمانی که دیگران را از هرگونه عبادتی برای خدا نهی می کنند! چگونه برای برخی مسلمین رواست که مسلمانان راستین را، در خانه خدا و پناهگاه امن مردم، از هر گونه پرستشی برای خدا باز می دارند؟!
«با این که از آنان کینه ای، جز ایمانشان به خدای عزیز ندارند.»(3)
آری حج، بهترین فرصت و بزرگترین بازار برای کسب تقوا و تقرّب به خدا است و هر کس مسلمانان را از تحصیل چنین فضیلت و حقی منع کند، مخالف حقیقت اسلام است.
لازم است هر مسلمانی از هر نژاد و رنگی، توجه داشته باشد که اعمال حج یک دوره تمرین خودسازی است که در آن، هر فرد یا اجتماعی از حاجیان باید از هر گونه ذلت و کرنش برای غیر خدا آزاد شوند و هنگامی که به وطنشان باز می گردند، جهت آزاد نمودن جامعه خود از هر گونه بردگی و استعمار دولت های غیر مسلمان به ویژه دولت های معاند و دشمن اسلام، تلاش کنند.
حج، برای ما و ایمان و یقین ما به آفریدگار هستی؛ آفریدگار نور و تمام موجودات؛ که از هر شخصی و دولت بزرگی بالاتر است؛ آزمایش و امتحان است.
خدای سبحان در سوره نور می فرماید: «خداوند نور آسمان ها و زمین است، مثل نور خدا ...»(4)
ما باید از پروردگار یگانه خود، تصمیم و عزت بخواهیم و در پرتو دین، نیرو و هدایت کسب کنیم و به یاد آوریم که قدرت اسلام، از نیروی اتحاد و همکاری ما سرچشمه می گیرد؛ آنگونه که دست در دست یکدیگر، مشتی بر ضدّ دشمنان اسلام گردیم و برای خود عزت و خوشبختی اسلام را، و نه زندگی با ذلّت و تسلیم، به ارمغان بیاوریم.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله ، هنگامی که دعوت خود را با گروهی از مؤمنان راستین آغاز کرد، نه از قدرت شرق ترسید و نه از نیروی غرب. و از آنجا که خداوند از آنان صداقت و اخلاص دید، پیروزی شان عطا کرد. آری، آنان پیروز شدند، با این که تمام قوای کفر و اشرار عرب و یهود بر ضدشان هم صدا گشته بودند، و حتی اتّحاد نیروهای کفر، جز بر ایمان و تسلیم مؤمنان در برابر خدا نیفزود.
این است صفت حقیقی مؤمنان که تنها به خدا توجه دارند، تنها به او توکل می کنند و تنها از او مدد می گیرند. با چنین ایمانی، اجداد ما جهان را فتح کردند و عزیز گشتند و با فقدان آن، کافران مستکبر، کشورهای ما را استعمار کردند و ما ذلیل گشتیم.
فیلسوف بزرگ، دکتر محمد اقبال اشعاری را سروده که جادارد ترجمه آنها را در اینجا بیاوریم:
«ما، سینه خود را در مقابل شمشیرها سپر نموده ایم.
ما، از روز جنگِ سهمگین و جابرانه نمی ترسیم.
گویا، سایه شمشیر سایه بوستان است.
بوستان سبزی که پیرامون ما شکوفه ها می رویاند.
ما، کوه هایی بر فراز کوه ها بودیم.
و چه بسا بر امواج دریاها، دریاها را به حرکت درآوردیم.
اذان ما، بر فراز دیرها و کلیساهای فرنگ بود.
و قبل از رسیدن سپاهیان اسلام، شهرها را فتح نمود.
ما، از طاغوت های محارب، نهراسیدیم.
گرچه در اطراف ما، مرگ از جنازه ها پشته ها می ساخت.
ما، آشکارا به خدای یگانه دعوت می کردیم،
که جهان را آفرید و هر چیزی را به اندازه قرار داد.»
پی نوشتها:

________________________________________
1 ـ حجّ : 28 ـ 27
2 ـ علق : 10 ـ 9
3 ـ بروج : 8
4 ـ نور : 35

تبلیغات