آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

از آنجا که حج یکی از پایه های استوار اسلام است و هر گوشه آن دارای آثار و اسرار و احکام ویژه ای است؛ چه افعالی که در حجّ انجام می گیرد و چه مکانهایی که حج را در آنها بجامی آورند، همه دارای اسرار و احکام خاصّی است که باید آنها را از ثقل اکبر و یا ثقل اصغر گرفت و ما اینک در این مختصر، فقط به بررسی ویژگیهای خاصّ حرم مکّه می پردازیم:
محدوده حرم:
سزاوار است پیش از پرداختن به بحثِ «ویژگی های حرم»، محدوده حرم را مشخّص و روشن سازیم:
به سرزمین مکّه «حرم» می گویند. محدوده حرم در بعضی از جاها تا خارج از مکّه نیز امتداد دارد که با علائمی مشخّص شده است.
امام باقر علیه السلام محدوده حرم را، به مقدار یک منزل در یک منزل شناسانده است؛ «حرّم اللّه حرمه بریدا فی برید».(1)
علّت محدود بودن حرم به این مقدار:
روایتی است در کتاب «من لا یحضره الفقیه» که می گوید: «محدوده حرم همین مقدار است، نه کمتر و نه بیشتر؛ زیرا خداوند برای آدم یاقوت سرخی فرستاد و آن را در جای بیت قرار داد و آدم پیرامون آن طواف می کرد. نور آن یاقوت تا جایی که امتداد داشت علامت گذاری شد ـ وخداوند این مقدار را به عنوان حرم قرار داد.»(2)
آری مکانی را که خداوند متعال به عنوان حرم قرار داده است، باید دارای خصائص ویژه ای باشد که آن سرزمین مقدّس را از دیگر سرزمینها ممتاز گرداند.
آداب تشرّف به حرم
الف: ورود به حرم با احرام
برای وارد شدن به حرم، تشریفات خاصّ و آداب ویژه ای است که بدون رعایت آنها، ورود به حرم ممنوع است. بنابراین، هرکس که بخواهد وارد این سرزمین مقدس شود، باید با احرام باشد و تلبیه بگوید و آدابی را که در مناسک بیان شده است رعایت کند. خداوند به خاطر حرمت حرم، احرام را واجب کرد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «حرمت مسجد به خاطر کعبه و حرمت حرم به خاطر مسجدالحرام است و احرام به خاطر حرمت حرم واجب شد.»(3)
گفتنی است: پوشیدن لباس احرام برای ورود به حرم، اختصاص به موسم حج ندارد بلکه در هر زمانی اگر کسی بخواهد وارد حرم شود، باید با احرام باشد و تلبیه بگوید و این خصوصیت، ویژه این سرزمین است.
ب: ورود به حرم با طهارت:
از آداب و مستحبات داخل شدن به حرم آن است که زائر بیت اللّه ؛ چه قبل از ورود به حرم و چه بعد از آن، غسل کند و با بدن مطهّر و پاک قدم در حرم بگذارد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی خداوند به ابراهیم علیه السلام امر کرد که حج انجام دهد، ابراهیم در حالی که اسماعیل همراه او بود، حج گزارد. ابراهیم و اسماعیل روی شتر سرخی حج گزاردند و جبرئیل هم با آنها بود تا اینکه به حرم رسیدند، جبرئیل به ابراهیم گفت: ای ابراهیم، فرود آیید و غسل کنید پیش از آنکه وارد حرم شوید. پس آنها هم فرود آمدند و غسل کردند.»(4)
خداوند به ابراهیم و اسماعیل دستور داد که خانه اش را برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک و مطهّر کنند(5) پس زائری که قصد ورود به چنین خانه ای را دارد و می خواهد طواف انجام دهد با بدن پاک و مطهّر باشد.
حتّی در بعضی از روایات، به خوش بویی دهان به هنگام ورود به حرم سفارش شده است. امام صادق علیه السلام فرموده اند: وقتی می خواهید وارد حرم شوید، از گیاه اذخر (که گیاهی است خوشبو) بجوید و امّ فروه را نیز به این کار سفارش می کرد.(6)
مرحوم کلینی در ذیل این روایت می گوید: من از بعضی از اصحاب علّت این کار را پرسیدم. آنها پاسخ دادند که این عمل مستحبّ است، زیرا دهان به وسیله آن گیاه، خوشبو می شود و با دهان خوشبو حجرالأسود را می بوسد.(7)
آری وقتی از حجرالأسود در روایات، به عنوان «یمین اللّه » نام برده شده و جایی است که پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن بوسه زد، سزاست که زائر خانه خدا نیز که با بوسیدن و دست کشیدن به آن، با خداوند بیعت می کند با دهان خوشبو باشد.
ج: ورود به حرم بدون کفش
منطقه حرم در نزد خداوند مورد احترام است، پس باید کسانی که می خواهند وارد این مکان مقدّس شوند، رعایت ادب را بکنند. در روایت آمده است که امام صادق علیه السلام هرگاه می خواست وارد حرم شود، نعلین هایش را از پای در می آورد و با پای برهنه وارد می شد. ابان بن تغلب گوید: میان راه مکّه و مدینه، همراه امام جعفر صادق علیه السلام بودیم، وقتی به حرم رسیدیم، حضرت پایین آمد و غسل کرد و نعلین هایش را درآورد و در دست گرفت و با پای برهنه وارد حرم شد. من هم همان را کردم که امام علیه السلام انجام داد. آنگاه فرمود: ای ابان، هرکس چین کاری را که من انجام دادم به خاطر تواضع خدا انجام دهد، خداوند صد هزار گناه از او محو می کند و برای او صد هزار حسنه می نویسد و صد هزار درجه به او عطا می کند و صد هزار حاجت او را برمی آورد.(8)
این کار امام علیه السلام گویای آن است که این سرزمین بسیار مقدّس است و این احترام به لحاظ ظاهری این مکان نیست، چون این سرزمین از جهت ظاهری با سرزمین های دیگر تفاوتی ندارد، اینجا سرزمینی است که امام علیه السلام خود را بیشتر در محضر خدا می بیند؛ چرا که شرافت و تقدّس ویژه ای دارد.
بعضی از مکانها، مانند کعبه مشرفه، مسجد الحرام، مسجد النبی صلی الله علیه و آله از منزلت خاصّی برخوردارند، مثل بعضی زمانها و ایام که واقعه مهمّی در آن رخ داده و بدان جهت شرافت پیدا می کند. اینجاست که خداوند خطاب به موسی می فرماید:
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِی الْمُقَدَّسِ طُویً.(9)
«من پروردگار تو هستم، پس نعلین خود را ازپای در آور؛ زیرا اکنون در وادی مقدّس قدم نهاده ای!»
د: دعای مخصوص ورود به حرم
مستحب است زائر هنگام ورود به حرم، این دعا را بخواند:
«أللّهمّ إنّک قُلتَ فی کتابِکَ وقولک الحقُّ: وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَی کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ. اَللّهمّ إنّی أرجُوا أن أکونَ مِمَّن أجاب دَعوَتَکَ وقد جئتُ من شُقّة بعیدةٍ وفجٍّ عمیقٍ سامعا لندائک ومُسْتَجیبا لک مُطیعا لأمرک وکلُّ ذلک بفضلک علیّ واحسانک إلیّ فَلَکَ الحمدُ علی ما وفّقتنی له أبتغی بذلک الزُلفة عندک والقربة إلیک والمنزلة لدیک والمغفرة لذنوبی والتوبة علیّ منها بمنّک.اَللّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّد وآلِ محمّد وحرّم بدنیعلی النّار وآمنّیمِنْ عذابک وعِقابک برحمتک یاأرحمَ الرّاحمین».(10)
سرّ ورود به حرم:
حج مانند تمام عبادات، ظاهری دارد و باطنی، و نیز دارای اسراری است. همان طور که ظاهر اعمال و احکام آن را از وحی می گیریم، اسرار آن را نیز باید از زبان وحی دریافت کنیم.
امام سجاد علیه السلام آنگاه که از حج برمی گردد و با شبلی مواجه می شود، از وی می پرسید: آیا حج گزاردی؟ شبلی پاسخ می دهد: آری. امام علیه السلام از اعمالی که انجام داده سؤالهایی مطرح می کند و می پرسد: آیا اعمالت را همراه با آگاهی نسبت به اسرار آن انجام دادی یا نه؟ تا اینکه به این سؤال می رسد که آیا داخل حرم شدی و آیا کعبه را دیدی و نماز خواندی؟ شبلی در جواب می گوید: بله، امام علیه السلام سؤال می کند: موقعی که داخل حرم شدی آیا نیّت کردی که بر خودت حرام کنی غیبت و بدگویی از مسلمان را؟ شبلی پاسخ می دهد: خیر، امام علیه السلام می پرسد: آیا آنگاه که به مکّه رسیدی، نیت کردی که خدا را قصد کنی؟ شبلی پاسخ می دهد: خیر.
امام زین العابدین علیه السلام فرمود: پس تو وارد حرم نشده، کعبه را ندیده ای و نماز هم نخوانده ای!(11)
لزوم حفظ حرمت حرم:
حال که این سعادت نصیب زائر بیت اللّه گشته و وارد سرزمین مقدّس و مبارک حرم شده است، باید از هر آنچه که مرضیّ خدا نیست و خدا از او نهی کرده، اجتناب کند و در این مکان از ظلم و تعدی به حقوق بندگان خدا بپرهیزد. خداوند در قرآن کریم از مطلق ظلم، در حقّ بندگانش نهی کرده است و این ظلم اختصاص به یک فعل ندارد. در روایات حتّی زدن خادم در حرم به عنوان ظلم معرّفی شده است.(12) یا مثلاً سرقت در شمار ظلم آمده است.(13) خداوند همچنین به کسانی که در حرم ظلم به دیگران را روا می دارند هشدار داده و آنان را به عذابی که درانتظارشان است، آگاه می سازد؛ ...وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛(14) «کسانی که در آنجا اراده الحاد و تعدّی کرده و به خلق ظلم و ستم کنند همه را عذاب دردناک می چشانیم.»
امام رضا علیه السلام می فرماید: اگر کسی یک نفر را در حرم به قتل رساند، حد بر قاتل اجرا می شود، به خاطر اینکه او حرمت حرم را رعایت نکرده است و خداوند فرمود: فَمَنْ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ؛(15) «هر کس به جور و ستمکاری، به شما دست درازی کند، او را با مقاومت از پای درآورید به قدر ستمی که به شما رسیده است.»
خداوند همچنین فرمود: فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمِینَ؛(16) «ستم به جز با ستمکاران روا نیست.»(17)
حرم محلّ امن است:
از ویژگیهای حرم آن است که خداوند آن را محلّ امن قرار داد و این هم دراثر دعای حضرت ابراهیم علیه السلام است که از خداوند خواست مکّه را شهر امن قرار دهد، در آنجا که فرمود: رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدا آمِنا.(18) خداوند هم دعای او را مستجاب کرد وفرمود: وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ * وَطُورِ سِینِینَ * وَهَذَا الْبَلَدِ الاْءَمِینِ(19) و به عنوان حکم تشریعی امنیت را برای مکّه قرار داد.
این سرزمین، هم باید محلّ امن باشد برای کسانی که در آنجا زندگی می کنند و هم برای کسانی که از خارج می آیند و این دو مطلب از آیات کاملاً روشن است، لذا خداوند این سرزمین را برای اهل آنجا نه تنها محلّ امن قرار داد، بلکه خطر اقتصادی و گرسنگی را هم از آنها برطرف ساخت: الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ؛(20) «به آنها هنگام گرسنگی طعام داد و از ترس آنها را ایمن ساخت.»
در جای دیگر می فرماید: أَوَلَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَما آمِنا یُجْبَی إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ؛(21) «آیا ما حرم مکّه را برای ایشان محلّ آسایش و ایمنی قرار ندادیم، تا به این محل انواع نعمت و ثمرات که ما روزی کردیم از هر طرف بیاورند؟»
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَما آمِنا؛(22) «آیا ندیدند که ما آن شهر را حرم امن و امان قرار دادیم؟»
گفتیم که این سرزمین برای کسانی که از خارج این حرم می آیند نیز محلّ امن است و کسانی که وارد این مکان می شوند نباید احساس نا امنی کنند و کسی هم حق ندارد کاری کند که باعث نا امنی در حرم شود؛ وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنا.(23)
حتّی در روایت است: کسانی که در خارجِ حرم مرتکب جنایتی شوند و بعد به حرم پناهنده گردند، تا وقتی که در حرم هستند حد بر آنها جاری نمی شود لیکن برای چنین افرادی محدودیت هایی اعمال می شود تا ناگزیر از حرم بیرون آید و بعد در خارج حرم حد بر او جاری شود.(24)
از این روایت استفاده می شود که حرم حتّی برای جانی، اگر از حرم به عنوان پناهگاه و محلّ امن استفاده کند جایگاه امن است و تا آنگاه که خود از آن خارج نشده، کسی حق ندارد حد بر او جاری کند.
امام رضا علیه السلام می فرماید: اگر تو حقّی بر عهده کسی داشتی و او را در مکّه یا در حرم یافتی، حقّ خود را از او مطالبه نکن و نیز بر وی سلام نکن تا او نترسد.(25)
آری، اگر چه این شخص بدهکار، حرم را به عنوان پناهگاه اختیار نکرده، لیکن چون حرم محلّ امن است، نباید کاری کرد که او احساس نا امنی کند.
حرم، محلّ امن برای حیوانات
حرم الهی نه تنها جای امن است برای بندگان خدا که حیوانات نیز در آنجا امنیت دارند و هیچ کس حق ندارد حیوانات وحشی و پرندگان را که در حرم مأوی گرفته اند شکار کند. گفتنی است این حرمتِ شکار، اختصاص به محرم ندارد بلکه شامل غیر محرم در حرم نیز می شود. و این ممنوعیت شکار، امتحان الهی است. بدیهی است انسان تا زمانی که لباس احرام نپوشیده و داخل حرم نشده، شکار حیوانات بر او حلال است. امّا الآن که محرم شده، شکار بر اوحرام گردیده است. و از سویی شکار حیوانات به سادگی میسّر است امّا خداوند شکار را تحریم کرده و این نیست مگر آزمایش الهی.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمْ اللّه ُ بِشَیْ ءٍ مِنْ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیکُمْ وَرِمَاحُکُمْ لِیَعْلَمَ اللّه ُ مَنْ یَخَافُهُ بِالْغَیْبِ فَمَنْ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ.(26)
«ای اهل ایمان، خدا شما را به چیزی از صید می آزماید که در دسترس شما و تیرهای شما آیند تا بداند که چه کسی از خدا در باطن می ترسد. پس هر که بعد از این، از حدود الهی تجاوز کند، او را عذاب سخت و دردناک خواهد بود.»
حرم قبل از اسلام نیز محلّ امن بوده است
زندگی اعراب قبل از اسلام، همواره با جنگ و خونریزی و غارت همراه بوده است، لیکن با این حال، همین افراد برای حرم احترام قائل بودند و به ساکنان حرم حمله نمی کردند و اموالشان را به غارت نمی بردند. مطلب ذیل نشانی است از این حقیقت:
پیامبر صلی الله علیه و آله آنگاه که مردم مکّه را به اسلام دعوت کرد، آنها در جواب آن حضرت گفتند: ما می دانیم که تو بر حقّی، امّا اگر ایمان بیاوریم، می ترسیم که آنها ما را از سرزمینمان بیرون برانند. خداوند در پاسخ آنان می فرماید: «ما این سرزمین را محلّ امن قرار دادیم.»
وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعْ الْهُدَی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَما آمِنا.(27)
«گفتند اگر ما با تو اسلام را، که طریق هدایت است، پیروی کنیم ما را از سرزمین خود به زودی بیرون می کنند، آیا ما حرم مکّه را برایشان محلّ آسایش و ایمنی قرار ندادیم؟»
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَما آمِنا وَیُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ(28)
«آیا کفران ندیدند که ما آن شهر را حرم امن و امان قرار دادیم در صورتی که در اطرافشان مردم ضعیف را به قتل و غارت می ربایند.»
از این دو آیه برمی آید که این سرزمین قبل از اسلام نیز مورد احترام و محلّ امن بوده، گرچه در اطراف آن اعراب مورد قتل و غارت بودند.
حرم متعلّق به همه است:
در بهره مندی از حرم، هیچ کس بردیگری اولویت ندارد و کسی حق ندارد دیگران را در استفاده کردن از این سرزمین منع کند و خود را صاحب این مکان بداند؛ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ....(29)
امیر مؤمنان علیه السلام به والی خود در مکّه می نویسد: «مردم مکّه را وادار کن از کسانی که در مکّه سکونت می کنند اجاره بها دریافت نکنند.» حضرت آنگاه استشهاد می کند به این آیه از قرآن که: سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ.... وآنگاه می فرماید: مراد از «عاکف» مقیمان مکّه اند و مراد از «بادی» کسی است که اهل مکّه نیست و برای انجام حجّ به آنجا می آید.(30)
و از امام صادق علیه السلام در مورد آیه سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ... پرسیدند. حضرت فرمود: «سزاوار نیست که خانه های مکّه در داشته باشند تا حاجی بتواند وارد خانه های مکّه شود و مناسک خود را انجام دهد و اولین کسی که برای خانه های مکّه در گذاشت معاویه بود.(31)
امام صادق علیه السلام همچنین می فرماید: علی علیه السلام اجاره دادن برای خانه های مکّه را مکروه دانسته و استشهاد به آیه سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ... نموده است.(32)
مرحوم مجلسی به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم در ذیل آیه سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ... آورده است که: اهل مکّه و کسانی که از جاهای مختلف به این جا می آیند، مساوی هستند و کسی نباید مانع ورود افراد در حرم شود.(33)
پس حرم و امکانات آن، از آنِ همه است و همه مردم می توانند از امکانات حرم برای انجام مناسک و اعمال حج خود استفاده کنند و کسی هم نباید برای آنها مزاحمت ایجاد کند، به بهانه اینکه ما نسبت به این سرزمین اولویت داریم!
شرافت مکّه به وجود پیامبر صلی الله علیه و آله است:
از مسائلی که در ارتباط با مکّه مطرح است، این است که شرافت و قداست مکّه به خاطر وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله است. اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا به دنیا آمد و در آنجا اقامت داشت و مردم را به توحید و یگانگی دعوت کرد و خداوند به خاطر وجود آن حضرت که در شهر مکّه است، به این شهر قسم می خورد و می فرماید: لاَ أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ وَأَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ.(34)
بدیهی است که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله در این شهر نباشد، مکّه یک سرزمین معمولی و کعبه یک خانه عادی است و ممکن است رفته رفته به صورت بتکده ای کامل در آید و مرکز بت پرستی شود و در اسارت بت پرستان و شهوترانان واقع گردد. تا جایی که کلیددار کعبه «ابوغبشان» سرقفلی تولیت کعبه را در شب نشینی مستانه طائف به دو مشک شراب می فروشد و سرپرستی کعبه بین مستان با بهای شراب سرمستان طائف خرید و فروش می شود.(35)
از «حرم» به «مسجد الحرام» تعبیر شده
بعضی از مفسّران و فقیهان، از بعضی آیات، که در آن «مسجد الحرام» آمده است، استفاده کرده اند که مراد از مسجد الحرام حرم است و این نشان از عظمت حرم است که خداوند بر آن مسجد الحرام اطلاق نموده است؛ از جمله آیات، آیه های زیر است:
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّه ِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ.(36)
«آنان که به خدا کافر شده و مردم را از راه خدا باز می دارند و نیز از مسجدالحرامی که ما حرمت احکامش را برای اهل آن شهر و بادیه نشینان یکسان قرار دادیم.»
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الاْءَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ.(37)
«پاک و منزه است خدایی که در شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد الحرام به مسجد اقصا فرستاد، مسجدی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساخت.»
صاحب مجمع البیان، در ذیل این آیه می نویسد: «مراد از مسجدالحرام در این آیه، مکّه و حرم است؛ زیرا محلّی که پیامبر صلی الله علیه و آله از آنجا به معراج رفت، خانه امّ هانی بوده، پس همه حرم مسجدالحرام است.»(38)
شیخ طوسی نیز در کتاب خلاف از این دو آیه استفاده کرده که مراد از مسجد الحرام، حرم است.(39)
بنابراین، در این دو آیه، بر حرم مسجدالحرام اطلاق شده که نشانگر شرافت و تقدّس این سرزمین است.
اسناد ربّ به حرم
از نشانه های عظمتِ حرم و حرمت مکّه آن است که خداوند خود را به عنوان پروردگار مکّه معرفی کرده است.
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنْ الْمُسْلِمِینَ.(40)
«من مأمورم که فقط خدای این شهر، مکّه معظّمه، را که بیت الحرامش قرار داده پرستش کنم، که خدا مالک هر چیز عالم است و من مأمورم که از تسلیم شدگان فرمان او باشم.»
در این آیه کلمه «ربّ» به «بلده» (مکّه) اضافه و اسناد داده شده که این شرافت مکّه و حرم است.
کراهت اقامت در مکّه و علّت آن
از مسائلی که درباره مکّه مطرح است، کراهتِ سکونت در این شهر می باشد. البته چنین نیست که زندگی در آن مکان مقدّس خودبخود کراهت داشته باشد، بلکه به معنای آن است که چون مکّه و حرم مقدّس است، ممکن است نسبت به آنجا بی احترامی شود و در اثر آن گرفتار عذاب الهی گردد؛ وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ.(41)
به استناد تفسیری که از امام صادق علیه السلام رسیده، آن حضرت اقامت در مکّه را کراهت داشتند.(42)
همچنین در صورت سکونت در مکّه خوف آن هست که انسان در حرم و مکّه مرتکب گناه شود و کیفر گناه در مکّه مضاعف است.(43)
طبق بیان برخی روایات، ماندن و اقامت گزیدن در مکّه قساوت قلب می آورد. شاید علّتش این باشد که اثر گناه در این مکان بیشتر است و لذا ساکن شدن در مکّه، در روایات مکروه دانسته شده و در بعضی از روایات دستور داده اند که وقتی از مناسک و اعمال حجّ فارغ شدید در مکّه نمانید و به وطن برگردید.
همان طور که گناه در مکّه کیفر مضاعف دارد، ثواب عمل خیر و عبادت نیز چندین برابر است. از امام سجّاد علیه السلام روایت شده است که:
«اگر کسی در مکّه قرآن را ختم کند نمی میرد مگر اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله را می بیند و جایگاهش را در بهشت مشاهده می کند و تسبیح در مکّه معادل با خراج کوفه و بصره است که در راه خدا انفاق کند و اگر کسی در مکّه 70 رکعت نماز بخواند و در هر رکعت سوره توحید و قدر آیه سخره و آیة الکرسی را بخواند نمی میرد مگر شهید. غذا خوردن در مکّه مثل روزه گرفتن در غیر مکّه است و یک روز روزه گرفتن در مکّه معادلِ یک سال روزه گرفتن در غیر مکّه است و راه رفتن در مکّه عبادت است.»(44)
از این روایت و دیگر روایات استفاده می شود که صرف اقامت و ساکن شدن در مکّه کراهت ندارد و این کراهت به خاطر آن خصوصیاتی است که گفته شد.
صاحب جواهر از شهید نقل می کند که او بین این دو دسته از روایات را اینگونه جمع کرده است:
«اگر کسی به خودش اطمینان داشته باشد که در مکّه تخلّف نمی کند، مستحب است در آنجا بماند.»(45)
اراده و نیّت گناه در مکّه
آنگونه که از روایات استفاده می شود، برای نیت و اراده گناه، چیزی نوشته نمی شود؛ یعنی اگر کسی اراده و نیّت گناه کند، لیکن آن را به مرحله عمل درنیاورد و مرتکب آن نشود، خداوند سیئه ای برایش نمی نویسد.
امام صادق علیه السلام گوید: «خداوند خطاب به حضرت آدم علیه السلام فرمود: من برای تو مقرّر کرده ام که اگر کسی از ذریه تو اراده گناه کرد چیزی برای او نوشته نمی شود و اگر آن را انجام داد برایش ثبت می شود و اگر اراده عمل صالحی را کرد، گرچه آن را انجام ندهد، خداوند یک حسنه برای او می نویسد و اگر آن را انجام داد، ده حسنه برای او می نویسد.»(46)
حتّی در بعضی از روایات، در مورد کسی که معصیتی را مرتکب شود، آمده است:
«خداوند به او مهلت می دهد که اگر پشیمان شد و استغفار کرد برایش چیزی ننویسند. (در بعضی از روایات مهلت هفت ساعت مشخص گردیده است.) و اگر در آن مهلت مقرّر، استغفار نکرد، خداوند برای او یک سیئه ثبت می کند.»(47)
با اینکه از روایات استفاده می شود که خداوند بسیار آمرزنده و بخشنده است و از گناهان بندگان می گذرد، امّا نسبت به کسی که در مکّه گناه کند، اوّلاً: کیفر آن را مضاعف قرار داده است. ثانیا: برای کسی که اراده گناه کند، گرچه آن را انجام هم ندهد گناه برای او نوشته می شود.
در بحار الأنوار از پیامبر صلی الله علیه و آله روایتی نقل شده که آن حضرت فرمود: «اگر کسی تصمیم بگیرد که در مکّه گناهی مرتکب شود گرچه آن را انجام ندهد، خداوند گناهی برای او می نویسد.» حضرت آنگاه فرمود: زیرا خداوند فرموده است: وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛(48) «و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم بیالاید، عذابی دردناک به او می چشانیم.» و این ویژگی و خصوصیت در شهر دیگری وجود ندارد. پیامبر صلی الله علیه و آله آنگاه می افزاید: «اصحاب فیل فقط اراده کردند که کعبه را خراب کنند ولی خداوند آنها را عذاب کرد پیش از آنکه کاری را انجام دهند.»(49)
فضیلت دفن شدگان حرم
از آنجا که حرم دارای شرافت و قداست ویژه ای است، این امر موجب در امان بودن کسی می شود که در حرم بمیرد و در آنجا دفن شود. راوی می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «کسی که در حرم دفن شود از فزع اکبر در امان است. پرسیدم چه نیکوکار باشد و چه فاجر؟! حضرت فرمود: چه نیکوکار باشد و چه فاجر.»(50)
علی بن سلیمان گوید از امام علیه السلام پرسیدم: «اگر کسی در عرفات مرد، در همانجا دفن شود یا به حرم منتقل گردد؟ حضرت فرمود: او را به حرم انتقال دهند و در آنجا دفن شود؛ زیرا حرم افضل است.»(51)
این خصوصیت حرم نیز نمایانگر آن است که آنجا نزد خداوند عزیز و دارای حرمت است و با این ویژگی از دیگر مکانها برتر و ممتاز می شود.
تخییر نماز در حرم
همانگونه که می دانیم، مسافر باید نمازش را قصر بخواند، اما این مسأله استثناهایی هم دارد که از آن جمله است نماز خواندن در اماکن چهارگانه: مکّه، مدینه، مسجد کوفه و حائر حسینی که در اینجاها مسافر مخیّر است میان «قصر» و «تمام». البته در اینجا مباحث فقهی و استدلالیِ زیادی مطرح است که ما اینک در صدد بیان احکام این اماکن چهارگانه نیستیم و نمی خواهیم بحث استدلالی این مسأله را مطرح کنیم چرا که این مطلب نیازمند به تحقیق جداگانه ای است.
«امّا خلاصه اینکه در بسیاری از روایات و همچنین فتوای عدّه ای از فقها که مسافر مخیّر است در خواندن نماز بین قصر و تمام عنوان حرم مکّه مطرح است، اگر چه نسبت به خود مسجدالحرام مورد توافق اقوال است اما در باب حرم مکّه عده زیادی از فقها به این فتوا داده اند که در تمام حرمِ مکّه، مسافر مخیّر بین تمام و قصر است.
تذکر این نکته لازم است که امام خمینی قدس سره قائل است که تخییر در نماز مختصّ به مسجدالحرام است البته با توسعه ای دارد امّا عده ای از مراجع فعلی قائلند که این حکم اختصاص به مسجدالحرام ندارد بلکه تمام مکّه را شامل می شود.»(52)
روایات زیادی هم داریم که اثبات می کند تخیر در کلّ حرم مکّه است.
علی بن یقطین عن ابی الحسن علیه السلام : «فی الصلاة بمکّة قال من شاء أتمّ ومن شاء قَصَر».(53)
علی بن یقطین از امام کاظم علیه السلام در مورد نماز در مکّه نقل می کند که فرمود: اگر خواست تمام بخواند و اگر خواست قصر بخواند.
عن زیاد القندی قال: قال ابوالحسن علیه السلام : «یا زیاد اُحبّ لک ما اُحبّ لنفسی وأکره لک ما أکره لنفسی، اتمّ الصلاة فی الحرمین وبالکوفة وعند قبر الحسین علیه السلام ».(54)
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: «ای زیاد دوست دارم برای تو آنچه که برای خودم دوست دارم و کراهت دارم برای تو آنچه که برای خودم کراهت دارم. نماز را در حرمین و کوفه و نزد قبر حسین علیه السلام تمام بخوان.»
عن ابراهیم بن شیبة قال: کتبتُ الی أبی جعفر علیه السلام أسأله عن اتمام الصلاة فی الحرمین، فکتب إلیّ: کان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یحبّ اکثار الصلاة فیالحرمین فأکثر فیهما وأتمّ».(55)
ابراهیم بن شیبه می گوید نامه ای برای ابی جعفر علیه السلام نوشتم و از او سؤال کردم در مورد تمام خواندن نماز در حرمین؟ در جواب من فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله زیاد نماز خواندن در حرمین را دوست داشت پس تو هم در حرمین زیاد نمازبخوان و نمازت را تمام بخوان.»
علّت اینکه در این اماکن می توان نماز را تمام خواند:
در مورد اینکه چرا در این اماکن چهارگانه مسافر می تواند نمازش را به صورت تمام بخواند، در روایات گفته است که سرّ و حکمت این امور را کسی جز خدا و ائمّه علیهم السلام که همان راسخین در علم هستند نمی دانند. پس بعضی از روایات دلالت دارد که علم این امر پیش خدا است مثل این روایت: عن أبی عبداللّه صلی الله علیه و آله قال من مخزون علم اللّه الاتمام فی أربعة مواطن، حرم اللّه وحرم رسوله صلی الله علیه و آله وحرم امیرالمؤمنین و حرم الحسین بن علی علیه السلام »؛(56) «امام صادق علیه السلام می فرماید: از جمله چیزهایی که علمش پیش خدا مخزون است نماز را به صورت تمام خواندن در حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و حرم امیر المؤمنین و حرم امام حسین علیه السلام است.»
عن ابی عبداللّه علیه السلام إنّ من الأمرالمذخور الاتمام فی الحرمین؛(57) امام صادق فرمود: «امری که پیش خدا ذخیره شده تمام خواندن نماز در حرمین است.»
امّا روایتی که دلالت دارد که علّت تمام خواندن نماز در حرمین را ائمّه می دانند و علم آن در پیش آنها است.
عن سمیع عن ابی ابراهیم علیه السلام قال: «کان ابی یری لهذین الحرمین ما لا یراه لغیرهما ویقول إنّ الاتمام فیهما من الامر المذخور»(58)؛ امام کاظم فرمود: «پدرم برای این دو حرم چیزی می دید که برای غیر آن دو نمی دید و می فرمود: اتمام نماز در آن دو امرش ذخیره شده.»
صاحب جواهر در مورد این چند روایت احتمال دیگری هم داده است و آن این است که نمازی که در حرم خوانده می شود ثوابش را خدا می داند و اجر آن مخزون و در پیشگاه خداوند است.(59)
افزایش مجازات قتل در حرم
همان طورکه بعضی از زمان ها در افزایش دیه تأثیر گذار است؛ مانند قتل در ماههای رجب، ذی قعده، ذی حجّه و محرّم (ماههای حرام)، که قتل در این ماهها باعث می شود یک دیه کامل و یک سوّم دیه پرداخت شود، همچنین قتل در بعضی از مکانها نیز باعث می شود یک دیه کامل و یک سوّم دیه پرداخت شود، همچنین قتل در بعضی از مکانها نیز باعث ازدیاد دیه می شود مثل اینکه بعضی از فقها قتل در حرم را باعث افزایش دیه دانسته اند و گفته اند: باید یک دیه کامل و یک سوم دیه پرداخت شود. صاحب جواهر از مقنعه، مبسوط، خلاف و نهایه نقل می کند که آنان نیز بر این نظریه هستند.(60)
امام خمینی قدس سره در تحریر الوسیله می فرماید:
«اگر قتل در ماههای حرام: رجب و ذی القعده و ذی الحجّه و محرّم، رخ دهد، بر قاتل است که به خاطر تغلیظ و شدّت، یک دیه و ثلث دهد، از هر جنسی که باشد وهمچنین است اگر قاتل قتل را در حرم مکّه معظّمه مرتکب شود.»
کسانی که این نظریه را قائلند، یکی از ادلّه آنها روایات است؛ از جمله آنهاست روایت زیر:
عن زرارة قال: قلت لأبیجعفر علیه السلام : «رجل قتل رجلاً فی الحرم؟ قال: علیه دیة وثلث».(61)
زراره می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که مردی را در حرم بکشد، پرسیدم. امام علیه السلام فرمود: «باید یک دیه کامل و یک سوّم دیه بپردازد.»
پس، از این مطالب و احادیث می توان استفاده کرد که این مکانها مورد احترام هستند و کسی نباید در اینها تعدّی کند و حرمت را بشکند.
کندن درخت حرم حرام است:
از ویژگی ها و خصوصیات حرم، حرمت کندن درخت آن است و این مختصّ محرم نیست، بلکه غیر محرم نیز حقّ کندن درخت حرم را ندارد. تا آنجا که اگر اصل و ریشه درختی در حرم باشد و شاخه هایش بیرون حرم، کندن شاخه های آن درخت حرام است؛ چرا که اصلش در حرم است و اگر ریشه درختی در بیرون حرم باشد و شاخه هایش در حرم، باز هم کندن آن حرام است، چرا که شاخه هایش در حرم است.(62)
گفتنی است اگر کسی درخت حرم را قطع کند باید کفّاره بپردازد. برای اطلاع بیشتر از جزئیات آن، به مناسک رجوع شود.
لقطه حرم
اگر مالی در غیر حرم پیدا شود و کمتر از یک درهم باشد جایز است کسی که آن را یافته، بردارد و تملّک کند و نیازی به تفحص از مالک ندارد. و اگر مالش پیدا شد باید به او بدهد. و اگر کسی مالی که بیشتر از یک درهم است، در غیر حرم بیابد، باید صاحبش را پیدا کند، پس در صورت پیدا نشدن صاحبش می تواند آن را با ضمان تملک کند و یا از طرف مالکش صدقه بدهد و اگر مالکش پیدا شد و راضی به صدقه نبود باید به او بدهد و ضامن است و یا اینکه آن را به طور امانت نگهداری کند بدون ضمانت.
اما اگر لقطه را در حرم یافت؛ اگر لقطه حرم کمتر از یک درهم باشد، بعضی گفته اند که برداشتن آن حرام است و به آیه أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَما آمِنا...(63) استدلال کرده اند.(64)
و همچنین به اخبار نیز تمسک کرده اند که بدان خواهیم پرداخت. البته بعضی برداشتن این نوع از لقطه حرم را مکروه دانسته اند، امّا اگر آنچه که در حرم پیدا می کند بیشتر از درهم باشد، بازهم برداشتن آن حرام است و بعضی هم گفته اند کراهت شدید دارد.
و اگر کسی آن را برداشت باید تا یک سال مالکش را جستجو کند، در صورتی که او را پیدا نکرد باید صدقه بدهد اگر بعد از آن صاحبش پیدا شد وراضی به صدقه نبود، باید مثل و یا قیمت آن را به او بدهد و یا اینکه آن را به صورت امانت پیش خود نگه دارد. در هر صورت نمی تواند تملک کند و اگر قصد تملک کرد مالک نمی شود و ضامن هم هست. نظر امام خمینی قدس سره در لقطه بیشتر از یک درهم، همین است.(65)
خلاصه اینکه: در مطلق لقطه حرم بعضی گفته اند برداشتن آن حرام است و بعضی هم گفته اند کراهت شدید دارد. حضرت امام خمینی قدس سره در این مورد فرموده است: اگر در حرم چیزی پیدا کرد، برداشتن آن کراهت شدید دارد بلکه احتیاط دربرنداشتن است.(66)
روایات ذیل براین مسأله دلالت دارند:
* عن الفضیل بن یسار قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن لقطة الحرم، فقال: «لا تمسّ أبدا حتّی یجیء صاحبها فیأخذها».(67)
فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام در مورد لقطه حرم پرسید، حضرت فرمود: «به آن دست نزن تا اینکه صاحبش بیاید و آن را بردارد.»
* علی بن حمزة قال: سألت العبد الصالح عن رجل وجد دینارا فی الحرم فأخذه؟ قال: «بئس ما صنع، ما کان ینبغی له أن یأخذه».(68)
علی بن حمزه از امام علیه السلام در مورد مردی که دیناری را در حرم پیدا کرده و آن را برداشته است، پرسید، امام علیه السلام فرمود: «بد کاری کرده است، سزاوار نیست که آن را بردارد.»
سنگ هایی که برای جمرات است، باید از حرم باشد
از اعمال واجب در منا، رمی جمرات است، سنگهایی که در جمرات از آنها استفاده می شود، باید از حرم جمع آوری شود و از خارج حرم صحیح نیست.
عن زرارة عن أبیعبداللّه علیه السلام قال: «حصی الجمار أن أخذته من الحرم اجزأک وإن أخذته من غیر الحرم لم یجزئک».(69)
امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر سنگهای جمرات را از حرم جمع آوری کنی تو را کفایت می کند واگر از غیر حرم جمع کنی کافی نیست.»
دو مکان از حرم استثنا شده و نمی شود از آنجا سنگها را جمع کرد؛
1 ـ مسجد الحرام. 2 ـ مسجد خیف.
با اینکه این دو مکان جزو حرم هستند لیکن استثنا شده اند.
* عن أبی عبداللّه علیه السلام : «یجوز أخذ حصی الجمار من جمیع الحرم الاّ من المسجد الحرام ومسجد الخیف».(70)
امام صادق فرمود: «جایز است که سنگهای جمرات از تمام حرم جمع آوری شود مگر از مسجد الحرام و مسجد خیف.»
البته مستحب است که حاجی این سنگها را از مشعر الحرام (مزدلفه) جمع کند.
* عن زرارة عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: «سألته عن الحِصی التی رمی بها الجمار؟ فقال: یؤخذ من جمع وتؤخذ بعد ذلک من مِنی».(71)
زراره از امام صادق علیه السلام درباره سنگهایی که با آن رمی جمرات می کنند، پرسید، حضرت فرمود: «از مشعر جمع آوری شود و بعد از آن، از منا.»
ورود کفار به حرم ممنوع است:
از دلایل و نشانه های احترام و تقدّس حرم آن است که ورود کفّار به آنجا جایز نیست. صاحب جواهر می گوید: شیخ و فاضل بر این نظریه معتقدند و به چند چیز استدلال کرده اند:
1 ـ بر حرم اطلاق مسجد الحرام شده است:
* إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمْ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ.(72)
«ای کسانی که ایمان آورده اید، بدانید که مشرکان نجس و پلید هستند و بعد از این سال نباید به مسجدالحرام قدم بگذارند و اگر در اثر دور شدن تجارت و ثروت آنها، از فقر می ترسید، خدا شما را به فضل و رحمت خود از خلق و مشرکان بی نیاز خواهد کرد.»
به قرینه جمله وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةًمعلوم می شود که مراد از مسجدالحرام حرم است.
** سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ... از آنجا که شروع معراج پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه امّ هانی بوده، معلوم می شود که مراد از مسجدالحرام حرم است. پس مشرکان حقّ دخول در حرم را ندارند.
2 ـ روایاتی که دلالت بر تعظیم و قداست حرم دارد، دلیل است که حرم باید از وجود مشرکان پاک باشد.
3 ـ امام صادق علیه السلام فرمود: «اهل ذمّه نباید داخل حرم و دارالهجره شوند و باید از آن خارج گردند»؛ «لا یدخل أهل الذمّة الحرم ولا دار الهجرة ویخرجون منها».
از آن جهت که مشرکان حقّ ورود به حرم را ندارند، اگر سفیری برای اهل حرم بیاید، نباید داخل حرم شود، بلکه امام کسی را می فرستد تا با او گفتگو کند و اگر خواست به طور مستقیم با امام به گفتگو بپردازد، امام از حرم خارج می شود و در خارج حرم با او گفتگو می کند.(73)
افزون بر همه اینها، چون افراد غیر مسلمان از سعادت احرام بستن و لبیک گفتن محروم اند و نمی توانند احرام ببندند یکی از شرایط ورود به حرم، محرم بودن است، لذا مشرکین حقّ ورود به منطقه حرام را ندارند.
پی نوشتها:
________________________________________
1 ـ التهذیب، ج5، ص281
2 ـ من لا یحضره الفقیه، ج2، 192
3 ـ وسائل الشیعه، باب 1، ابواب احرام، ح5
4 ـ وسائل، باب 1، ابواب مقدّمات طواف، ح3
5 ـ بقره : 125
6 ـ کافی، ج4، ص398
7 ـ همان.
8 ـ همان.
9 ـ طه : 12
10 ـ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص529
11 ـ مستدرک الوسائل، ج10، ص167
12 ـ وسائل الشیعه، باب 6، ابواب مقدّمات طواف، ح1
13 ـ همان.
14 ـ حج : 25
15 ـ بقره : 194
16 ـ بقره : 193
17 ـ مستدرک الوسائل، ح9، ص323
18 ـ بقره : 126
19 ـ تین: 3
20 ـ قریش : 3
21 ـ قصص : 57
22 ـ عنکبوت: 67
23 ـ آل عمران : 97
24 ـ کافی، ج4، ص226
25 ـ مستدرک، ج9، ص333
26 ـ مائده : 94
27 ـ قصص : 57
28 ـ عنکبوت : 67
29 ـ حج : 26
30 ـ نهج البلاغه، نامه 67
31 ـ بحار، ج96، ص82
32 ـ همان، ص81
33 ـ همان.
34 ـ بلد : 102
35 ـ صهبای صفا، آیة اللّه جوادی آملی، ص175
36 ـ حج : 25
37 ـ اسراء : 1
38 ـ مجمع البیان، ج3، ص396
39 ـ حج ابراهیمی، عمید زنجانی، ص70
40 ـ نمل : 91
41 ـ حج : 25
42 ـ صهبای صفا، آیة اللّه جوادی آملی، ص22
43 ـ کافی، ج4، ص196
44 ـ جواهر، ج20، ص72
45 ـ همان.
46 ـ کافی، ج2، ص440
47 ـ همان، ص437
48 ـ حج : 25
49 ـ بحار، ج96، ص346
50 ـ وسائل، باب 44، ابواب مقدمات طواف، ح1
51 ـ همان، ح2
52 ـ مناسک محشی، مسأله 1316
53 ـ وسائل، باب 25، ابواب صلاة مسافر، ح10
54 ـ همان، ح13
55 ـ همان، ح18
56 ـ همان، ح1
57 ـ همان، ح20
58 ـ همان، ح2
59 ـ جواهر، ج14، ص331
60 ـ جواهر، ح43، ص26
61 ـ کافی، ح4، ص140
62 ـ وسائل،باب 90، ابواب تروک احرام، ح1
63 ـ عنکبوت: 67
64 ـ شرح لمعه، ج7، ص92
65 ـ مناسک محشی، مسأله 1332، تحریر الوسیله، کتاب لقطه، مسأله 6
66 ـ مناسک محشّی، مسأله 1330
67 ـ وسائل، باب 28، ابواب مقدّمات طواف، ح2
68 ـ همان، ح3
69 ـ وسائل، باب 19، ابواب وقوف به مشعر، ح19
70 ـ همان، ح2
71 ـ همان، باب 18، ح2
72 ـ توبه : 28
73 ـ جواهر، ج21، ص288

تبلیغات