قاموس واژهها، معانى شرعى و مفاهیم اصطلاحى و فقهى «حج» (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
2 - تلبیه (تلبیات اربع) دومین شرط از شرایط کیفیت و صحت احرام؛ عبارت است از «تلبیه» و یا «تلبیات اربع» که عبارتند از: «لبَّیک اَلَّلهُم لبَّیکَ، لبَّیکَ لا شَریک لَک لَبّیک»، اکتفا به همین مقدار تلبیه کافى است و احرام «حاج» یا «معتمر» صحیح مىباشد. «محقق حلّى» آورده است که احرام در صورتى محقق خواهد گردید که «تلبیات اربع» گفته شود.1 و شیخ المحقّقین صاحب جواهر از کتابهاى معتبر فقهى؛ چونان «الانتصار»، «الغنیه»، «الخلاف» و «التذکره»، به آن نقل اجماع محصّل و منقول نموده است.2 البته اکثریت قریب به اتفاق فقها با تعبیرهایى چون «الأحوط» و یا «الأحوط الأولى»، گفتهاند که: بدنبال «تلبیات فوق» این عبارات را نیز بگوید: «اِنّ الْحَمدَ واالنِّعمة لَک وَ الْمُلک لاشریکَ لَک لبَیک». بدیهى است همانطور که اهل اصطلاح مىدانند، این قبیل تعبیرات حمل بر «استحباب» و یا «استحباب مؤکَّد» مىگردد. «تلبیههاى چهارگانه» یک بار بیشتر واجب نیست، لیکن تکرار و زیاد گفتن آن تا آنجا که «حاج» و یا «معتمر» قدرت دارد، مستحب است؛ بویژه در تعقیب هر نماز واجب و یا مستحبى و بهنگام بالا رفتن از بلندى و یا پایین آمدن از سرازیرى و نیز در آخر شب، موقع بیدار شدن از خواب، وقت سوار شدن و هنگام زوال خورشید و همچنین آنگاه که کاروانى را ملاقات مىکنند و بالأخره در سحرگاهان.3 «تلبیات اربع» در تحقّق احرام آنچنان نقش و دخالت دارد که اگر «حاج» و یا «معتمر» آن را فراموش کند، باید به «میقات» برگردد و گفتن تلبیه را تدارک کند.4 شیخ الطائفه أبى جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م460ه.) در کتاب «النهایه» آورده است: «تلبیه واجب است و ترک آن به هیچ عنوان جایز نیست... و آنچه از تلبیه، حتماً و در شکل فریضه باید گفته شود؛ «تلبیههاى چهارگانه» است، آرى اگر تلبیات دیگرى بر «تلبیات اربع» اضافه کند، داراى فضل و ثواب فراوانى است».5 بنا به نقل ثقةالاسلام کلینى، معاویة بن عمّار تلبیات کامل را از جعفر بن محمد، امام صادق - ع - به ترتیب ذیل آورده است: «لبّیک الَّلهمَ لبّیک، لبّیک لاشریک لکَ لبّیک، اِنَّ الحَمدَ والنِّعمَةَ وَ لَکَ الْمُلک لاشریک لَک لَبّیک، لبّیک ذَا المَعارِجِ لبّیک، لبَیک داعیاً اِلى دارِالسَّلامِ لبّیک لبیک غفَّارَ الذّنوبِ لبّیک، لبیک اهلَ التَّلبِیةِ لَبّیکَ، لبّیکَ ذَا الجَلالِ وَالإِکرام لبّیک، لبّیکَ مرهوباً و مرغوباً اِلیکَ لبَّیک، لبّیک تُبدئ وَ الْمعادُ الیک لبَّیکَ لبّیک کَشّافَالکُرَبِ العِظامِ لَبَّیکَ، لبَّیکَ عَبدکَ وَ ابْنُ عبدیک لبَّیک، لبّیک یا کریم لبیک».6 سپس امام - ع - فرمود: تلبیات مزبور را پس از هر نماز واجب و مستحب و بهنگام سیر و حرکت و ورود به وادى و منزل و ملاقات کاروانها و آنگاه که از خواب بیدار مىشوى و در سحرگاهان و در حد مقدور، تکرار کن و با صداى بلند لبّیک بگو7 ...، همه انبیا و مرسلین به این تلبیات، لبیک مىگفتند. وجمله «لبّیک ذا المعارج» را فراوان تکرارکن؛ زیرا رسولخدا ص - به هنگام تلبیه گفتن، این جمله را زیاد مىگفتند. و نخستین شخصیتى که در تاریخ تلبیه گفت، حضرت ابراهیم - ع - بود. آنگاه حضرت خطاب به راوى اینچنین ادامه داد: خداوند شما را به انجام مناسک حج و زیارت بیتاللَّه الحرام دعوت فرمود. پس به دعوت ذات اقدس الهى بوسیله «تلبیه» پاسخ گویید...8
* * *
3 - پوشیدن دو جامه احرام سومین شرط از شرایط صحت اِحرام، پوشیدن دو جامه است پس از کندن لباسهاى دوخته که یکى را «ازار = لنگ» و دیگرى را «رداء = عبا» مىنامند.9 محقق حلى در کتاب «شرایع» تحت عنوان «واجبات اِحرام»، سومین واجب از واجبات احرام را «لبس ثوبى الإحرام = پوشیدن دو جامه احرام» دانسته و مىنویسد: پوشیدن دو جامه مزبور واجب است و آنچه را که در نماز پوشیدن آن جایز نیست، در احرام هم جایز نمىباشد. حال آیا پوشیدن حریر براى زنها جایز است؟ برخى از فقها فتواى به صحت دادهاند؛ زیرا پوشیدن حریر در نماز براى زنان جایز است.10 ولى بعضى از آنها در احرام نهى نمودهاند و این به احتیاط نزدیکتر است.11 محرم مىتواند بیش از دو جامه احرام بپوشد و نیز مىتواند آنها را تعویض کند، امّا بهنگام طواف بهتر آن است در همان دو لباسى که در حال احرام پوشیده است، طواف خانه خدا را بجاى آورد.12 شیخ مفید در «باب صفة الإحرام» مىنویسد: «و یلبس ثوبى احرامه یأتزر باحد هما، و یتوشحّ13 بالآخر، او یرتدى به».14 و محرم باید دو جامه احرام را یکى به عنوان «اِزار» و دیگرى را به عنوان «وشاح» یا «ردا» بپوشد. جالب توجه این که شاگرد برجسته و پرآوازه شیخ مفید - ره - ؛ یعنى شیخ الطائفه ابوجعفر طوسى - اعلىاللَّه مقامه - عین عبارت استاد خویش را بدون کم و زیاد در کتاب «النهایه...» خود آورده است.15 آنگاه شیخ مفید بهترین و شایستهترین لباس را جهت احرام، جامهاى مىداند که از پنبه و یا کتاب سفید بافته شده باشد.16 و شیخ صدوق بهترین اوقات را براى احرام، موقع ظهر و پس از فراغت از نماز ظهر دانسته و سپس مىنویسد: «سزاوارتر آن است که احرام پس از نماز واجب انجام پذیرد، ولى در صورت عدم امکان، شش رکعت نماز مستحبى بخواند و سپس محرم گردد. و اگر نتوانست تنها به دو رکعت بسنده کند؛ بدین ترتیب که در رکعت اوّل پس از حمد، سوره «قُلْ هُوَاللَّه اَحَد» بخواند، و در رکعت دوّم بعد از خواندن سوره مبارکه حمد، سوره «قُلْ یا اَیُّهَا الکافرون» را قرائت کند.17 فقیه عالیمقام مرحوم «شیخ محمد حسن نجفى»، صاحب جواهر، پس از بررسى مجموعه «نصوص و فتاوى» در زمینه پوشیدن لباس احرام، اینچنین استنباط مىکند: «موقع و محل پوشیدن دو جامه احرام پیش از عقد و تحقق احرام مىباشد، بلکه این پوشش از جمله مقدماتى است که بوسیله آن، براى «احرام» آمادگى ایجاد مىگردد. البته به نحوى که در حال «قصد و عقد احرام» پوشیدن دو جامه احرام حاصل شده باشد. و در کلمات فقها نیز این مطلب مفهوم است که معمولاً مىگویند: «اذا اراد الإحرام وجب علیه نزع ثیابه و لبس ثوبى الإحرام...»18 «آنگاه که «حاجى» یا «معتمر» قصد و اراده احرام نمود، واجب است لباس (معمولى و دوخته) خویش را بیرون آورده و دو جامه احرام بپوشد...»19 وى در ادامه تحقیق دقیق فوق مىنویسد: «... در حال احرام بقاء و استدامه پوشش لباس احرام واجب نیست؛ زیرا همانطور که صاحب مدارک بر اساس قطع فتوا داده است: همان صدق امتثال امر به طبیعت بر تن کردن دو جامه احرام، کافى است...»20 از آنچه که از خامه توانا و محققانه این فقیه سترگ برمىآید: پوشیدن دو جامه احرام از مقدمات و زمینههاى «احرام» بشمار مىآید و در ماهیّت تحقق آن هیچگونه دخالتى ندارد؛ و به عبارت دیگر، بر تن کردن لباس احرام از جمله چیزهایى است که تهیّؤ و آمادگى را جهت داخل شدن «حاجى معتمر» در محدوده احرام شرعى (که به مجرد آن اوامر و منهیاتى متوجه وى مىگردد)، ایجاد مىنماید. و به گمان ما استنباط «صاحب جواهر» همان است که فقیه عظیم الشأن و نامآور معاصر، حضرت امام خمینى - ره - بدان توجهى ظریف و پژوهشگرانه نمودهاند. مغفورٌ له در نخستین مسأله از مسایل 27گانه سوّمین واجب از واجبات احرام21 مىنویسند: در میان آرا، رأى نیرومند و متین این است که: پوشیدن دو جامه احرام، در تحقق احرام شرط نیست، بلکه خود واجبى است تعبدى (و مستقل)...»22 و به دنبال همین مسأله مىگویند: «کیفیت خاصى در بر تن کردن دو جامه احرام اعتبار ندارد. و احتیاط آن است آنها به طریق معمول و مألوف پوشیده شوند...»23 آنگاه در طى مسایل همین باب، به سه نکته مهم ذیل عنایت مىکنند: 1 - براى زنان پوشیدن دو جامه احرام واجب نیست، بلکه براى آنها جایز است که در همان لباسهاى دوخته خود، مُحرم گردند. 2 - اگر از روى علم و عمد بهنگام اراده احرام، لباس دوخته بپوشد و یا دو جامه اِحرام را به تن نکند، نافرمانى و معصیت پروردگار را کرده، لکن اِحرام وى بطور صحیح تحقق یافته است. و اگر در این زمینه در واقع معذور بوده، گناهى هم مرتکب نشده است. 3 - در احرام، طهارت از «حدث اصغر» و «حدث اکبر» شرط نیست. بنابر این انسان مىتواند در حال جنابت، حیض و نفاس، محرم شود.24
* * *
فضل، آداب و اسرار تشریع احرام و تلبیه در روایات: 1 - رسول اکرم - ص - فرمود: «کسى که در احرام خویش بر اساس ایمان و حضور قلب هفتاد مرتبه لبیک بگوید، من خداوند را گواه مىگیرم که هزاران هزار فرشته براى او براتِ از آتش و برات از نفاق را به ارمغان آورند».25 2 - رسول گرامى اسلام فرمود: «خداوند تبارک و تعالى از هر چیز چهار تا برگزید: از ملائکه؛ جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و ملک الموت (عزرائیل) - علیهم السلام - را اختیار فرمود. و از انبیاء 4 نفر را: ابراهیم - ع - ، و داود - ع - ، و موسى - ع - و من - ص - و از بیوتات 4 خانه را برگزید». پس این آیه شریفه را قرائت فرمود: «اِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً و آلَ اِبراهیم وَآلَ عِمرانَعلى العَالَمین».26 و برگزید از شهرها چهار شهر را، خداوند مىفرماید: «وَالتّینَ و الزَّیْتُون، وَ طُورِ سِینینَ، و هذا البلد الأمین».27 مراد از «تین» در آیه شریفه فوق، شهر مدینه است و «زیتون»، بیت المقدس، و «طور سینین»، کوفه و «هذا البلد الأمین»، مکّه. و از زنها 4 نفر را اختیار فرمود: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه - علیهن السلام - و از «حج» 4 چیز را برگزید: «الثَج، العَج، الاحرام و الطواف». اما «ثجّ» عبارت از نحر و قربانى است و «عجّ» یعنى ضجّه و فریاد مردم به تلبیه. و از ماههاى سال، 4 ماه را اختیار کرد: «رجب، شوال، ذوالقعده و ذوالحجّه». و برگزید از روزها، 4 روز را: روز جمعه، روز ترویه28، و روز نحر (عید قربان).29 3 - امام امیرالمؤمنین على - ع - فرمود: «کسى نیست که «تلبیه» بگوید، مگر اینکه آنچه که در طرف راست و چپ او قرار دارند، تا آخرین مقطع و نقطه خاک، (همآواى او) تلبیه بگویند، و دو ملک خطاب به وى مىگویند: بشارت باد تو را اى بنده خدا و پروردگار بندهاى را بشارت نمىدهد مگر به بهشت».30 4 - از امام صادق - ع - سؤال شد: «آیا رسول خدا - ص - در شب محرِم مىشدند و یا در روز؟ حضرت پاسخ فرمود: در روز؛ حلبى مىگوید: پرسیدم: در چه ساعتى؟ پاسخ فرمود: در وقت نماز ظهر. باز سؤال کردم: رأى شما درباره احرام ما چیست؟ (یعنى در روز یا شب و در چه ساعتى محرم گردیم؟) حضرت جواب داد: براى شما فرقى ندارد...»31 5 - از امام صادق - ع - سؤال شد: آیا براى کسى که جهت «عمره تمتع» محرم شده است، آشکار ساختن «تلبیه» جایز است؟ امام پاسخ فرمود: آرى؛ زیرا رسول اکرم - ص - پس از احرام تلبیه را (آشکارا) مىگفت، بدینجهت که مردم چگونگى تلبیه را نمىدانستند و آنحضرت دوست داشت تا کیفیت تلبیه را به ایشان بیاموزد.32 6 - از امام على بن موسى الرضا - ع - منقول است: «براى این «احرام» بر مردم واجب شده است تا پیش از دخول در حرم خدا خشوع یابند، و براى این که از اشغال به امور دنیا و زینتها و لذّتهاى آن بازایستند؛ علاوه بر این، در احرام تعظیم خداوند و بزرگداشت خانه او و ذلّت نفس انسانى است، آنگاه که اراده کرده است به سوى خداى تعالى گام بردارد».33 ادامه دارد پاورقىها: 1 - «فلا ینعقد الإحرام لتمتعٍ و لا لمفردٍ اِلاّ بها...» شرایع الإسلام فى مسایل الحلال و الحرام، المحقق الحلى ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن الحسن، ج1 و 2، ص245/ تحقیق و اخراج و تعلیق: عبدالحسین محمد على، منشورات دارالاضواء بیروت - لبنان. 2 - جواهر الکلام فى شرح شرایع الأحکام، شیخ الفقها الشیخ محمد حسن النجفى، ج18، ص216. دارالکتب الإسلامیه - تهران. 3 - ر.ک : المقنعه، فخرالشیعه محمد بن محمد بن النعمان الملقب بالشیخ المفید، متوفاى 413 ه . ق، ص398، مؤسسة النشر الإسلامى، بقم المشرفه. 4 - «لونسى التلبیه وجب علیه العود الى المیقات لتدارکها...»، تحریرالوسیله، امام خمینى - ره - ، ج1، ص415/ مطبعة الآداب فى النجف الاشرف. 5 - النهایة فى مجرد الفقه و الفتاوى، ص215، انتشارات قدس محمّدى. 6 - فروع کافى، ج4، ص336 - شیخ مفید - ره - در کتاب «المقنعه، ص398» فراز زیر را نقل کرده است: «لبّیک اتقرب الیک بحمدِ و آله لبّیک». 7 - شیخ طوسى - ره - درباره جهریة تلبیات اینچنین فتوا مىدهد: والجهر بها سنّة مؤکّدة للرجال، و لیس ذلک على النّساء... و محقق حلى نیز تحت عنوان «مندوبات تلبیه» نخستین حکم مستحبى تلبیه را: «رفع الصوت بالتلبیة للرّجال...» ذکر کرده است. و این مبتنى بر روایاتى است که از رسول اکرم - ص - و امامان معصوم - علیهم السلام - ، نقل شده است؛ از جمله: صحیح عمر بن یزید: «و اجهر بها کلما رکبت و کلما نزلت...» (وسایل الشیعه، باب 4، من ابواب الإحرام، حدیث 3) و نیز مرفوع حریز عن الصادقین - علیهما السلام - : ممّا احرم رسولاللَّه - ص - اتاه جبرئیل - ع - فقال له: «مر اصحابک بالعج و الثج؛ و العج رفع الصوت بالتلبیه، و الثج نحر البدن (وسایل الشیعه، باب 37 من ابواب الإحرام، حدیث 1) و نیز حدیث مستدرک به نقل از بعضى نسخههاى فقه الرضا - ع - : عن رسول اللَّه - ص - : اتانى جبرئیل فقال: مر اصحابک ان یرفعوا اصواتهم بالتلبیه فانّه من شعار الحج. و سئل النّبى - ص - فقیل: اىّ الحج افضل؟ قال: العج و الثج، قیل ما العج و الثج؟ قال: العج الضجیح و رفع الصوت بالتلبیه و الثج النحر. (السمتدرک، ج2، ص 116) و همچنین روایت على - ع - : قال امیرالمؤمنین - ع - : جاء جبرئیل الى النبى - ص - و قال له: اِن التلبیّة شعار المحرم فارفع صوتک بالتلبیه (من لایحضره الفقیه، ج1، ص114) و نیز حدیث کلینى از ابابصیر: عن ابىعبداللَّه - ع - : لیس على النساء جهر بالتلبیه... (فروع کافى، ج1، ص277) و روایت فضالة بن ایّوب از امام صادق - ع - : اِنَّ اللَّه وضع عن النساء اربعاً: الجهر بالتلبیه، والسعى بین الصفا و المروة و دخول الکعبه و الإستلام (حجرالأسود). البته همانطور که شیخ حرّ عاملى در ذیل این روایت آورده است: مراد از سعى در اینجا «هروله» است. چنانچه در حدیث ذیل، در متن خود حدیث منظور از «سعى بین صفا و مروه» آمده است: عن ابى سعید المکّارى، عن ابى عبداللَّه - ع - قال: اِنّ اللَّه - عزّ و جَلّ - وضع عن النساء اربعاً: الإجهار بالتلبیه، و السعى بین الصفا و المروة؛ یعنى الهرولة، و دخول الکعبه، و استلام الحجر الأسود. (ر.ک : «وسائل الشیعه، ج5، باب عدم استحباب جهر النساء بالتلبیه، حدیث 1 و 2، ص51/ من منشورات مکتبة الاسلامیه). 8 - فروع کافى، ج4، ص336 . 9 - در منتهى آورده است: اذا اراد الإحرام وجب علیه نزع ثیابه و لبس ثوبى الاحرام بان تیزر باحدهما و یرتدى بالآخر. (جواهر الکلام، ج18، کتاب الحج، ص239.) 10 - در صحیحة حریز از امام صادق - ع - روایت شده است: کلَ ثوب یصلى فیه فلاباس بالإحرام فیه (وسائل الشیعه، باب 27، حدیث 1). 11 - بسیارى از فقهاى معاصر بدین احتیاط گراییدهاند، از جمله امام خمینى - ره - که در مسأله 20 باب «کیفیة الإحرام» کتاب الحج، تحریر الوسیله مىنویسد: «... بَل الأحوط للنساء ایضاً أن لایکون ثوب احرامهن منا حریر خالص، بل الأحوط لهنّ عدم لبسه الى آخر الإحرام». (تحریر الوسیله، ج1، ص417) 12 - شرایع الإسلام ... ، ح1 و 2، ص246 . 13 - وَشَحَ (قلّد الوشاح) : حمایل آویخت. توشح بسیفه: تقلد به: شمشیرش را حمایل کرد. تَوَشَّحَ بثوبه. لبسه او ادخله تحت ابطه فالقاه على منکبه: لباسش را پوشید، یا لباس خود را از زیر بغل رد کرد و روى شانه انداخت. (المنجد فى اللغة والاعلام، چاپ 23، ص901) 14 - المقنعه، شیخ مفید، ص396، مؤسسة النشر الإسلامى. 15 - النهایة فى مجرد الفقه والفتاوى، ص212، انتشارات قدس محمّدى. 16 - المقنعة، ص396 : و افضل الثیاب للاحرام البیض من القطن او الکتان. 17 - النهایه...، شیخ الطائفه، صدوق - ره - ، ص212 و 213 . 18 - و یا به تعبیر امام خمینى در «تحریرالوسیله، ج 1، ص416» : ... لبس ثوبین بعد التجرد عمّا یحرم على المحرم لبسه. 19 - جواهر الکلام، ج18، کتاب الحج، ص239، دارالکتب الإسلامیه، مرتضى آخوندى - تهران. 20 - همان مدرک، ص239 - امام خمینى به عین فتواى صاحب جواهر در «تحریر الوسیله، ج1، ص417» تمایل کرده و مىگویند: لا تجب استدامة لبس الثوبین... بل الظاهر جواز التجرد منها فى الجمله. 21 - لبس ثوبى الإحرام و یا لبس الثوبین... (ر. ک : «شرایع الاسلام، محقق حلى، ج1 و 2، ص246/ دارالاضواء - بیروت. 22 - تحریر الوسیله، ج1، ص416 . 23 - همان، ص417 . 24 - همان، ص417 و 418 . 25 - فروع کافى، ج4، ص337: «... اشهد اللَّه له الف الف ملک براة من النار و براة من النفاق». 26 - آل عمران: 33 . 27 - التین: 3 - 1 . 28 - روز هشتم ذیحجه که حجاج پس از انجام «عمره تمتع» مجدداً جهت حَجّة الاسلام محرم شده و عازم عرفات مىگردند. 29 - الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص225 . 30 - من لایحضره الفقیه، ج2، ص132: «... و قال له الملکان: ابشر یا عبداللَّه و ما یبشراللَّه عبداً اِلاّ بالجنة». 31 - فروع کافى، ج 4، ص332 . 32 - فروع کافى، ج4، ص334: «... لانَ الناس لم یکونوا یعرفون التلبیه فاحب ان یعلمهم کیف التلبیه». 33 - وسایل الشیعه، ج9، ابواب الاحرام، ص3 - عیون الرضا، ج2، ص121 .
* * *
3 - پوشیدن دو جامه احرام سومین شرط از شرایط صحت اِحرام، پوشیدن دو جامه است پس از کندن لباسهاى دوخته که یکى را «ازار = لنگ» و دیگرى را «رداء = عبا» مىنامند.9 محقق حلى در کتاب «شرایع» تحت عنوان «واجبات اِحرام»، سومین واجب از واجبات احرام را «لبس ثوبى الإحرام = پوشیدن دو جامه احرام» دانسته و مىنویسد: پوشیدن دو جامه مزبور واجب است و آنچه را که در نماز پوشیدن آن جایز نیست، در احرام هم جایز نمىباشد. حال آیا پوشیدن حریر براى زنها جایز است؟ برخى از فقها فتواى به صحت دادهاند؛ زیرا پوشیدن حریر در نماز براى زنان جایز است.10 ولى بعضى از آنها در احرام نهى نمودهاند و این به احتیاط نزدیکتر است.11 محرم مىتواند بیش از دو جامه احرام بپوشد و نیز مىتواند آنها را تعویض کند، امّا بهنگام طواف بهتر آن است در همان دو لباسى که در حال احرام پوشیده است، طواف خانه خدا را بجاى آورد.12 شیخ مفید در «باب صفة الإحرام» مىنویسد: «و یلبس ثوبى احرامه یأتزر باحد هما، و یتوشحّ13 بالآخر، او یرتدى به».14 و محرم باید دو جامه احرام را یکى به عنوان «اِزار» و دیگرى را به عنوان «وشاح» یا «ردا» بپوشد. جالب توجه این که شاگرد برجسته و پرآوازه شیخ مفید - ره - ؛ یعنى شیخ الطائفه ابوجعفر طوسى - اعلىاللَّه مقامه - عین عبارت استاد خویش را بدون کم و زیاد در کتاب «النهایه...» خود آورده است.15 آنگاه شیخ مفید بهترین و شایستهترین لباس را جهت احرام، جامهاى مىداند که از پنبه و یا کتاب سفید بافته شده باشد.16 و شیخ صدوق بهترین اوقات را براى احرام، موقع ظهر و پس از فراغت از نماز ظهر دانسته و سپس مىنویسد: «سزاوارتر آن است که احرام پس از نماز واجب انجام پذیرد، ولى در صورت عدم امکان، شش رکعت نماز مستحبى بخواند و سپس محرم گردد. و اگر نتوانست تنها به دو رکعت بسنده کند؛ بدین ترتیب که در رکعت اوّل پس از حمد، سوره «قُلْ هُوَاللَّه اَحَد» بخواند، و در رکعت دوّم بعد از خواندن سوره مبارکه حمد، سوره «قُلْ یا اَیُّهَا الکافرون» را قرائت کند.17 فقیه عالیمقام مرحوم «شیخ محمد حسن نجفى»، صاحب جواهر، پس از بررسى مجموعه «نصوص و فتاوى» در زمینه پوشیدن لباس احرام، اینچنین استنباط مىکند: «موقع و محل پوشیدن دو جامه احرام پیش از عقد و تحقق احرام مىباشد، بلکه این پوشش از جمله مقدماتى است که بوسیله آن، براى «احرام» آمادگى ایجاد مىگردد. البته به نحوى که در حال «قصد و عقد احرام» پوشیدن دو جامه احرام حاصل شده باشد. و در کلمات فقها نیز این مطلب مفهوم است که معمولاً مىگویند: «اذا اراد الإحرام وجب علیه نزع ثیابه و لبس ثوبى الإحرام...»18 «آنگاه که «حاجى» یا «معتمر» قصد و اراده احرام نمود، واجب است لباس (معمولى و دوخته) خویش را بیرون آورده و دو جامه احرام بپوشد...»19 وى در ادامه تحقیق دقیق فوق مىنویسد: «... در حال احرام بقاء و استدامه پوشش لباس احرام واجب نیست؛ زیرا همانطور که صاحب مدارک بر اساس قطع فتوا داده است: همان صدق امتثال امر به طبیعت بر تن کردن دو جامه احرام، کافى است...»20 از آنچه که از خامه توانا و محققانه این فقیه سترگ برمىآید: پوشیدن دو جامه احرام از مقدمات و زمینههاى «احرام» بشمار مىآید و در ماهیّت تحقق آن هیچگونه دخالتى ندارد؛ و به عبارت دیگر، بر تن کردن لباس احرام از جمله چیزهایى است که تهیّؤ و آمادگى را جهت داخل شدن «حاجى معتمر» در محدوده احرام شرعى (که به مجرد آن اوامر و منهیاتى متوجه وى مىگردد)، ایجاد مىنماید. و به گمان ما استنباط «صاحب جواهر» همان است که فقیه عظیم الشأن و نامآور معاصر، حضرت امام خمینى - ره - بدان توجهى ظریف و پژوهشگرانه نمودهاند. مغفورٌ له در نخستین مسأله از مسایل 27گانه سوّمین واجب از واجبات احرام21 مىنویسند: در میان آرا، رأى نیرومند و متین این است که: پوشیدن دو جامه احرام، در تحقق احرام شرط نیست، بلکه خود واجبى است تعبدى (و مستقل)...»22 و به دنبال همین مسأله مىگویند: «کیفیت خاصى در بر تن کردن دو جامه احرام اعتبار ندارد. و احتیاط آن است آنها به طریق معمول و مألوف پوشیده شوند...»23 آنگاه در طى مسایل همین باب، به سه نکته مهم ذیل عنایت مىکنند: 1 - براى زنان پوشیدن دو جامه احرام واجب نیست، بلکه براى آنها جایز است که در همان لباسهاى دوخته خود، مُحرم گردند. 2 - اگر از روى علم و عمد بهنگام اراده احرام، لباس دوخته بپوشد و یا دو جامه اِحرام را به تن نکند، نافرمانى و معصیت پروردگار را کرده، لکن اِحرام وى بطور صحیح تحقق یافته است. و اگر در این زمینه در واقع معذور بوده، گناهى هم مرتکب نشده است. 3 - در احرام، طهارت از «حدث اصغر» و «حدث اکبر» شرط نیست. بنابر این انسان مىتواند در حال جنابت، حیض و نفاس، محرم شود.24
* * *
فضل، آداب و اسرار تشریع احرام و تلبیه در روایات: 1 - رسول اکرم - ص - فرمود: «کسى که در احرام خویش بر اساس ایمان و حضور قلب هفتاد مرتبه لبیک بگوید، من خداوند را گواه مىگیرم که هزاران هزار فرشته براى او براتِ از آتش و برات از نفاق را به ارمغان آورند».25 2 - رسول گرامى اسلام فرمود: «خداوند تبارک و تعالى از هر چیز چهار تا برگزید: از ملائکه؛ جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و ملک الموت (عزرائیل) - علیهم السلام - را اختیار فرمود. و از انبیاء 4 نفر را: ابراهیم - ع - ، و داود - ع - ، و موسى - ع - و من - ص - و از بیوتات 4 خانه را برگزید». پس این آیه شریفه را قرائت فرمود: «اِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً و آلَ اِبراهیم وَآلَ عِمرانَعلى العَالَمین».26 و برگزید از شهرها چهار شهر را، خداوند مىفرماید: «وَالتّینَ و الزَّیْتُون، وَ طُورِ سِینینَ، و هذا البلد الأمین».27 مراد از «تین» در آیه شریفه فوق، شهر مدینه است و «زیتون»، بیت المقدس، و «طور سینین»، کوفه و «هذا البلد الأمین»، مکّه. و از زنها 4 نفر را اختیار فرمود: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه - علیهن السلام - و از «حج» 4 چیز را برگزید: «الثَج، العَج، الاحرام و الطواف». اما «ثجّ» عبارت از نحر و قربانى است و «عجّ» یعنى ضجّه و فریاد مردم به تلبیه. و از ماههاى سال، 4 ماه را اختیار کرد: «رجب، شوال، ذوالقعده و ذوالحجّه». و برگزید از روزها، 4 روز را: روز جمعه، روز ترویه28، و روز نحر (عید قربان).29 3 - امام امیرالمؤمنین على - ع - فرمود: «کسى نیست که «تلبیه» بگوید، مگر اینکه آنچه که در طرف راست و چپ او قرار دارند، تا آخرین مقطع و نقطه خاک، (همآواى او) تلبیه بگویند، و دو ملک خطاب به وى مىگویند: بشارت باد تو را اى بنده خدا و پروردگار بندهاى را بشارت نمىدهد مگر به بهشت».30 4 - از امام صادق - ع - سؤال شد: «آیا رسول خدا - ص - در شب محرِم مىشدند و یا در روز؟ حضرت پاسخ فرمود: در روز؛ حلبى مىگوید: پرسیدم: در چه ساعتى؟ پاسخ فرمود: در وقت نماز ظهر. باز سؤال کردم: رأى شما درباره احرام ما چیست؟ (یعنى در روز یا شب و در چه ساعتى محرم گردیم؟) حضرت جواب داد: براى شما فرقى ندارد...»31 5 - از امام صادق - ع - سؤال شد: آیا براى کسى که جهت «عمره تمتع» محرم شده است، آشکار ساختن «تلبیه» جایز است؟ امام پاسخ فرمود: آرى؛ زیرا رسول اکرم - ص - پس از احرام تلبیه را (آشکارا) مىگفت، بدینجهت که مردم چگونگى تلبیه را نمىدانستند و آنحضرت دوست داشت تا کیفیت تلبیه را به ایشان بیاموزد.32 6 - از امام على بن موسى الرضا - ع - منقول است: «براى این «احرام» بر مردم واجب شده است تا پیش از دخول در حرم خدا خشوع یابند، و براى این که از اشغال به امور دنیا و زینتها و لذّتهاى آن بازایستند؛ علاوه بر این، در احرام تعظیم خداوند و بزرگداشت خانه او و ذلّت نفس انسانى است، آنگاه که اراده کرده است به سوى خداى تعالى گام بردارد».33 ادامه دارد پاورقىها: 1 - «فلا ینعقد الإحرام لتمتعٍ و لا لمفردٍ اِلاّ بها...» شرایع الإسلام فى مسایل الحلال و الحرام، المحقق الحلى ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن الحسن، ج1 و 2، ص245/ تحقیق و اخراج و تعلیق: عبدالحسین محمد على، منشورات دارالاضواء بیروت - لبنان. 2 - جواهر الکلام فى شرح شرایع الأحکام، شیخ الفقها الشیخ محمد حسن النجفى، ج18، ص216. دارالکتب الإسلامیه - تهران. 3 - ر.ک : المقنعه، فخرالشیعه محمد بن محمد بن النعمان الملقب بالشیخ المفید، متوفاى 413 ه . ق، ص398، مؤسسة النشر الإسلامى، بقم المشرفه. 4 - «لونسى التلبیه وجب علیه العود الى المیقات لتدارکها...»، تحریرالوسیله، امام خمینى - ره - ، ج1، ص415/ مطبعة الآداب فى النجف الاشرف. 5 - النهایة فى مجرد الفقه و الفتاوى، ص215، انتشارات قدس محمّدى. 6 - فروع کافى، ج4، ص336 - شیخ مفید - ره - در کتاب «المقنعه، ص398» فراز زیر را نقل کرده است: «لبّیک اتقرب الیک بحمدِ و آله لبّیک». 7 - شیخ طوسى - ره - درباره جهریة تلبیات اینچنین فتوا مىدهد: والجهر بها سنّة مؤکّدة للرجال، و لیس ذلک على النّساء... و محقق حلى نیز تحت عنوان «مندوبات تلبیه» نخستین حکم مستحبى تلبیه را: «رفع الصوت بالتلبیة للرّجال...» ذکر کرده است. و این مبتنى بر روایاتى است که از رسول اکرم - ص - و امامان معصوم - علیهم السلام - ، نقل شده است؛ از جمله: صحیح عمر بن یزید: «و اجهر بها کلما رکبت و کلما نزلت...» (وسایل الشیعه، باب 4، من ابواب الإحرام، حدیث 3) و نیز مرفوع حریز عن الصادقین - علیهما السلام - : ممّا احرم رسولاللَّه - ص - اتاه جبرئیل - ع - فقال له: «مر اصحابک بالعج و الثج؛ و العج رفع الصوت بالتلبیه، و الثج نحر البدن (وسایل الشیعه، باب 37 من ابواب الإحرام، حدیث 1) و نیز حدیث مستدرک به نقل از بعضى نسخههاى فقه الرضا - ع - : عن رسول اللَّه - ص - : اتانى جبرئیل فقال: مر اصحابک ان یرفعوا اصواتهم بالتلبیه فانّه من شعار الحج. و سئل النّبى - ص - فقیل: اىّ الحج افضل؟ قال: العج و الثج، قیل ما العج و الثج؟ قال: العج الضجیح و رفع الصوت بالتلبیه و الثج النحر. (السمتدرک، ج2، ص 116) و همچنین روایت على - ع - : قال امیرالمؤمنین - ع - : جاء جبرئیل الى النبى - ص - و قال له: اِن التلبیّة شعار المحرم فارفع صوتک بالتلبیه (من لایحضره الفقیه، ج1، ص114) و نیز حدیث کلینى از ابابصیر: عن ابىعبداللَّه - ع - : لیس على النساء جهر بالتلبیه... (فروع کافى، ج1، ص277) و روایت فضالة بن ایّوب از امام صادق - ع - : اِنَّ اللَّه وضع عن النساء اربعاً: الجهر بالتلبیه، والسعى بین الصفا و المروة و دخول الکعبه و الإستلام (حجرالأسود). البته همانطور که شیخ حرّ عاملى در ذیل این روایت آورده است: مراد از سعى در اینجا «هروله» است. چنانچه در حدیث ذیل، در متن خود حدیث منظور از «سعى بین صفا و مروه» آمده است: عن ابى سعید المکّارى، عن ابى عبداللَّه - ع - قال: اِنّ اللَّه - عزّ و جَلّ - وضع عن النساء اربعاً: الإجهار بالتلبیه، و السعى بین الصفا و المروة؛ یعنى الهرولة، و دخول الکعبه، و استلام الحجر الأسود. (ر.ک : «وسائل الشیعه، ج5، باب عدم استحباب جهر النساء بالتلبیه، حدیث 1 و 2، ص51/ من منشورات مکتبة الاسلامیه). 8 - فروع کافى، ج4، ص336 . 9 - در منتهى آورده است: اذا اراد الإحرام وجب علیه نزع ثیابه و لبس ثوبى الاحرام بان تیزر باحدهما و یرتدى بالآخر. (جواهر الکلام، ج18، کتاب الحج، ص239.) 10 - در صحیحة حریز از امام صادق - ع - روایت شده است: کلَ ثوب یصلى فیه فلاباس بالإحرام فیه (وسائل الشیعه، باب 27، حدیث 1). 11 - بسیارى از فقهاى معاصر بدین احتیاط گراییدهاند، از جمله امام خمینى - ره - که در مسأله 20 باب «کیفیة الإحرام» کتاب الحج، تحریر الوسیله مىنویسد: «... بَل الأحوط للنساء ایضاً أن لایکون ثوب احرامهن منا حریر خالص، بل الأحوط لهنّ عدم لبسه الى آخر الإحرام». (تحریر الوسیله، ج1، ص417) 12 - شرایع الإسلام ... ، ح1 و 2، ص246 . 13 - وَشَحَ (قلّد الوشاح) : حمایل آویخت. توشح بسیفه: تقلد به: شمشیرش را حمایل کرد. تَوَشَّحَ بثوبه. لبسه او ادخله تحت ابطه فالقاه على منکبه: لباسش را پوشید، یا لباس خود را از زیر بغل رد کرد و روى شانه انداخت. (المنجد فى اللغة والاعلام، چاپ 23، ص901) 14 - المقنعه، شیخ مفید، ص396، مؤسسة النشر الإسلامى. 15 - النهایة فى مجرد الفقه والفتاوى، ص212، انتشارات قدس محمّدى. 16 - المقنعة، ص396 : و افضل الثیاب للاحرام البیض من القطن او الکتان. 17 - النهایه...، شیخ الطائفه، صدوق - ره - ، ص212 و 213 . 18 - و یا به تعبیر امام خمینى در «تحریرالوسیله، ج 1، ص416» : ... لبس ثوبین بعد التجرد عمّا یحرم على المحرم لبسه. 19 - جواهر الکلام، ج18، کتاب الحج، ص239، دارالکتب الإسلامیه، مرتضى آخوندى - تهران. 20 - همان مدرک، ص239 - امام خمینى به عین فتواى صاحب جواهر در «تحریر الوسیله، ج1، ص417» تمایل کرده و مىگویند: لا تجب استدامة لبس الثوبین... بل الظاهر جواز التجرد منها فى الجمله. 21 - لبس ثوبى الإحرام و یا لبس الثوبین... (ر. ک : «شرایع الاسلام، محقق حلى، ج1 و 2، ص246/ دارالاضواء - بیروت. 22 - تحریر الوسیله، ج1، ص416 . 23 - همان، ص417 . 24 - همان، ص417 و 418 . 25 - فروع کافى، ج4، ص337: «... اشهد اللَّه له الف الف ملک براة من النار و براة من النفاق». 26 - آل عمران: 33 . 27 - التین: 3 - 1 . 28 - روز هشتم ذیحجه که حجاج پس از انجام «عمره تمتع» مجدداً جهت حَجّة الاسلام محرم شده و عازم عرفات مىگردند. 29 - الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص225 . 30 - من لایحضره الفقیه، ج2، ص132: «... و قال له الملکان: ابشر یا عبداللَّه و ما یبشراللَّه عبداً اِلاّ بالجنة». 31 - فروع کافى، ج 4، ص332 . 32 - فروع کافى، ج4، ص334: «... لانَ الناس لم یکونوا یعرفون التلبیه فاحب ان یعلمهم کیف التلبیه». 33 - وسایل الشیعه، ج9، ابواب الاحرام، ص3 - عیون الرضا، ج2، ص121 .