آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۳۲

چکیده

Chez Jean Echenoz, et particulièrement dans Je m’en vais , l’humour ne se réduit pas à un simple ornement narratif: il constitue une modalité critique et existentielle centrale dans une esthétique postmoderne. Cet article s’interroge sur la manière dont le comique déconstruit les codes traditionnels du récit tout en révélant la crise du sujet moderne. En mobilisant une lecture textuelle approfondie, combinée à des approches philosophiques et esthétiques, nous montrons que l’ironie echenozienne fragilise à la fois la logique narrative et la cohérence du sujet. Le rire, quant à lui, oscille entre distance critique, déréalisation et vacuité existentielle. Cette tension produit une esthétique du soupçon où le comique agit comme un espace de survie lucide face à l’absurde. En ce sens, le comique chez Echenoz participe d’une mise en crise permanente des repères ontologiques et narratifs. Le comique devient ainsi un outil d’exploration des limites du langage et de la représentation. Ainsi, l’humour chez Echenoz apparaît comme une stratégie postmoderne pour habiter la fragilité du sujet sans prétendre restaurer une vérité perdue.

به سوی فلسفه ای از کمدی: طنز و خنده در من می روم اثر ژان اشنوز

در آثار ژان اشنوز، و به ویژه در رمان من می روم ، طنز را نمی توان صرفاً آرایه ای روایی دانست؛ بلکه شکلی انتقادی و هستی شناختی است که در مرکز زیبایی شناسی پست مدرن جای می گیرد. این مقاله در پی آن است که نشان دهد چگونه کمدی ساختارهای سنتی روایت را درهم می شکند و هم زمان بحران سوژه ی مدرن را برملا می سازد. با بهره گیری از خوانشی ژرف از متن و در پیوند با رویکردهای فلسفی و زیباشناختی، نشان می دهیم که طنز اشنوزی، هم معنای روایت را متزلزل می سازد و هم انسجام ذهنی را تضعیف می کند. خنده، به نوبه ی خود، میان فاصله گذاری انتقادی، شکاف با واقعیت، و خلأ وجودی در نوسان است. این تنش، زیبایی شناسی ای از جنس تردید پدید می آورد، جایی که کمدی به مثابه ی فضایی برای بقا و آگاهی در برابر امر پوچ عمل می کند. از این منظر، کمدی نزد اشنوز بخشی از بحرانی سازی دائمی نشانه های هستی شناختی و روایی است. کمدی به ابزاری برای کاوش در مرزهای زبان و بازنمایی تبدیل می شود. از این رو، طنز نزد اشنوز به مثابه راهبردی پست مدرن برای زیستن در دل شکنندگی سوژه پدیدار می شود، بی آنکه ادعای بازسازی حقیقتی از دست رفته داشته باشد.

تبلیغات