چکیده

The concept of power has consistently been a focal point in international relations and political theories, particularly within the realist school of thought. Traditionally, power discussions centered primarily on military capabilities; however, the dimensions of power have evolved, with economic power emerging as a critical factor in international politics. In recent years, China has experienced unprecedented economic growth, demonstrating resilience in the face of global financial crises and the COVID-19 pandemic. This research investigates the impact of China's economic power on its standing within international organizations. It first outlines key indicators of economic power-such as GDP based on purchasing power parity, current account balance, foreign currency reserves, patents, and oil trade balance-and examines their influence on policy. Subsequently, the study analyzes China's increasing presence and influence in major international institutions, including the United Nations and its specialized agencies (e.g., the International Monetary Fund, World Bank, and World Trade Organization). The findings indicate that China's economic power has significantly enhanced its position within these institutions, thereby strengthening its role in the international system.

قدرت اقتصادی چین: جایگاه آن در سازمان های بین المللی و پیامدهای آن برای ایران

عنصر قدرت همواره مرکز اصلی مباحث در نظریه های روابط و سیاست بین الملل بوده است. قدرت را باید مؤلفه اصلی در مباحث مکتب رئالیسم دانست. ابعاد قدرت از ابتدای مباحث نظری تا کنون گسترده تر شده اند و مانند گذشته تنها بعد نظامی مطرح نیست. بعد مهم دیگر قدرت که نقش تعیین کننده ای در سیاست بین الملل دارد، بعد اقتصادی آن است. در سال های اخیر هم زمان با رشد بی سابقه قدرت اقتصادی چین علی رغم سپری کردن بحران اخیر مالی جهانی و حتی پس از بحران کووید ۱۹، شاهد افزایش نفوذ چینی ها در سازمان ها و نهاد های بین المللی هستیم. سؤال پژوهش حاضر این است که قدرت اقتصادی چین چه تأثیری بر ارتقاء جایگاه چین در سازمان های بین المللی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا به شاخص های قدرت اقتصادی (از جمله: تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، موازنه حساب جاری، ذخیره ارز خارجی، ثبت اختراعات، موازنه تجاری نفت و ...) و تأثیر آن بر سیاست بین الملل پرداخته شد و در ادامه این شاخص ها در مورد چین بررسی شد و به دنبال آن نیز بررسی نقش چینی ها و افزایش نفوذ آن ها در سازمان ملل و سازمان های تخصصی وابسته (از جمله: صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی و ...) به آن انجام شد که درنهایت این نتیجه حاصل شد که قدرت اقتصادی چین نقش بسیار مهمی در ارتقاء جایگاه چین در این نهادهای بین المللی داشته و در نهایت منجر به ارتقاء جایگاه این کشور در ساختار نظام بین الملل شده است.

تبلیغات