تحلیل نهاد موزه در نسبت با گفتمان ناسیونالیسم در دوره پهلوی بر اساس آرای لاکلا و موف (موردهای مطالعه: موزه ایران باستان، موزه فرش ایران، موزه هنرهای معاصر تهران) (مقاله علمی وزارت علوم)
موزه در جایگاه نهادی چندوجهی و چند کارکردی، دارای مفهومی اجتماعی و فرهنگی در سطح جامعه بوده که با قدرت، ایدئولوژی و گفتمان های حاکم، در ارتباط است. در این بین، ناسیونالیسم یکی از گفتمان های اصلی است که می تواند نهاد موزه را به طور کامل در بر گیرد و نشان دهد که چگونه از موزه ها برای خدمت به آن استفاده می شود. بر این اساس تأسیس و دگرگونی موزه ها با توجه به ایدئولوژی دولت پهلوی در برساخت هویت ملی و به عنوان بازنمودی از تغییرات سیاسی- فرهنگی در مقطع حساس جامعه ایران قابل بررسی است؛ لذا در پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش گفتمان ناسیونالیسم پهلوی در نهاد موزه، سه موزه «ایران باستان»، «فرش ایران» و «هنرهای معاصر تهران» مورد مطالعه قرار گرفته است و به دنبال پاسخ به این سؤال است که تحولات گفتمان ناسیونالیسم در دوره پهلوی چه نقشی در نهاد موزه داشته است؟ رویکرد پژوهش کیفی و از روش تحلیل گفتمان با تأکید بر نظریه لاکلا و موف استفاده شده است. حاصل آن که مفصل بندی متفاوت از گفتمان ناسیونالیسم در دوره پهلوی اول ذیل دال مرکزی «باستان گرایی» و در دوره پهلوی دوم با دال مرکزی «اصالت گرایی؛ بازگشت به خویشتن»، در ابعاد و کردارهای گفتمانی مختلف چون نام گذاری، معماری، موقعیت شهری و مجموعه های به نمایش گذاشته شده در موزه های موردنظر، قابل رؤیت است. درواقع نهاد موزه به مثابه نمادی دولتی، درگیر در گفتمان مذکور بوده که عمیقاً جزئیاتش را تعیین کرده است؛ بنابراین موزه ها دارای کارکردی گفتمانی و نسبتی خاص با گفتمان بوده اند.