بررسی اثرات بدهی های دولت بر شاخص فقر در ایران؛ با رویکرد رگرسیون انتقال ملایم (STR) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
فقر از جمله متغیرهایی است که تحت تأثیر کسری بودجه و بدهی دولت قرار دارد. اثرات بدهی های دولتی بر فقر را می توان به دو بخش اولیه و ثانویه تفکیک کرد. اثرات اولیه بدهی های دولتی، به علل به وجود آمدن آنها و اثرات ثانویه بدهی های دولتی به روش های تأمین مالی آنها بستگی دارد. بر این اساس، در مطالعه حاضر تلاش خواهد شد به بررسی این اثرگذاری در قالب روش های غیرخطی رگرسیون انتقال ملایم طی دوره زمانی 1370 تا 1401 برای اقتصاد ایران پرداخته شود. نتایج برآوردها نشان داد، اثرات اولیه بدهی های دولت بر متغیر شاخص فقر منفی و معنادار شده، ولی اثرات ثانویه مثبت و معنادار بوده است، لذا برآیند کل نشان داد که افزایش بدهی های دولت منجر به افزایش 801/2 درصدی در فقر خواهد شد. نرخ تورم و رشد جمعیت در هر دو رژیم دارای اثرات مثبت و معناداری بر فقر بودند. همچنین اثرات متغیرهای حکمرانی، توسعه انسانی و رشد تولید ناخالص داخلی در رژیم اول بر فقر مثبت بوده ولی در رژیم دوم این اثرات منفی و کاهش دهنده فقر بوده است.Investigating the effects of government debt on the poverty in Iran; with smooth transition regression (STR) approach
in the present study, an attempt will be made to investigate this effect in the form of non-linear soft transfer regression methods during the period of 1991 to 2022 for Iran's economy. The results of the estimations showed that the primary effects of government debts on the poverty index were negative and significant, but the secondary effects were positive and significant, so the overall result showed that the increase in government debts led to an increase of 2.801 percentage will be in poverty. This issue is due to the fact that the government, by increasing its debts, makes spending policies difficult in terms of size and composition, then due to compensating these expenses, it also involves tax policies, which in the long run can make regulatory policies ineffective and lead to financial pressure on the middle class and the poor. Inflation rate and population growth in both regimes had positive and significant effects on poverty. Also, the effects of governance variables, human development and GDP growth in the first regime were positive on poverty, but in the second regime, these effects were negative and reduced poverty.