ارزیابی شاخص های شهر کودک مدار: مطالعه موردی آمل (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
نابرابری های خدماتی و اجتماعی ناشی از وضعیت نامناسب شهر نشینی، توجه بیش ازپیش به کودکان به عنوان جمعیت آسیب پذیر و حساس جامعه را در جهت تأمین نیازها و خواسته های آن ها براساس اصول و مؤلفه های شهر دوستدار کودک ضروری می سازد. هدف از این مقاله سنجش وضعیت مؤلفه ها و شاخص های شهر دوستدار کودک از دیدگاه کودکان و والدینشان و اولویت بندی مؤلفه ها براساس میزان اهمیت آن ها است. .مطالعه موردی این پژوهش، شهر آمل است. این پژوهش ازنظر اهداف کاربردی توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. داده های مربوط به هر یک از متغیرها از طریق پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. واحدهای تحلیل این پژوهش کودکان و جامعه آماری، کلیه کودکان شهر آمل است. با توجه به گستردگی جامعه آماری، از روش نمونه گیری کوکران، 250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. داده های به دست آمده از طریق آزمون آماری تی تک نمونه ای و فریدمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری نشان می دهد همه مؤلفه های شهر دوستدار کودک در شهر آمل در وضعیت نامناسب نیست و با سطح مطلوب تفاوت معناداری دارد. همچنین بین مؤلفه ها براساس سطح اهمیت مطلوبیت، تفاوت معنادار است. در این رابطه مؤلفه دسترسی به خدمات دارای بالاترین اولویت و در رتبه اول و مؤلفه مشارکت و ارزش دهی به کودکان دارای پایین ترین اولویت بوده است. بنابراین در تأمین نیازها و خواسته های کودکان در ناحیه مورد مطالعه در چارچوب مؤلفه ها و شاخص های شهر دوستدار کودک توجه اندکی شده است. همچنین آن ها به عنوان ذی نفعان در تصمیمات توسعه ای شناخته نشدند. لذا در تحقق بخشی شاخص های دوستدار کودک، باید مؤلفه مشارکت کودکان و ارزش دهی به آن ها در کانون توجه قرار گیرد.Evaluating the Components of a Child-Friendly City (A Case Study of Amol)
The service and social inequalities resulting from poor urban conditions underline the necessity of focusing more on children, who constitute a vulnerable and crucial segment of society. Meeting children’s needs and demands within the framework of child-friendly city principles is essential. This study aims to assess the status of child-friendly city components and indicators in Amol, prioritizing them based on feedback from children and their parents. The research methodology involves surveys, questionnaires, and interviews with children as the analysis units and the entire child population of Amol as the statistical population. Through Cochran's sampling method, 250 samples were chosen using cluster random sampling. Data analysis employed the one-sample t-test and Friedman's test. The findings indicate that not all components of a child-friendly city are deficient and exhibit a notable deviation from the desired level. Moreover, there is a significant variance in the importance levels of these components; notably, access to services ranks highest in priority, while participation and valuing of children rank lowest. This suggests a lack of attention to fulfilling children's needs and desires within the context of child-friendly city components. Children have not been adequately acknowledged as stakeholders in development decisions. To enhance child-friendly indicators, prioritizing children's participation and recognizing their value are imperative.