بی شک یکی از شرایط احیای تمدن اسلامی، تبیین صحیح رابطه دو بعد ملی و دینی هویت است و تبیین هر یک از رویکردهای متمایز فکری نسبت به هویت باستانی ایرانیان از مقدمات مهندسی فرهنگیِ این دو بُعد هویتی می باشد. پژوهش حاضر با روش تبیینی (علت یاب) و تفسیری-تفهّمی (معناکاو) به تبیین شاخصه های فکری و علل پیدایی نگرش باستان زدایی در ایرانِ عصر انقلاب اسلامی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که: «اعتقاد به جعلی بودن نژاد آریایی، باور به نقش آفرینی فعال یهود در تحریف تاریخ ایران باستان، مناقشه در شخصیت کوروش، باور به شکوهمندی تمدن ایران قبل از هخامنشیان و انکار آن از هخامنشیان تا ظهور اسلام»، از شاخصه های فکری و همچنین «قوم گرایی، متعارض دیدن هویت باستانی با هویت اسلامی و عدم موفقیت در برقراری سازگاری بین این دو مقوله، سلطه طولانی جریان باستان پرستی قبل از انقلاب و ابتناء ماهوی رژیم پهلوی بر آن»، از علل پیدایی رویکرد باستان زدایی در عصر انقلاب اسلامی می باشد.