آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸

چکیده

مسئله علم خدا به جزئیات یکی از موضوعات مهم مباحث خداشناسی فلسفی است. این موضوع از ناحیه فیلسوفان متعددی از جمله حکیم سهروردی و ملاصدرا مورد بحث قرار گرفته است. شیخ اشراق با اثبات علم حضوری خداوند به جزئیات توانست مهمترین اشکال علم الهی به جزئیات را یعنی تغییر و تجدد را در مادیات مرتفع نماید. از نظر وی در مقام حضور ممکن نزد واجب، تغییر و سکون تفاوتی نخواهد داشت. همچنین ملاصدرا از بساطت وجودی واجب که حاوی همه کمالات اشیاء در مرتبه ذات است علم به مخلوقات را اثبات نمود، پس واجب تعالی در مقام ذات خویش، به مخلوقات به همه روابط ، نسبت ها و نظام های حاکم میان آنها علم دارد چون حقیقت علم، چیزی جز حضور مجرد نزد مجرد نیست. دیدگاه هر یک از این دو حکیم در این موضوع دارای چالش هایی است که در این مقاله به آنها اشاره و تطبیق می شود. نیز در این نوشتار به طرح رهیافتی نو در زمینه علم الهی که همان «علم بلا معلوم» است از میرزا مهدی اصفهانی(ره) اشاره خواهیم کرد. علم بلامعلوم در واقع همان علم الهی است که برخلاف علم بشری متعلق به هیچ معلومی نبوده و فراتر از تمام معلومات موجود شده یا نشده است. در این صورت خداوند به بی نهایت معلوم حاصل شده و نشده علم دارد. اینگونه پندار، علم الهی را محدودمند به سپهر معلوم ها نکرده و از کران مندی معلوم ها بر تارک علم الهی گزندی نخواهد رسید.

Allah’s Knowledge on Particulars from Suhrawardi’s and Mulla Sadra’s Views

The issue of Allah’s knowledge of particulars is one of the significant topics in philosophical theology. This subject has been discussed by various philosophers, including Hakim Suhrawardi and Mulla Sadra. Shaykh al-Ishraq, by proving Allah’s immediate knowledge of particulars, managed to resolve the major problem of divine knowledge of particulars, namely the change and renewal in material things. According to him, in the presence of the possible before the necessary, change and stillness make no difference. Similarly, Mulla Sadra, by asserting the simplicity of the necessary being, which contains all the perfections of things in its essence, proved knowledge of the creatures. Thus, the necessary being, in its essence, has knowledge of the creatures and all the relations, proportions, and systems governing them, because the reality of knowledge is nothing but the presence of the immaterial before the immaterial. The views of these two philosophers on this subject have challenges that will be addressed and compared in this study. Additionally, the study will introduce a new approach to divine knowledge, which is “knowledge without the known.” This concept of knowledge without the known is essentially divine knowledge that, unlike human knowledge, is not related to any known object and transcends all existing or non-existing knowns. In this way, Allah has knowledge of infinite knowns, whether they have come into existence or not. This perspective does not limit divine knowledge to the realm of knowns, and the finitude of knowns does not affect the pinnacle of divine knowledge.

تبلیغات