ادریس پیامبر علیه السلام (2)
آرشیو
چکیده
متن
رسالت ادریس
بعد از جریان پادشاه ستمگر و توبه مردم، ادریس از طرف خداوندمتعال مامور شد قوم بنى قابیل را هدایت کند; زیرا کار آنها بهجایى رسیده بود که بت مىپرسیدند. ادریس قوم خود را به توحیددعوت مىکرد و اندرز مىداد تا از اوامر شیطان اطاعت نکنند; ولىآنها نمىپذیرفتند. ادریس سه روز هفته را براى ارشاد بنى قابیلو پیروانشان قرار داد و آنها را از مخالفتبا آیین آدم و شیثعلیهما السلام باز داشت تا اینکه فرمان الهى رسید و به ادریسامر کرد به جنگ آنها برود. بدین سبب، وى را «هرمس الهرامه»لقب دادند.
حاکمیت ادریس
وقتى حضرت ادریس(ع)به مصر آمد و در آنجا سکونت گزید، مردم رابه اطاعت از حق فرا خواندو امر به معروف و نهى از منکر کرد. اوبه مردم سیاست، آداب تمدن، قوانین مملکتى و طرز اداره شهرها راآموخت. در اثر تعلیمات آن حضرت، 188 شهر روى زمین بنا گردید کهکوچکترین آنها «درها» بود.
همچنین آیینها و قوانینى متناسب با سرزمینهاى مختلف وضع کردو از نظر ادارى، زمین محل حکومت را به چهار بخش تقسیم کرد وبراى هر قسمتحاکمى قرار داد تا به امور سیاسى و ادارى مردمبپردازد. علامه طباطبایى(ره)نام این چهار تن را چنین ذکر مىکند:«پادشاه اول «ایلاوس» ، دوم «اوس» ، سوم «سقلبیوس» وچهارم از آنها «اوس آمون» .
پند از قوم ادریس
در عهد ادریس دو تاجر مىزیستند. چون هنگام نماز رسید، یکى ازآنها گفت: امر خدا را مقدم مىدارم. دیگرى گفت: تجارت را مقدممىدارم و سپس نماز را نمىخوانم. خداوند عزوجل به ابرها دستورداد مکان تجارت و اموال آن شخص را با صاعقه آتش بزنند. چون آتششعله ور شد، آن بیچاره گرفتار خاموش کردن آتش گردید و در نتیجهتجارت و نمازش را از دست داد. پس از این جریان، با دست غیب بردر خانهاش نوشته شد: «بنگرید که دنیا با مال اندوزى چه بر سرصاحبش مىآورد.»
مراد از «مکانا عتیا» چیست؟
در ذیل این آیه تفاسیر گوناگونى مطرح شده است، جمع اقوال بهدو صورت است:
1- مراد از آیه، رفعت مکانى است. به این معنا که خداوندایشان را به آسمانها برد و به خاطر رفتن به آسمان، رفعت مکانىپیدا کرد. گروهى نیز این نظر(عروج به آسمان)را پذیرفته، در ذیلاین آیه عروج ادریس را مطرح کردهاند; مانند انس، ابوسعید خدرى،کعب، مجاهد، ابن عربى و فرخ رازى.
2- بعضى دیگر معتقدند منظور از آیه، رفعت مکانتى و برترىمعنوى است که در این قول هم دو نظر است:
بعضى این برترى معنوى را به خاطر شرف و اعطاى نبوت به وىمىدانند; مانند شیخ طوسى(ره)، علامه طبرسى(ره)، علامهطباطبائى(ره)، و ... .
بعضى دیگر اعتلاى ادریس را به خاطر توحیدش مىدانند. آیتاللهجوادى حفظهالله این قول را پذیرفته، به آیه چهلم سورهتوبه: «جعل کلمه الذین کفروا السفلى و حکمهالله هى العلیا»استدلال کرده است
نتیجه
قبل از بررسى اقوال، باید بگوییم که ما در اینجا در پى اظهارنظر نیستیم. سعى بر این است که آراى مختلف و ادله آن مطرح شود.
آیتالله جوادى در رد قول اول چنین مىفرماید: منظور از آیهشریفه، برترى معنوى است نه برترى مکانى همانند برترى آسمان برزمین; زیرا برترى در علومکانى، اعتبارى و قراردادى است و بااعتبار فرق مىکند و وقتى که اعتبارى شد، دیگر هیچ فخرى وجودندارد. بنابراین، بودن در آسمان براى کسى یا چیزى فخر نیست.
عروج ادریس به آسمان
از پیامبر(ص)درباره روز پنجشنبه پرسیدند. فرمود: پنجمین روزدنیاست و پنجشنبه روز انیسى است; چرا که در آن روز ابلیس لعنشده و ادریس به آسمان رفته است.
گروهى از مفسران عروج ادریس به آسمان را قبول ندارند ومىگویند: داستان رفتن ادریس به آسمان از اسرائیلیات است.
شباهت غیبت ادریس علیه السلام به غیبتحضرت مهدى (عج)
یکى از شبهاتى که در بحث مهدویت مطرح مىشود، این است کهچگونه ممکن است امام پنهان باشد؟ این با مامتسازگار نیست; زیرا امام باید آشکار باشد.
علماى ما در جواب مىگویند: غائب شدن پیامبران بویژه غایب شدنحضرت ادریس، بر نادرستى این شبه گواهى مىدهد.
ملاقات پیامبر با ادریس
پیامبر(ص)مىفرماید: وقتى که به آسمان چهارم رسیدم، در آنجامردى دیدم. از جبرئیل پرسیدم: این کیست؟ جبرئیل گفت: همانادریس است که خداوند مقامش را عالى و بلند قرار داد. پس به اوسلام کردم و به من سلام کرد. براى او طلب استغفار کردم و او همبراى من طلب استغفار کرد.
در حدیثى دیگر از پیامبر(ص)نقل شده است که فرمود: وقتى بهمعراج رفته بودم، ادریس را در آسمان چهارم ملاقات کردم. در روایت دیگرى نیز چنین آمده است: هنگامى که جبرئیل وپیامبر(ص)در شب معراج گذرشان به ادریس افتاد، ادریس به پیامبرفرمود: مرحبا به پیامبر صالح و برادر صالح. پیامبر از جبرئیلپرسید: این کیست؟ جبرئیل گفت: ادریس پیامبر است.
البته ممکن است پیامبر با قالب مثالى یا بعد از ارتحال ادریسبا وى ملاقات کرده باشد.
جانشین ادریس
در روایتى آمده است: هنگامى که ادریس به پایان عمر خود رسید،خداوند به او وحى کرد که من مىخواهم تو را به آسمانها ببرم ودر آنجا قبض روح کنم. پس فرزندت را جانشین خود قرار ده ...«حرقاسیل» نیز به وصیت پدر عمل کرد.
گروهى فرزند دیگرش «متوشلح» را جانشین ادریس مىدانند. دستهاى «متوشلح» و جمعى «ناخورا» را جانشین ادریس به شمارمىآورند.
سرانجام ادریس
عمر شریف وى سیصد سال یا بیشتر بود. در این مدت سى صحیفه براو نازل شد. درباره رحلت این پیامبر اختلاف است. مفسران پس ازآیه «و رفعنا مکانا عتیا» دو نظر مطرح کردهاند:
1- ادریس همانند عیسى به آسمانها برده شده و اکنون زندهاست.
بعضى مىگویند: در آسمان ششم است. ابن عربى و کعب و ابوسعیدخدرى معتقدند در آسمان چهارم است. ; ابن عباسو حسن بصرىمىگویند: اکنون در بهشتبه سر مىبرد.
2- ادریس به آسمانها برده شده و در همانجا قبض روح گردید.
بعضى مىگویند: در آسمان چهارم قبض روح شد. به نظر ضحاک درآسمان ششم و به نظر گروهى دیگر، بین آسمان چهارم و پنجم قبضروح شد.
بررسى آرا
در یک نگاه اجمالى به اقوال، این نکته به دست مىآید که آنحضرت به آسمانها رفته است. رفتن وى به آسمانها مورد اتفاق علمااست. و آنچه قابل بحث و بررسى مىنماید، زنده بودن و یا زندهنبودن آن حضرت در آسمانها است.
ابن عباس مىگوید: چهار تن از انبیا زندهاند، ادریس و عیسى درآسمانها و الیاس و خضر در زمین.
مرحوم شیخ عباس قمى رحمهم الله روایتى مانند روایت ابن عباس نقل مىکند: روزى شخصى از اهل عسقلان از حضرت الیاس(ع)پرسید: چند تن ازانبیا اکنون زندهاند؟ حضرت فرمود: چهارتن، ادریس و عیسى درآسمانها و خضر و الیاس در زمین.
همچنین روایتى از پیامبر(ص)نقل شده است که زنده بودن ادریسرا تقویت مىکند. پیامبر(ص)مىفرماید:
«انبیاءالله لا یموتون بل ینقلون من دار الى دار.»
انبیاى الهى نمىمیرند بلکه از جایى(دنیا)به جاى دیگر(برزخ،آخرت)منتقل مىشوند.
ظاهر این روایت این است که تمامى پیامبران زندهاند و شاملحضرت ادریس نیز مىشود.
پس سخن ابن عباس و حسن بصرى که مىگویند: ادریس در بهشتبه سرمىبرد، صحیح نیست; زیرا با حدیثى که از پیامبر اسلام(ص)نقل شدهاست تناقض دارد. پیامبر(ص)مىفرماید: «خداوند به من فرمود:
«الجنه محرمه على النبیین و سائر الامم حتى تدخلها»
بهشتبر انبیا و دیگر امتها حرام است مگر آنکه تو(اى محمد)،وارد آن شوى.»
یعنى قبل از ورود پیامبر(ص)به بهشت، کسى حق ورود به بهشتندارد.
شاید بتوان گفت: مراد از بهشت، بهشتبرزخى است.
ابن عربى معتقد است: ادریس هنوز زنده است و در آسمان چهارمبه سر مىبرد. خصوصیت آسمان چهارم را این مىداند که قلب همهآسمانها و جایگاه آفتاب است.
آیتالله جوادى در رد قول ابن عربى، مىفرماید: «گفتار ایشاندر این مورد مستند علمى و یا تاریخى ندارد; و اگر هم سند کشفشهودى داشته باشد، باید گفت: یا در اصل شهود دچار اشتباه شده... و یا اگر در مراحل کشف از گزند خطا مصون بوده، در هنگامتطبیق مشهود بر معقول و ... رسوبهاى رایج روز درباره اخترشناسىبه طور ناخودآگاه نفوذ کرده و به صورت مقبول عامه و مطبوع خاصهتنظیم شده است.»
قبض روح شدن ادریس علیه السلام
امام صادق(ع)مىفرماید: «هنگامى که خداوند عزوجل بر یکى ازفرشتگان غضب کرد، بالهایش را قطع کرد و او را به یکى از جزائردور دست انداخت. مدتها در آنجا بود تا اینکه ادریس به نبوترسید. آن فرشته خدمت ادریس رفت و عرض کرد: اى پیامبر خدا، ازخداوند بخواه از من راضى شود و بالهایم را برگرداند. ادریس دعاکرد و خداوند دعاى او را پذیرفت. سپس آن فرشته به ادریس گفت: آیا حاجتى دارى؟ گفت: آرى، مرا به آسمان ببر تا ملک الموت راببینم; زیرا هر وقتبه یادش مىافتم، اوقاتم تلخ مىشود. پسفرشته ادریس را به آسمان برد. وقتى به آسمان چهارم رسید، ملکالموت را دید که نشسته، سر تکان مىدهد. سلام کرد و گفت: چرا سرتکان مىدهى؟ ملک الموت گفت: خداوند به من دستور داد روحت رابین آسمان چهارم و پنجم بگیرم. به خداوند عرض کرد: چگونه ممکناست درحالى که فاصله من و او بسیار زیاد است. در همین فاصلهگفتگو با خداوند، این فرشته تو را به این جا آورد. بعد ملکالموت او را قبض روح کرد.
گلواژههاى اخلاق
بعضى از کلمات حکمتآمیز آن حضرت چنین است:
1- بهترین شکرانه نعمتهاى خداوند، احسان و نیکى به بندگاناو است.
2- قسم دروغ نخورید و دروغ گویان را قسم ندهید.
3- از کسبهاى پست اجتناب کنید.
4- در پیشگاه خداوند با نیتهاى خالص قدم بردارید.
بعد از جریان پادشاه ستمگر و توبه مردم، ادریس از طرف خداوندمتعال مامور شد قوم بنى قابیل را هدایت کند; زیرا کار آنها بهجایى رسیده بود که بت مىپرسیدند. ادریس قوم خود را به توحیددعوت مىکرد و اندرز مىداد تا از اوامر شیطان اطاعت نکنند; ولىآنها نمىپذیرفتند. ادریس سه روز هفته را براى ارشاد بنى قابیلو پیروانشان قرار داد و آنها را از مخالفتبا آیین آدم و شیثعلیهما السلام باز داشت تا اینکه فرمان الهى رسید و به ادریسامر کرد به جنگ آنها برود. بدین سبب، وى را «هرمس الهرامه»لقب دادند.
حاکمیت ادریس
وقتى حضرت ادریس(ع)به مصر آمد و در آنجا سکونت گزید، مردم رابه اطاعت از حق فرا خواندو امر به معروف و نهى از منکر کرد. اوبه مردم سیاست، آداب تمدن، قوانین مملکتى و طرز اداره شهرها راآموخت. در اثر تعلیمات آن حضرت، 188 شهر روى زمین بنا گردید کهکوچکترین آنها «درها» بود.
همچنین آیینها و قوانینى متناسب با سرزمینهاى مختلف وضع کردو از نظر ادارى، زمین محل حکومت را به چهار بخش تقسیم کرد وبراى هر قسمتحاکمى قرار داد تا به امور سیاسى و ادارى مردمبپردازد. علامه طباطبایى(ره)نام این چهار تن را چنین ذکر مىکند:«پادشاه اول «ایلاوس» ، دوم «اوس» ، سوم «سقلبیوس» وچهارم از آنها «اوس آمون» .
پند از قوم ادریس
در عهد ادریس دو تاجر مىزیستند. چون هنگام نماز رسید، یکى ازآنها گفت: امر خدا را مقدم مىدارم. دیگرى گفت: تجارت را مقدممىدارم و سپس نماز را نمىخوانم. خداوند عزوجل به ابرها دستورداد مکان تجارت و اموال آن شخص را با صاعقه آتش بزنند. چون آتششعله ور شد، آن بیچاره گرفتار خاموش کردن آتش گردید و در نتیجهتجارت و نمازش را از دست داد. پس از این جریان، با دست غیب بردر خانهاش نوشته شد: «بنگرید که دنیا با مال اندوزى چه بر سرصاحبش مىآورد.»
مراد از «مکانا عتیا» چیست؟
در ذیل این آیه تفاسیر گوناگونى مطرح شده است، جمع اقوال بهدو صورت است:
1- مراد از آیه، رفعت مکانى است. به این معنا که خداوندایشان را به آسمانها برد و به خاطر رفتن به آسمان، رفعت مکانىپیدا کرد. گروهى نیز این نظر(عروج به آسمان)را پذیرفته، در ذیلاین آیه عروج ادریس را مطرح کردهاند; مانند انس، ابوسعید خدرى،کعب، مجاهد، ابن عربى و فرخ رازى.
2- بعضى دیگر معتقدند منظور از آیه، رفعت مکانتى و برترىمعنوى است که در این قول هم دو نظر است:
بعضى این برترى معنوى را به خاطر شرف و اعطاى نبوت به وىمىدانند; مانند شیخ طوسى(ره)، علامه طبرسى(ره)، علامهطباطبائى(ره)، و ... .
بعضى دیگر اعتلاى ادریس را به خاطر توحیدش مىدانند. آیتاللهجوادى حفظهالله این قول را پذیرفته، به آیه چهلم سورهتوبه: «جعل کلمه الذین کفروا السفلى و حکمهالله هى العلیا»استدلال کرده است
نتیجه
قبل از بررسى اقوال، باید بگوییم که ما در اینجا در پى اظهارنظر نیستیم. سعى بر این است که آراى مختلف و ادله آن مطرح شود.
آیتالله جوادى در رد قول اول چنین مىفرماید: منظور از آیهشریفه، برترى معنوى است نه برترى مکانى همانند برترى آسمان برزمین; زیرا برترى در علومکانى، اعتبارى و قراردادى است و بااعتبار فرق مىکند و وقتى که اعتبارى شد، دیگر هیچ فخرى وجودندارد. بنابراین، بودن در آسمان براى کسى یا چیزى فخر نیست.
عروج ادریس به آسمان
از پیامبر(ص)درباره روز پنجشنبه پرسیدند. فرمود: پنجمین روزدنیاست و پنجشنبه روز انیسى است; چرا که در آن روز ابلیس لعنشده و ادریس به آسمان رفته است.
گروهى از مفسران عروج ادریس به آسمان را قبول ندارند ومىگویند: داستان رفتن ادریس به آسمان از اسرائیلیات است.
شباهت غیبت ادریس علیه السلام به غیبتحضرت مهدى (عج)
یکى از شبهاتى که در بحث مهدویت مطرح مىشود، این است کهچگونه ممکن است امام پنهان باشد؟ این با مامتسازگار نیست; زیرا امام باید آشکار باشد.
علماى ما در جواب مىگویند: غائب شدن پیامبران بویژه غایب شدنحضرت ادریس، بر نادرستى این شبه گواهى مىدهد.
ملاقات پیامبر با ادریس
پیامبر(ص)مىفرماید: وقتى که به آسمان چهارم رسیدم، در آنجامردى دیدم. از جبرئیل پرسیدم: این کیست؟ جبرئیل گفت: همانادریس است که خداوند مقامش را عالى و بلند قرار داد. پس به اوسلام کردم و به من سلام کرد. براى او طلب استغفار کردم و او همبراى من طلب استغفار کرد.
در حدیثى دیگر از پیامبر(ص)نقل شده است که فرمود: وقتى بهمعراج رفته بودم، ادریس را در آسمان چهارم ملاقات کردم. در روایت دیگرى نیز چنین آمده است: هنگامى که جبرئیل وپیامبر(ص)در شب معراج گذرشان به ادریس افتاد، ادریس به پیامبرفرمود: مرحبا به پیامبر صالح و برادر صالح. پیامبر از جبرئیلپرسید: این کیست؟ جبرئیل گفت: ادریس پیامبر است.
البته ممکن است پیامبر با قالب مثالى یا بعد از ارتحال ادریسبا وى ملاقات کرده باشد.
جانشین ادریس
در روایتى آمده است: هنگامى که ادریس به پایان عمر خود رسید،خداوند به او وحى کرد که من مىخواهم تو را به آسمانها ببرم ودر آنجا قبض روح کنم. پس فرزندت را جانشین خود قرار ده ...«حرقاسیل» نیز به وصیت پدر عمل کرد.
گروهى فرزند دیگرش «متوشلح» را جانشین ادریس مىدانند. دستهاى «متوشلح» و جمعى «ناخورا» را جانشین ادریس به شمارمىآورند.
سرانجام ادریس
عمر شریف وى سیصد سال یا بیشتر بود. در این مدت سى صحیفه براو نازل شد. درباره رحلت این پیامبر اختلاف است. مفسران پس ازآیه «و رفعنا مکانا عتیا» دو نظر مطرح کردهاند:
1- ادریس همانند عیسى به آسمانها برده شده و اکنون زندهاست.
بعضى مىگویند: در آسمان ششم است. ابن عربى و کعب و ابوسعیدخدرى معتقدند در آسمان چهارم است. ; ابن عباسو حسن بصرىمىگویند: اکنون در بهشتبه سر مىبرد.
2- ادریس به آسمانها برده شده و در همانجا قبض روح گردید.
بعضى مىگویند: در آسمان چهارم قبض روح شد. به نظر ضحاک درآسمان ششم و به نظر گروهى دیگر، بین آسمان چهارم و پنجم قبضروح شد.
بررسى آرا
در یک نگاه اجمالى به اقوال، این نکته به دست مىآید که آنحضرت به آسمانها رفته است. رفتن وى به آسمانها مورد اتفاق علمااست. و آنچه قابل بحث و بررسى مىنماید، زنده بودن و یا زندهنبودن آن حضرت در آسمانها است.
ابن عباس مىگوید: چهار تن از انبیا زندهاند، ادریس و عیسى درآسمانها و الیاس و خضر در زمین.
مرحوم شیخ عباس قمى رحمهم الله روایتى مانند روایت ابن عباس نقل مىکند: روزى شخصى از اهل عسقلان از حضرت الیاس(ع)پرسید: چند تن ازانبیا اکنون زندهاند؟ حضرت فرمود: چهارتن، ادریس و عیسى درآسمانها و خضر و الیاس در زمین.
همچنین روایتى از پیامبر(ص)نقل شده است که زنده بودن ادریسرا تقویت مىکند. پیامبر(ص)مىفرماید:
«انبیاءالله لا یموتون بل ینقلون من دار الى دار.»
انبیاى الهى نمىمیرند بلکه از جایى(دنیا)به جاى دیگر(برزخ،آخرت)منتقل مىشوند.
ظاهر این روایت این است که تمامى پیامبران زندهاند و شاملحضرت ادریس نیز مىشود.
پس سخن ابن عباس و حسن بصرى که مىگویند: ادریس در بهشتبه سرمىبرد، صحیح نیست; زیرا با حدیثى که از پیامبر اسلام(ص)نقل شدهاست تناقض دارد. پیامبر(ص)مىفرماید: «خداوند به من فرمود:
«الجنه محرمه على النبیین و سائر الامم حتى تدخلها»
بهشتبر انبیا و دیگر امتها حرام است مگر آنکه تو(اى محمد)،وارد آن شوى.»
یعنى قبل از ورود پیامبر(ص)به بهشت، کسى حق ورود به بهشتندارد.
شاید بتوان گفت: مراد از بهشت، بهشتبرزخى است.
ابن عربى معتقد است: ادریس هنوز زنده است و در آسمان چهارمبه سر مىبرد. خصوصیت آسمان چهارم را این مىداند که قلب همهآسمانها و جایگاه آفتاب است.
آیتالله جوادى در رد قول ابن عربى، مىفرماید: «گفتار ایشاندر این مورد مستند علمى و یا تاریخى ندارد; و اگر هم سند کشفشهودى داشته باشد، باید گفت: یا در اصل شهود دچار اشتباه شده... و یا اگر در مراحل کشف از گزند خطا مصون بوده، در هنگامتطبیق مشهود بر معقول و ... رسوبهاى رایج روز درباره اخترشناسىبه طور ناخودآگاه نفوذ کرده و به صورت مقبول عامه و مطبوع خاصهتنظیم شده است.»
قبض روح شدن ادریس علیه السلام
امام صادق(ع)مىفرماید: «هنگامى که خداوند عزوجل بر یکى ازفرشتگان غضب کرد، بالهایش را قطع کرد و او را به یکى از جزائردور دست انداخت. مدتها در آنجا بود تا اینکه ادریس به نبوترسید. آن فرشته خدمت ادریس رفت و عرض کرد: اى پیامبر خدا، ازخداوند بخواه از من راضى شود و بالهایم را برگرداند. ادریس دعاکرد و خداوند دعاى او را پذیرفت. سپس آن فرشته به ادریس گفت: آیا حاجتى دارى؟ گفت: آرى، مرا به آسمان ببر تا ملک الموت راببینم; زیرا هر وقتبه یادش مىافتم، اوقاتم تلخ مىشود. پسفرشته ادریس را به آسمان برد. وقتى به آسمان چهارم رسید، ملکالموت را دید که نشسته، سر تکان مىدهد. سلام کرد و گفت: چرا سرتکان مىدهى؟ ملک الموت گفت: خداوند به من دستور داد روحت رابین آسمان چهارم و پنجم بگیرم. به خداوند عرض کرد: چگونه ممکناست درحالى که فاصله من و او بسیار زیاد است. در همین فاصلهگفتگو با خداوند، این فرشته تو را به این جا آورد. بعد ملکالموت او را قبض روح کرد.
گلواژههاى اخلاق
بعضى از کلمات حکمتآمیز آن حضرت چنین است:
1- بهترین شکرانه نعمتهاى خداوند، احسان و نیکى به بندگاناو است.
2- قسم دروغ نخورید و دروغ گویان را قسم ندهید.
3- از کسبهاى پست اجتناب کنید.
4- در پیشگاه خداوند با نیتهاى خالص قدم بردارید.