تجربه عرفانی نوعی تجربه شهودی و غیبی و کاملاً خارج از دسترس عارف سوژه است؛ ازهمین رو، عارف توانش ادراک کامل آن را ندارد و در تکرار کیفیت آن نیز ناتوان است. علت این ناتوانی صرفاً ویژگی بیان ناپذیری و کیفیت فراعقلی تجربه شهودی نیست، بلکه علت آن، نظام معنایی حاکم بر رویداد شهودی و سپس روایت آن از زبان عارف سوژه است. نظام معنایی حاکم بر رخداد شهودی مبتنی بر تصادف است و بدون برنامه و پیش فرض، سوژه را با محیط و موقعیتی پرتنش روبه رو می کند. نظام معنایی تصادف یکی از چهار نظام معنایی لاندوفسکی است که با کیفیت تجربه عرفانی و شهودی و نیز با روایت این تجربه از زبان کلامی و غیرکلامی عارف سوژه هم خوانی دارد. مطابق نظام معنایی تصادف، عارف-سوژه در سیر پیوستار زندگی ناگهان با تجربه ای ناشناخته و فراحسی برخورد می کند که با قواعد برنامه مدار زندگی عادی تفاوت های اساسی دارد و او را در دو بعد فشاره ای و گسترده ای تحت تأثیر قرار می دهد. او نه تنها در مرحله رویارویی با تجربه شهودی دچار حیرت می شود، بلکه در بیان گزارش کیفیت آن نیز قواعد زبانی را نارسا می یابد. در نتیجه این فرآیند تصادفی و تنشی، سوژه با زبان کلامی و غیرکلامی خود فرم تازه ای از زبان و معنا تولید می کند.