آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

نخستین گفت وگوی شمس با مولانا پیرامون بایزید بوده است. شمس به این نکته در پایان یک پاره گفتار عربی در مقالات تصریح می کند. نقد بایزید بارها به شیوه ای مشابه در جای جای سخنان شمس پدیدار می شود. همین نقد درباره حلاج هم تکرار می شود. از این گذشته نکات مرتبط با این ملاحظه نقادانه بارها در مقالات جلوه دارد؛ تاملاتی درباره متابعت و بدعت، شطح و مستی، هوشیاری پس از مستی، جبر و خاموشی. اما نکته اصلی آن جاست که مولانا آشکارا در این زمینه نگاه و گفتار دیگری دارد. او نه تنها ستاینده بایزید و حلاج است؛ بل با شوری فزون مایه از مستی و جبر عاشقانه می گوید. در عین حال در ذهن و زبان مولانا روح سخن شمس بدون کاربست آن در نقد امثال بایزید حاضر است. این نوشتار تلاشی است برای بازخوانی پرسش نخستین شمس و طرح جوانب گوناگون دوگانگی نگاه شمس و مولانا در این چشم انداز و نیز پیشنهادهایی برای تبیین این تمایز و استقلال منظر

Bayazid between Shams and Rumi

Shams' first conversation with Rumi was about Bayazid. Shams specifies this point at the end of an Arabic speech in Maqalat-e Shams-e Tabrizi (Discourse of Shams-i Tabrīzī). In a similar way, Bayezid's criticism appears many times in the words of Shams. The same criticism is repeated about Hallaj. After all, the points related to this critical remark are often seen in the articles; reflections on obedience and heresy, shath (an ecstatic utterance) and drunkenness, sobriety after drunkenness, predestination and silence. But the main point is that Rumi obviously has a different view and words on this issue. He is not only a praiser of Bayezid and Hallaj; rather, he talks about drunkenness and romantic predestination with increased passion. At the same time, in the mind and language of Rumi, the spirit of Shams' speech is present without its application in the criticism of people like Bayazid. This article is an attempt to analyze the first question of Shams and propose various aspects of the duality of Shams and Rumi's view in this perspective, as well as suggestions to explain this distinction and independence of the perspective.

تبلیغات