آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

تحلیل فلسفی اندیشه های فارابی نشان می دهد که مباحث او در خصوص نسبت انسان فاضل و مدینه فاضله نهایتاً راه به دو سر طیف بی وطنی (انزوا) و جهان وطن گرایی (آوارگی) می برد: از یک سو انسان فاضل در مدینه محقق می شود و از سوی دیگر مدینه غیرفاضله، امکان فضلیت مندی انسان را منتفی می کند و انسان فاضل به بیرون از مدینه سوق داده می شود. از این نظر مدینه امری ممتنع است چون سازندگان مدینه یعنی انسان های فاضل یارای ساخت مدینه خود را ندارند. از سوی دیگر، او ذیل بررسی انواع مدینه های غیرفاضله به ضرورت مدینه می پردازد. او در بحث از معموره فاضله گذر از مدینه گرایی به جهان وطن گرایی را تجویز می کند. معموره، اجتماع بزرگ همه جماعت های بشری در سراسر زمین است که با ریاست واحد، بر اساس اعمال فضیلت مندانه هدایت می شود. گویی معموره فقط می تواند در قالب فاضله تصور شود که آن نیز در حد یک آرمان باقی می ماند. در میانه بحث از مدینه های غیرفاضله از یک سو و مدینه و معموره فاضله از سوی دیگر، و با نظر به عدم تحقق عینی مدینه و معموره فاضله، او به نفی مدینه و اثبات کرانه های مدینه نظر می دهد؛ در اینجا به جای مدینه فاضله، فرد فاضل مد نظر قرار می گیرد. با این حال، او همچنان در بحث از مدینه های غیرفاضله، زندگی در اجتماع مدنی را به رسمیت می شناسد.

Necessity and Impossibility of City in Al-farabi's View

Reviewing the thoughts of those Muslim philosophers who have political debates about city shows that their discussions about virtuous city will finally come to two ends of spectrum; either homelessness (isolation) or cosmopolitan (vagabondage). In one hand, virtuous man is nurtured in virtuous city and in other hand, the non-virtuous city prevents man from having virtue and virtuous man is forced to go out of city. Farabi, while discusses different kinds of non-virtuous cities to bespeak the possibility of virtuous city, suggest the "virtuous planet". He divides societies into small, middle and big sized, and prescribes the transition from living in a city to cosmopolitan; virtuous planet is a big gathering of all societies all over the earth that is directed by one leader based on virtuous actions. The significant point in this kind of philosophizing is that two spectrum of homelessness and cosmopolitan are suggested for virtuous man. This view toward social life continues among philosophers such as Avicenna, Suhrewardi, Ibn Bajja (Avempace) and Ibn Tofail (Abubacer Aben Tofail). Nevertheless, al-Farabi's thought about non-virtuous cities recognizes living in a civil society. Focusing on al-Farabi's ideas in this article, above-mentioned issues are discussed by philosophical content analysis method. Keywords: City (Polis), Civil Life, Homelessness (Isolation), Cosmopolitan (Vagabondage), al-Farabi.

تبلیغات