آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۸

چکیده

متن

یکى از مباحث گسترده و عمیق در عصر حاضر، مبحث قرآن و علوم جدید است که ذهن بسیارى از مفسران شیعه و سنى و حتى برخى دانشمندان غیر مسلمان را به خود مشغول کرده است .
از طرفى مباحث مربوط به ماهیت علم تجربى و رابطه آن با قرآن و قلمرو و حوزه‏هاى علم و قرآن و تعارضات پندارى و ابتدایى در این مورد، و از طرف دیگر علاقه مردم و دانشمندان به این مبحث و دیدگاه‏هاى متفاوت مفسران و از طرف سوم مثال‏هاى متنوع و زیاد که حدود هزار آیه قرآن را در بر مى‏گیرد، سبب شده که مبحثى گسترده به نام تفسیر علمى در روش‏شناسى تفسیر علمى پیدا شود . البته در این باره موضوع‏ها و مقدمه‏هاى دیگرى هم وجود دارد که نیاز به کاوش دارد، مانند: آیا همه علوم بشرى در قرآن وجود دارد یا نه و آیا هدف مثال‏هاى علمى قرآن چیست؟
ما در این مقاله به ذکر مطالبى فشرده در این موضوع بسنده مى‏کنیم .
پیشنه تاریخى تفسیر علمى و علل رشد آن
خورشید اسلام، در سرزمین عربستان طلوع کرد و اعراب آن سرزمین را که تعداد افراد با سواد آن‏ها، از تعداد انگشتان تجاوز نمى‏کرد، به دانش دعوت کرد و قرآن را، به عنوان معجزه معرفى کرد .
قرآن با دعوت به تفکر و تعمق در آیات الهى، خلقت آسمان‏ها، زمین و . . . مردم را از خواب جهل و غفلت‏بیدار کرد . مسلمانان که با فتوحات عظیم در قرن اول هجرى، به سرزمین‏هاى تازه‏اى دست‏یافته بودند، هر روز با افکار نو و ادیان دیگرى آشنا مى‏شدند . با فروکش کردن نسبى جنگ‏ها، تبادل فرهنگى بین اسلام، ادیان و تمدن‏هاى ایران، روم و یونان آغاز شد و ترجمه آثار دیگر ملل، در دوره هارون الرشید و مامون شدت گرفت . (1)
مسلمانان علومى مانند: طب، ریاضیات، نجوم، علوم طبیعى و فلسفه را از یونان گرفتند و مطالب زیادى به آن‏ها اضافه کردند و در طى چند قرن، خود را به اوج قله دانش رساندند . چنان که مسلمانان در قرن سوم و چهارم هجرى، بهترین کتاب‏ها را در باره طب (مانند قانون بوعلى سینا)، در باره فلسفه (مانند شفاى بوعلى سینا)، ریاضیات و نجوم نگاشتند . حتى غرب که اصل این علوم را از یونان گرفته و به مسلمانان وام داده بود، مجبور شد، دوباره آن‏ها را از مسلمانان بگیرد . از این رو، در قرن دوازده میلادى به بعد، نهضت ترجمه در اروپا شکل گرفت و نظریه‏هاى بوعلى سینا و ابن رشد، تا سال‏ها در دانشگاه‏هاى اروپا، تفکر حاکم بود .
ترجمه و تالیف آثار غیر مسلمانان، در باره علوم مختلف، موجب شد تا تعارض‏هایى بین ظاهر بعضى آیات قرآن و علوم جدید به نظر آید . دانشمندان مسلمان، در همان قرن‏هاى اولیه اسلام، در تلاش براى رفع این معضل، دو طریق زیر را انتخاب کردند:
الف: رد مطالب باطل این علوم که براى آگاهى مردم و ارشاد آنان صورت مى‏گرفت; زیرا بسیارى از مبانى فلسفى و علمى یونان، قابل اشکال بود و از طرفى، با دین اسلام هم به معارضه برخواسته بود . بر این اساس، کتاب‏هایى مانند: تهافت الفلاسفه نوشته ابو حامد غزالى و مفاتیح الغیب نوشته فخر رازى نوشته شد .
ب: انطباق آیات قرآن با علوم تجربى یونان، تا به مردم ثابت کنند که قرآن بر حق و مطالب علمى آن صحیح است . از این رو، آیاتى از قرآن، مانند آسمان‏هاى هفت‏گانه (سبع سموات) را بر سیاره‏هاى هفت‏گانه که در نجوم یونانى، اثبات شده بود، حمل کردند ازاین جا بود که روش تفسیر علمى پیدا شد و رشد کرد . اما این شیوه تفسیر که همواره با جذابیت‏خاصى براى جوانان و افراد تحصیل کرده همراه بود در طول تاریخ به صورت یکنواخت رشد نکرد بلکه گاهى تحت تاثیر عواملى اوج گرفت و بعضى اوقات رونق خود را از دست داد .
این شیوه تفسیر به طور عمده سه دوره داشته است:
دوره نخست از حدود قرن دوم هجرى تا حدود قرن پنجم بود که با ترجمه آثار یونانى به عربى آغاز شد و برخى مسلمانان سعى کردند آیات قرآن را با هیئت‏بطلمیوسى تطبیق کنند (مانند بوعلى سینا). (2)
دوره دوم از حدود قرن ششم شروع شد، هنگامى که بعضى دانشمندان به این نظریه متمایل شدند که همه علوم در قرآن وجود دارد و مى‏توان علوم مختلف را از قرآن کریم استخراج کرد . در این مورد غزالى سر آمد بود . این دو نوع از تفسیر علمى (تطبیق قرآن با علوم و استخراج علوم از قرآن) قرن‏ها، ادامه داشت و هر زمان دانشمندان مسلمان، به موافقت‏یا مخالفت‏با آن مى‏پرداختند .
دوره سوم از تفسیر علمى که موجب اوج‏گیرى و رشد فوق العاده آن شد، از زمانى آغاز شد که از قرن 18 میلادى به بعد علوم تجربى در مغرب زمین رشد کرد و کتاب‏هاى مختلف در باره علوم فیزیک، شیمى، پزشکى و کیهان‏شناسى به عربى ترجمه شد . این دوره جدید به ویژه در یک قرن اخیر، که در جهان اسلام، اثرات خود را در مصر و هندوستان بر جاى گذاشت، موجب شد تا دانشمندان مسلمان در صدد انطباق قرآن با علوم تجربى برآیند .
این مساله آن موقع اهمیت‏بیشترى یافت که تعارض علم و دین در اروپا اوج گرفت و کتاب مقدس، به سبب تعارض هایش با علوم جدید هر روز عقب‏نشینى تازه‏اى مى‏کرد و میدان براى پیدایش افکار الحادى و ضد دینى باز مى‏شد .
هجوم این افکار به کشورهاى اسلامى و تفوق صنعتى غرب، موجب جذب جوانان مسلمان به فرهنگ غربى مى‏شد .
در این میان عده‏اى از دانشمندان مسلمان براى دفاع از قرآن و با توجه به سازگارى علم و دین از نظر اسلام، به میدان آمدند تا نشان دهند که آیات قرآن، نه تنها با علوم جدید در تعارض نیست‏بلکه بر عکس، یافته‏هاى علمى، اعجاز علمى قرآن را اثبات مى‏کند . از این رو، به استخدام علوم در فهم قرآن اقدام کردند و تفسیرهاى علمى نوشته شد، هر چند در این میان برخى افراط کرده یا یکسره جذب فرهنگ غربى شدند و دست‏به تاویل و تفسیر به راى در آیات قرآن زدند و از آن جا که مبانى تفسیرى این روش بررسى کامل نشده بوده، دچار انحراف شدند و یا عده‏اى از مغرضان آن‏ها، براى اثبات افکار انحرافى خود دست‏به تفسیر علمى و تاویل‏هاى نابه جا زدند و همین مطلب موجب شد تا احساسات برخى مسلمانان برافروخته شود و در مقابل تفسیر علمى موضع‏گیرى کنند و آن را یکسره به باد حمله بگیرند و آن را نوعى تفسیر به راى یا تاویل غلط آیات قرآن بدانند . در این میان بسیارى از عالمان و دانشمندان و مفسران، در ایران و مصر راه انصاف پیمودند و بین انواع تفسیر علمى و اهداف گویندگان آن، فرق گذاشتند و به اصطلاح قایل به تفصیل شدند .
دیدگاه‏ها در باره تفسیر علمى قرآن
مفسران و دانشمندان مسلمان در مورد تفسیر علمى قرآن سه دیدگاه متمایز دارند که به صورت مختصر به آن‏ها اشاره مى‏کنیم:
اول: دیدگاه موافق تفسیر علمى
جمعى از مفسران قرآن، فیلسوفان، متفکران و بسیارى از متخصصان علوم تجربى طرفدار تفسیر علمى بوده و از علوم تجربى در تفسیر آیات قرآن استفاده کرده‏اند .
اینک به برخى از مهم‏ترین شخصیت هایى که به نوعى به برخى اقسام تفسیر علمى اقدام کرده‏اند، اشاره مى‏کنیم:
نمونه هایى از تطبیق قرآن با برخى مطالب علمى در آثار دانشمندانى همچون: ابن سینا (3) ، ابو حامد غزالى (4) ، امام فخر رازى (5) ، بدر الدین محمد بن عبدالله زرکشى (6) ، جلال الدین سیوطى، علامه مجلسى (7) و ملاصدار (8) مشاهده مى‏شود . اما طرفداران رسمى و سرسخت تفسیر علمى قرآن در یک قرن اخیر عبارت اند از:
1- سید عبدالرحمن کواکبى (م: 1320 ق) در کتاب طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد در موارد متعددى به انطباق قرآن با علوم تجربى پرداخته و براى جدا شدن ماه از زمین (بر طبق نظریات کیهان‏شناسى) به آیه 41 سوره رعد و آیه 1 سوره قمر استدلال کرده است . (9)
2- سر سید احمد خان هندى (1898- 1817 م) و سید امیرعلى (1347- 1265 ق) از دانشمندان هندى که براى تفسیر علمى دانشکده‏اى در «علیگره‏» تاسیس کردند و نماز و روزه و زکات و حج را بر پایه فایده‏هاى جسمانى و اجتماعى تفسیر کردند و حتى قواى طبیعى مانند آب و باد و ابر را ملک (فرشته) مى‏دانستند و امکان وقوع معجزه و تاثیر دعا را انکار مى‏کردند . سید جمال الدین اسد آبادى در هند با تفسیر آنان مخالفت کرد .
3- طنطاوى (م: 1862 م) صاحب تفسیر الجواهر فى تفسیر القرآن که تفسیر او را مى‏توان اوج استفاده از علوم در تفسیر قرآن نامید .
وى در موارد متعددى از علوم مختلف در تفسیر قرآن استفاده کرده است . از جمله علم احضار ارواح را از آیات مربوط به گاو بنى استخراج کرده است . در هر مبحث تفسیرى بسیارى از علوم جدید را در لابه‏لاى تفسیر آورده است . (11)
4- عبدالرزاق نوفل از نویسندگان مصرى که چند کتاب در باره تفسیر علمى نوشته است که عبارت‏اند از: القرآن و العلم الحدیث، الله و العلم الحدیث، الاسلام و العلم الحدیث، بین الدین و العلم . . .
5- سید هبة الدین شهرستانى (1301- 1369 ق) در کتاب اسلام و الهیئة که حرکت زمین را از آیه «والذى جعل لکم الارض مهدا» (12) استفاده کرده است (13) و معتقد است «بیان تصدیق و تایید علوم و اکتشافات جدید از طریق دین و لسان علما موجب تقویت ایمان مردم است . (14)
برخى از نویسندگان متاخر ایران که در مورد تفسیر علمى قلم زده‏اند عبارت اند از: آیة الله طالقانى در تفسیر پرتوى از قرآن، محمد تقى شریعتى در تفسیر نوین، حجة‏السلام اهتمام در فلسفه احکام، دکتر پاک نژاد در اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلى الله علیه و آله، مهندس بازرگان در کتاب‏هاى راه طى شده، باد و باران در قرآن، مطهرات در اسلام و . . .
کسانى را که به تفسیر علمى قرآن پرداخته‏اند مى‏توان به چند دسته تقسیم کرد که هر گروه هدف خاصى را دنبال مى‏کرده‏اند .
1- کسانى که تلاش کردند علوم مختلف را از قرآن استخراج کنند، از جمله این افراد: غزالى، المرسى، زرکشى، سیوطى، طنطاوى بودند .
دلیل عمده بیشتر این افراد آن بوده که همه علوم در قرآن وجود دارد . پس مى‏توان با دقت در آیات و با روش‏هاى خاص و با کمک علوم، آن‏ها را از آیات استخراج کرد .
2- افرادى که نظریه‏هاى ظنى علوم را بر آیات قرآن تطبیق کرده‏اند که از جمله این افراد مى‏توان از، سید عبدالرحمن کواکبى، و عبد الرزاق نوفل نام برد .
البته گاهى برخى از این افراد نظریه‏هاى علمى را بر قرآن تحمیل کرده‏اند .
همان طور که عبدالرزاق نوفل در باره آیه «هو الذى خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها» مى‏گوید: مقصود از نفس واحد، همان پروتون و زوج همان الکترون است و این دو عنصرى است که اتم از آن‏ها تشکیل شده است .
وى این مطلب را دلیل اعجاز علمى قرآن شمرده است . (15)
3- گروهى در پى اثبات اعجاز علمى قرآن بوده‏اند . براى مثال در مورد زوجیت عام و زوجیت
گیاهان ادعاى اعجاز علمى کرده‏اند . (16) مانند مصطفى صادق رافعى (م: 1938 م) در کتاب اعجاز القرآن و البلاغة النبویة .
4- گروهى در پى نشان دادن اهمیت علم در نظر اسلام بوده‏اند مانند: طنطاوى و سید هبة الدین شهرستانى .
5- گروهى در پى اثبات افکار انحرافى خود بودند و تلاش کردند که با استفاده از علوم تجربى، معجزه‏هاى پیامبران را که در قرآن بیان شده توجیه و انکار کنند . از جمله این افراد مى‏توان از سر سید احمد خان هندى و سید امیرعلى و رشید رضا (1865- 1935 م) در المنار نام برد .
رشید رضا در ذیل آیه 243 سوره بقره مساله مرگ افراد را به شکست آن‏ها و از دست دادن استقلال و زنده شدن آنان را به استقلال و قوت مجدد تفسیر کرده است (17) و ذیل آیه 260 سوره بقره زنده شدن چهار مرغ را در داستان حضرت ابراهیم علیهما السلام به تربیت و انس آنان تفسیر کرده است . (18)
به سبب وجود همین افراد بود که افرادى همچون علامه طباطبایى‏رحمهم الله به تطبیق قرآن بر علوم تجربى خرده گرفتند و آن را رد کردند (19)
دوم: دیدگاه مخالف تفسیر علمى
1- ابواسحاق شاطبى (790 ق) فقیه مالکى مذهب اندلسى در کتاب الموافقات تفسیر علمى را انکار و دلیل‏هاى معتقدان آن را رد مى‏کند و معتقد است در زمان نزول قرآن، اعراب علومى داشتند مانند: نجوم، علم اوقات نزول باران، علم طب، بلاغت، فصاحت، علم کهانت، رمل، جفر و . . . . اسلام و قرآن، این علوم را به دو دسته تقسیم کرد . علومى که صحیح بود تصدیق کرد و بر آن‏ها مطالبى افزود و علومى که باطل بود (مانند کهانت، رمل و) . . . را باطل شمرد و منافع و مضار هر دسته را اعلام کرد . سپس براى هر دسته، مثال‏هایى از قرآن مى‏آورد . (20) سپس نوشته است «بسیارى از مردم از حد تجاوز کردند، ادعا کردند که در قرآن، همه علوم گذشتگان و آیندگان وجود دارد، مانند: علوم طبیعى، هندسه، ریاضى منطق و علم حروف، ولى این صحیح نیست . سپس براى ادعاى خود دلیل مى‏آورد که از سلف صالح، کسى این ادعا را نکرده است و قرآن هم، براى بیان احکام تکالیف و احکام آخرت و مسایل جنبى آن آمده است (21) . پس از آن دلیل‏هاى معتقدان به تفسیر علمى را که به آیات قرآن «تبیانا لکل شى‏ء» (22) «ما فرطنا فى الکتاب من شى‏ء» (23) استناد کرده‏اند، رد کرده و نوشته است: این آیات مربوط به تعبد و تکلیف است و مراد از کتاب، در آیه دوم لوح محفوظ است و در مورد حروف فواتح سور هم مى‏گوید: که عدد جمل (حروف ابجد و تطبیق آن با آیات) اثبات نشده و این از معارف اهل کتاب است و فواتح را از متشابهات مى‏داند . (24)
2- شیخ محمود شلتوت (1893- 1964 م) از علماى الازهر مصر و دکتر ذهبى را نیز مى‏توان جزو مخالفان تفسیر علمى قرآن شمرد . (25)
سوم: دیدگاه تفصیل در تفسیر علمى
برخى از مفسران و دانشمندان اسلامى یک قسم از تفسیر علمى را با شرایطى پذیرفته و قسمى دیگر را رد کرده‏اند .
از جمله کسانى که این راه را توصیه کرده‏اند محمد مصطفى مراغى (1881- 1945 م) شیخ جامع الازهر و از علماى بزرگ مصر و سودان است .
وى از کسانى است که دو مطلب مختلف، نسبت‏به تفسیر علمى دارد . در مقدمه‏اش بر کتاب الاسلام و الطب الحدیث نوشته عبدالعزیز اسماعیل نوشته است: «من نمى‏خواهم بگویم که قرآن کریم، همه علوم را به صورت کلى و تفصیلى در بر دارد، بلکه مى‏گویم که قرآن اصول عام هر چیزى را که معرفتش، براى انسان مهم است و عمل به آن، انسان را به درجه کمال جسمى و روحى مى‏رساند، در بر دارد و درهاى علم را براى دانشمندان علوم مختلف باز کرده تا بتوانند جزئیات آن علوم را طبق پیشرفت زمان، براى مردمشان بیان کنند .»
هم چنین نوشته است: کسانى که براى [تطبیق با] نظریه‏هاى علمى - که ثبات ندارد - قرآن را تاویل مى‏کنند خطر بزرگى براى قرآن است . . . زیرا نظریه‏هاى علمى که ثابت نشده است، صحیح نیست قرآن را به آن‏ها، برگردانیم . در پایان نوشته است: واجب است که آیه قرآن را به طرف علوم نکشانیم، تا تفسیرش کنیم و علوم را هم به طرف آیه نکشانیم تا قرآن را تفسیر کنیم، بلکه اگر ظاهر یک آیه با یک حقیقت علمى ثابت موافق باشد، آن آیه را با آن حقیقت علمى تفسیر کنیم (26) .
، علامه طباطبایى (28) ، آیة الله مکارم شیرازى (29) آیة الله سبحانى (30) ، و آیة الله معرفت (31) نیز از جمله معتقدان به تفصیل در مورد تفسیر علمى قرآن مى‏باشند .
دلیل‏هاى موافقان و مخالفان تفسیر علمى
در باره تفسیر علمى آراى مختلف و متضادى وجود دارد و هر کدام از مفسران و صاحب نظران این بحث دلیل‏هاى متعددى ارائه کرده‏اند . گاهى از مطلق تفسیر علمى دفاع کرده‏اند و گاهى مطلقا آن را رد کرده‏اند و گاهى از دیدگاه تفصیل خاص دفاع کرده‏اند . در مبحث دیدگاه‏ها به برخى از این دلیل‏ها اشاره شد و اینک در این جا دلایل هر دیدگاه را جداگانه بیان مى‏کنیم و به نقد و بررسى آن ها مى‏پردازیم .
دلیل‏هاى موافقان تفسیر علمى
موافقان تفسیر علمى براى اثبات ضرورت تفسیر علمى قرآن به دلیل‏هاى زیر استدلال کرده‏اند:
1- استخدام علوم در تفسیر قرآن موجب تبیین اشارات علمى قرآن مى‏شود و ما را در تفسیر، تبیین و فهم بهتر آیات یارى مى‏کند . براى نمونه قرآن از زیان و منافع شراب سخن مى‏گوید: «قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس (32) » و یافته‏هاى علوم پزشکى این آیه را توضیح مى‏دهد و مقصود خدا را از منافع و مضار تبیین مى‏کند و تفسیر روشنى از آیه در اختیار ما مى‏گذارد . البته گاهى تفسیر برخى آیات قرآن بدون کمک گرفتن از علوم جدید بسیار مشکل مى‏شود . براى مثال فهم و تفسیر آیه‏هاى 12- 14 سوره مؤمنون و آیه 5 سوره حج نیاز مبرم به استفاده از علوم پزشکى دارد، همان طور که براى فهم لغات آیه از لغت قرآن استفاده مى‏کنیم، براى فهم مراحل خلقت انسان نیز از علم جنین‏شناسى استفاده مى‏کنیم .
البته باید در این مورد توجه کرد که نظریه‏هاى ثابت نشده علمى را بر قرآن تحمیل نکنیم و اقدام به استخراج علوم از قرآن نیز نکنیم بلکه علوم تجربى منبع و ابزارى در خدمت تفسیر قرآن در آید .
2- تفسیر علمى قرآن در برخى موارد مى‏تواند اعجاز علمى قرآن را اثبات کند . یعنى قرآن کریم چهارده قرن قبل مطلبى علمى را بیان کرده که براى انسان آن عصر کشف نشده بوده و مردم از آوردن مثل آن عاجز بوده‏اند و اکنون پس از قرن‏ها به طور قطعى به وسیله علوم تجربى کشف آمده است .
از این مطلب استفاده مى‏شود که قرآن، معجزه‏اى الهى است که نمى‏تواند کلام بشرى باشد .
در مورد اعجاز علمى قرآن به آیاتى در مورد زوجیت عام موجودات (و زوجیت گیاهان (33) ، نیروى جاذبه (34) ، حرکت‏خورشید (35) ، فلسفه حرمت‏شراب‏خوارى (36) ، مراحل خلقت انسان (37) ، لقاح ابرها و گیاهان (38) و . . . استدلال شده است .
3- تفسیر علمى قرآن باعث افزایش ایمان مردم مسلمان و گرایش غیر مسلمانان به قرآن و اسلام مى‏شود . یعنى هنگامى که ابت‏شد قرآن اشارات علمى دارد که قرن‏ها قبل از کشفیات علوم تجربى آن‏ها را بیان کرده است، ایمان مسلمانان و به ویژه جوانان نسبت‏به صدق قرآن بیشتر مى‏شود . همان طور که مخالفان قرآن در برابر آن سر تسلیم فرود مى‏آورند و به عظمت آن اعتراف مى‏کنند . از این روست که مى‏بینیم برخى دانشمندان غربى همچون «موریس بوکاى‏» در کتاب مقایسه‏اى میان تورات، انجیل، قرآن و علم، به بررسى مطالب علمى قرآن، تورات و انجیل پرداخته و در موارد متعددى اعتراف کرده است که تورات و انجیل با یافته‏هاى علوم تجربى مخالف است اما قرآن مطالب مخالف علم ندارد، بلکه در این مورد مطالب اعجازآمیزى بیان کرده است . (39)
4- بعضى چنین استدلال کرده‏اند که روش عقلى (که همان روش قدما بود) باطل شده است، زیرا با پیشرفت علوم تجربى و فلسفه در غرب، روش عقلى (ارسطویى) باطل شد و از طرفى روایات هم، براى تفسیر قرآن مورد اعتماد نیست; چون در بسیارى موارد اسرائیلیات و جعلیات داخل آن‏ها شده است . پس تنها راه باقى مانده براى تفسیر قرآن، همان تفسیر علمى است . یعنى قرآن را در پرتو نظریه‏ها و تجربه‏هاى علمى بشر تفسیر کنیم . (40)
5- هنگامى که ظواهر بعضى آیات قرآن، با مطالب علمى معارض شود، ناچاریم قرآن را تفسیر علمى کنیم تا تعارض آن‏ها رفع شود . براى مثال در هزار سال قبل که هیئت‏بطلمیوسى حاکم بود و وجود افلاک نه‏گانه را امرى مسلم مى‏دانستند، آسمان‏هاى هفت‏گانه قرآن، با افلاک نه‏گانه مطابقت نداشت . پس ناچار شدند عرش و کرسى را به عنوان فلک هشتم و نهم معرفى کنند تا تعارض ظاهر آیات با علم نجوم آن زمان برطرف شود .
6- بعضى از نویسندگان معاصر مصر آورده‏اند: اعجاز قرآن براى اعراب به وسیله الفاظ و ترکیب جالب و غیر قابل تقلید آن، اثبات مى‏شود . از این رو، قرآن تحدى کرده و گفته است هر کس مى‏تواند سوره‏اى مانند آن بیاورد، ولى با گذشت چهارده قرن کسى نتوانسته است‏سوره‏اى مانند قرآن بیاورد . اما براى ملت‏هاى غیر عرب که نمى‏توانند اعجاز ادبى قرآن را درک کنند لازم است که تفسیر علمى از قرآن صورت گیرد; زیرا اعجاز علمى قرآن، آنان را قانع و به طرف اسلام جذب مى‏کند . (41)
7- پاره‏اى از دانشمندان استدلال مى‏کنند که در قرآن همه علوم بلکه همه چیز وجود دارد و به آیاتى مانند «نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى‏ء (42) » استدلال مى‏کنند . از این رو مى‏کوشند تا ثابت کنند که در قرآن علم طب، هیئت، هندسه و . . . وجود دارد .
بررسى دلیل‏هاى موافقان تفسیر علمى
دلیل چهارم کامل نیست; زیرا این که مى‏گویند: «روش عقلى به وسیله فلسفه غرب باطل شده است .» مطلبى است قابل بحث و بسیارى آن را قبول ندارند و یا حداقل در بخشى از معارف بشرى قابل قبول نیست; چون برخى مسایل علمى مانند شیمى و فیزیک از راه آزمایش و تجربه پیشرفت مى‏کند، ولى در همان موارد هم، استقرا ناقص است و براى تعمیم قوانین علمى، به استدلال عقلى احتیاج داریم . (43) از طرف دیگر، در بعضى معارف بشرى استدلال عقلى، کاربرد اصلى دارد مانند علم منطق و ریاضى و تجربه اگر وجود داشته باشد، نقش ثانوى خواهد داشت .
اما این که گفتند روایات قابل خدشه است، این هم به طور مطلق قابل قبول نیست، زیرا روایات ما چند گروه است .
الف: خبر واحد ضعیف;
ب: خبر واحد صحیح;
ج: خبر واحد همراه با قرینه که آن را به خبر یقینى تبدیل مى‏کند;
د: خبر متواتر که اطمینان بخش است .
ما در تفسیر قرآن، بیشتر از دو گروه اخیر استفاده مى‏کنیم و اشکال ضعف یا جعل، به گروه اول وارد است که در تفسیر قرآن نقشى ندارند .
در مورد دلیل پنجم مى‏گوییم: در بحث تعارض قرآن و علم روشن شده است که بین قرآن و علم قطعى، تعارضى وجود ندارد (44) و اگر تعارضى بین علم ظنى با قرآن درگیرد، ما نمى‏توانیم براى علوم ظنى، دست از دلیل قطعى (قرآن) بر داریم .
دلیل ششم در بعضى موارد صادق است ولى یک قضیه کلى نیست; زیرا بسیارى از غیر عرب‏ها نیز دانش ادبیات عرب را دارا هستند و مى‏توانند اعجاز ادبى قرآن را متوجه شوند و یا حداقل، هر غیر عربى مى‏تواند با فراگیرى ادبیات عرب، از اعجاز قرآن مطلع شود .
دلیل هفتم صحیح نیست; زیرا آیه «تبیانا لکل شى‏ء» (45) قرینه لبى دارد . یعنى بیان کننده هر چیزى است که در راستاى هدف قرآن باشد و هدف اصلى قرآن، هدایت‏بشر است و هر چیزى که مربوط به هدایت‏بشر است، در قرآن وجود دارد (46) . اگر اشارات علمى داشته باشد در راستاى همان هدف خواهد بود . یعنى براى توجه دادن انسان به خدا، آیات او را در طبیعت‏یادآورى مى‏شود .
علاوه بر آن، ظهور این آیه و آیات مشابه خلاف بداهت است; چون مى‏بینم که در ظاهر آیه‏هاى قرآن (که مورد بحث تفسیر علمى است) همه فرمول‏ها و جزئیات علوم تجربى وجود ندارد . شاهد این مطلب آن که برخى از مفسران آشکارا این ظهور را انکار کرده‏اند . (47)
دلیل اول و دوم تفسیر علمى قوى است و ضرورت تفسیر علمى قرآن را اثبات مى‏کند . ولى بدان معنى نیست که ما را از روش‏هاى دیگر تفسیر قرآن بى‏نیاز مى‏سازد، بلکه این دو دلیل دلالت مى‏کند که در تفسیر قرآن همان طور که از قرینه‏هاى عقلى و نقلى استفاده مى‏شود باید از قرینه‏هاى قطعى علمى نیز استفاده شود تا تفسیر آیات روشن‏تر شود .
دلیل سوم تفسیر علمى در حقیقت نتیجه دلیل اول و دوم است و شاید نتوان آن را به عنوان دلیل مستقل پذیرفت .
پى‏نوشت‏ها:
1) جرجى زیدان، تاریخ التمدن الاسلامى، ج 2، ص 153 .
2) البته در برخى احادیث اهل بیت علیهما السلام نیز نکته‏هاى علمى در تفسیر آیات قرآن آمده است . مثلا در مورد تعداد 360 مشرق و مغرب در سوره معارج آیه 40 (شیخ صدوق، معانى الاخبار، ص 221) و نام سیاره‏ها در تفسیر تکویر آیه 15- 16 (مجمع البیان، ج 1، ص 677) و . . . که یکى از موارد تفسیرى اهل بیت علیهما السلام به شمار مى‏آید، ولى تفسیر علمى مصطلح نیست; چون از یافته‏هاى علمى در تفسیر قرآن استفاده نشده است‏بلکه اهل بیت علیهما السلام اسرار علمى آیه را با کمک علم امامت‏بیان کرده‏اند که این جزئى از تفسیر روایى مى‏شود .
3) ر . ک: رسائل ابن سینا، چاپ هند، 1908 م ص 124- 125; ذهبى، التفسیر والمفسرون، ج 2، ص 426 .
4) احیاء علوم دین، باب رابع از ابواب آداب تلاوت قرآن، ج 1، ص 289 .
5) جواهر القرآن، فصل پنجم، ص 25 .
6) البرهان فى علوم القرآن، ج 2، ص 181 .
7) بحارالانوار، ج 57، ص 5 .
8) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازى، تفسیر القرآن الکریم، ج 2، ص 289، 293 .
9) طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد، ص 43- 46 .
10) سوره بقره (48) آیه 67- 72 .
11) الجواهر فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 84- 89 .
12) سوره زخرف (49) آیه 10 .
13) شهرستانى، اسلام و هیئت، ترجمه خرمشاهى، ص 110 .
14) همان .
15) القرآن و العلم الحدیث، ص 156 .
16) ر . ک: المیزان، ج 1، ص 7 .
17) المنار، ج 2، ص 458 .
18) همان، ج 1، ص 55 .
19) ر . ک: المیزان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 7 .
20) التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 458، به نقل از الموافقات، ج 2 ص 76- 69 (با تلخیص).
21) همان، ص 488 .
22) سوره نحل (50) آیه 89 .
23) سوره انعام (51) آیه 38 .
24) التفسیر و المفسرون، ص 489 .
25) مجله الرسالة، شماره‏هاى 407 و 408، 1941 م، به نقل از احمد عمر ابو حجر التفسیر العلمى فى المیزان، دارالقیبه، ص 299- 302 .
26) الاسلام و الطب و الحدیث، با مقدمه شیخ مراغى، ص 5، به نقل از التفسیر والمفسرون، ج‏2، ص 519 .
27) تفسیر فى ظلال القرآن، ج 1، ص 260 .
28) المیزان، ج 18، ص 382 .
29) مجله پیام قرآن، پیش شماره، ص 48، (انتشارات دار القرآن کریم قم).
30) آیة الله سبحانى، تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، تنظیم سید هادى خسرو شاهى، ص‏315 .
31) التمهید، ج 6، ص 31، به بعد .
32) سوره بقره (52) آیه 219 .
33) سوره یس (53) آیه 36 .
34) سوره رعد (54) آیه 2; سوره لقمان (55) آیه 10 .
35) سوره یس (56) آیه 38 .
36) سوره بقره (57) آیه 219 .
37) سوره حج (58) آیه 5; سوره مؤمنون (59) آیه 12- 14 .
38) سوره حجر (60) آیه 22 .
39. The bible the quran and science maurice bucaille.
این کتاب چند بار به فارسى و عربى ترجمه شده است: عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبى انتشارات سلمان، 1357 ش; مقایسه‏اى میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر، انتشارات فرهنگ اسلامى، 1365 ش . این کتاب به عربى نیز دو ترجمه دارد: التورات و الانجیل و القرآن و العلم الحدیث، دراسته الکتب المقدسته فى ضوء المعارف الحدیثه .
40) این استدلال را علامه طباطبایى در المیزان، ج 1، ص 7 از قول طرفداران تفسیر علمى آورده‏اند .
41) عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحدیث، دار الکتاب العربى، 1973 م ص 26 .
42) سوره نحل (61) آیه 89 .
43) ر . ک: محمد على رضایى، در آمدى بر تفسیر علمى قرآن، ص 185- 200; الاسس المنطقیه للاستقراء، ص 135 و 383- 400; مظفر، المنطق ص 264 .
44) ر . ک: در آمدى بر تفسیر علمى قرآن، ص 391- 412 .
45) سوره نحل (62) آیه 89 .
46) در حوزه امور مربوط به هدایت‏بشر نیز بیشتر کلیات بیان شده است و جزئیات را پیامبر و اهل بیت علیهما السلام بیان کرده‏اند .
47) ر . ک: المنار، ج 7، ص 395; طنطاوى، الجواهر، ج 8، ص 130; المیزان، ج 14، ص 325; تفسیر نمونه، ج 11، ص 381 در باره این آیه و آیه‏هاى مشابه سوره انعام، آیه 59 و 38 و روایات مربوط به آن در در آمدى بر تفسیر علمى قرآن، ص 161 تا ص 178 بحث مبسوطى شده است .

 

تبلیغات