آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

Les orientations nouvelles en linguistique énonciative confèrent un intérêt tout particulier à l’étude du point de vue (PDV), éclairant en ce qu’elle révèle la possibilité, pour l’homme, de développer une infinité de significations à travers ses multiples prises de position par rapport au réel. En ce sens, l’étude des rapports de place entre les diverses sources du PDV revêt une importance de premier ordre dans l’analyse du discours, du fait qu’elle permet au lecteur de toucher, de près, le dynamisme de la construction du sens. La tâche s’avère, pourtant, difficile étant donné qu’elle exige l’approfondissement des postures énonciatives déterminantes dans la structuration sémantique du PDV. Le présent article porte sur l’étude des axes de la topique énonciative (Rabatel, 2004), à savoir, co-énonciation, sur-énonciation et sous-énonciation, mis en scène, essentiellement, à travers les représentations intériorisées du ‘je’ dans Harmonie nocturne (Ghâssemi, 1996). Les passages extraits du roman sont, soit marqués par les traits de l’argumentativité (directe ou indirecte) contenus dans les relations autodialogiques ; soit caractérisés par les effets de l’effacement énonciatif qui servent à des fins persuasives. Ils permettent d’examiner l’hypothèse selon laquelle la mise en scène discursive des vagabondages de la pensée pourrait contribuer à une meilleure exploration des niveaux d’intervention de l’instance énonciative dans la construction du sens.  

چالش های مربوط به مواضع بینشی در همنوایی شبانه ارکستر چوب ها، معرفی به انضمام نمونه های متنی

جهت گیری های نوین در زبان شناسی تبیین گر، اهمیت خاصی برای مطالعه دیدگاهها قائل است؛ زیرا این مطالعه نشان می دهد چگونه موضع گیری های چندسویه انسان در مقابل جهان واقع به تولید بی نهایت معنا می انجامد؛ به همین ترتیب در تحلیل گفتمان، بررسی روابط جایگاهی بین دیدگاههای متفاوت اولویت خاصی دارد؛ زیرا امکان دریافت دقیق از پویایی ساخت معنا را برای خواننده فراهم می کند؛ با این وجود چنین پژوهش دشواری مستلزم مطالعه عمیق مواضع بینشی تعیین گر در ساخت معنایی دیدگاههاست. در همین راستا، مقاله حاضر محورهای اصلی توپولوژی بینشی (راباتل، 2004)، یعنی هم دیدگاهی، فرادیدگاهی و فرودیدگاهی، را ازطریق بازنمایی درونی «من» در همنوایی شبانه ارکستر چوب ها (قاسمی، 1996) بررسی می کند. بریده های برگزیده از متن، گاه نشانگر استدلال گرایی (مستقیم یا غیر مستقیم) راوی در روابط خودگفتاری است و گاه هدف وی را در متقاعدسازی خواننده با تأثیرپذیری از استراتژی «منبع فکری پنهان» آشکار می کند. این مثال ها نشان می دهد که چگونه بازنمایی سرگردانی اندیشه ها در قالب گفتمان درونی به درک هرچه بهتر از سطوح نقش آفرینی منبع فکری در ساخت معنا می انجامد.

تبلیغات