آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

در عصر قاجار چند تذکره منظوم با زمینه های ادبی و داستانی نوشته شد. یکی از این تذکره ها نوشته میرزا محمدباقر رشحه اصفهانی از سخنوران بنام اصفهان و یزد است. این تذکره از دو نظر برخلاف روش های تذکره نویسی فارسی است؛ نخست آنکه منظوم است و دوم اینکه در خلال یک داستان نوشته شده است و به همین سبب می توان آن را تذکره ای ضمنی دانست. در این پژوهش به دلایل توجه رشحه به داستان پردازی و پیچیدن تذکره در لفافه داستان پرداخته شده و ضمن نقد این داستان تذکره، برخی خطاهای شناختی آن بیان شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد رشحه اصفهانی ضمن اطلاع از اوضاع ادبی منطقه مرکزی ایران در عصر خود، کوشیده است هنجارهای متداول تذکره نویسی عصر قاجار را نادیده بگیرد و داستان را مانند چاشنی در آن دخالت دهد. از آنجا که به خاطر سپردن متن منظوم از منثور بسیار ساده تر است، رشحه اصفهانی داستان منظوم را دست مایه ای برای نوشتن تذکره کرد تا زمینه بهتری برای جذب مخاطب و ماندگارکردن اثر خود فراهم کند. او با اختصار در ترجمه حال شاعران سبب شد بسیاری از سخنوران گمنام و کم نام معاصر او از یادها نروند؛ نیز گاهی تنها منبع شناخت برخی شاعران یزد، اصفهان، فارس و برخی دیگر از مناطق ایران همین تذکره است.

تبلیغات