مهاجرت را حرکت انسانها در سطح جغرافیا که با طرح و قصد قبلی صورت می گیرد و به تغییر محل اقامت آنها برای همیشه یا مدت طولانی می انجامد، تعریف می کنند. در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی وضعیت جوانان مهاجر از روستای فرات به شهر دامغان پرداخته شود. غالب پژوهش های صورت گرفته درباره این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوریهای پیش ساخته به توصیف و تبیین آن پرداخته اند. برای گردآوری داده ها محقق به مصاحبه با افراد مهاجر پرداخته است. تلاش به منظور ایجاد رفاه، ارتقاء معیشت و دستیابی به زندگی بهتر از جمله اهداف اجتماعی بشر به منظور ماندگاری در کلیه عرصه های سکونت گاهی می باشد. از این رو افراد در راستای فرار از مشکلات و تنگناهای موجود در محلِ سکونت خویش و همچنین برخورداری از خوشبختی و آنچه که حق طبیعی انسان برای ادامه زندگی قلمداد می گردد؛ به فضای سکونتگاهی دیگر مهاجرت می کنند. در راستای این روند جمعیتی؛ روستائیان به منظور استفاده از امکانات معیشتی-رفاهی و نیز در جهت یافتن شغل و ایجاد درآمد مکفی، به سمت شهرها و دیگر مراکز اقامتگاهی کشور مهاجرت می کنند. در این مسیرِ حرکت، عموماً افراد روستایی تمایل دارند به سمت مراکزی رهسپار شوند که علاوه بر رفع نیازمندیهای اقتصادی - اجتماعی آنان؛ این فضای جدید بتواند جوابگوی احساسات و ادراکات فرهنگی- هویتی آنها نیز باشد.