پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه دکتربدوى و آیت الله جوادی آملی پیرامون خاستگاه وحی، با تکیه بر امّی بودن پیامبر (ص( با روش توصیفی- تحلیلی می پردازد. بحث اصالت سندی قرآن از زمان نزول آن مطرح شده و امروز نیز دنبال می گردد. برخی انتساب قرآن به خداوند را به چالش کشیده وآن را به پیامبر نسبت داده اند. قرآن و اندیشمندان اسلامی هرکدام بر مبنای گرایش به مکاتب مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی، چیستی وحی قرآن را مطرح کردند. تلاش این نوشتار بر آن بوده است که با بررسی دیدگاه دکتربدوی، فیلسوف اسلامی نومعتزلی وآیت الله جوادی آملی فیلسوف متألّه، برخورد آنان با مسأله خاستگاه وحی و امّی بودن پیامبر را با توجه به هدف و مبنای فکری آنان و روشی که در مواجهه با آن پیش گرفته اند، بررسی و غایت حاصل از هر کدام را تبیین نماید. یافته های تحقیق حاکی است که دکتر بدوی با روش زبان شناسی جدلی در موضع دفاعی و نقضی به مسأله نگریسته است. وی با معرفی پیامبر امی بر بعثت بر تمام جهانیان به برداشت غیرتام از شأن نبی اکرم می رسد. آیت الله جوادی آملی، باروش برهان عقلی و نقلی، ضمن پیراستن ساحت وحی از وهم، خیال و اسارت در حسّ و تجربه، قرآن را تنزل یافته از ذات اقدس الهی و پیامبر را تلقی کننده حقیقت آن از مقام لدن، نزد خداوند سبحان دانسته است. این مقاله تحلیلی با روش عقلی و نقلی به خاستگاه وحی پرداخته و داده های کتابخانه ای را با تحلیل انتقادی پردازش نموده است.