این پژوهش با هدف ارائه مدل ساختاری استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی با تأکید بر واسطه گریِ تمایل رفتاری، سهولت و سودمندی ادراک شده سامان یافت. در انجام این تحقیق که مطالعه ای توصیفی پیمایشی است، 150 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران در سال تحصیلی 1400-1399 با روش تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه استاندارد رضایت کاربر، کیفیت سیستم و استفاده از سیستم رامیرز کرا و همکاران (2017)، قصد رفتاری ونکاتش و بلا (2008)، سودمندی و سهولت دیویس (1989)، هنجار ذهنی و خودکارآمدی عبدالله و وارد (2016) و کیفیت خدمات سیدرال و همکاران (2017) بوده است. داده ها نیز به کمک روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزار پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان داد که هرچه دانشجویان کار کردن با سیستم را آسان تر بدانند، از نظام یادگیری الکترونیکی بیشتر استفاده می کنند. همچنین احساس خودکارآمدی، رضایت کاربر، هنجار ذهنی و کیفیت سیستم می توانند در درک آسانیِ کار با سیستم یادگیری الکترونیکی نقش داشته باشند. کیفیت خدمات و کیفیت سیستم نیز باعث می شود که افراد احساس کنند که سیستم یادگیری الکترونیکی سودمند است. به طور کلی، رضایت کاربر، کیفیت سیستم، هنجار ذهنی و خودکارآمدی از طریق سودمندی، سهولت ادراک شده و تمایل رفتاری بر استفاده از سیستم یادگیری الکترونیکی اثرگذارند.