گزارشی از شرایط سیاسی – اجتماعی جنبش تنباکو
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نیمه دوم قرن نوزدهم تاریخ ایران را میتوان نقطه شروع شکلگیری زمینه گسست در تاریخ ایران در نظر گرفت. بعد از شکستهای پیدرپی ایران از قدرتهای بزرگ همسایه و تحمیل شدن قراردادهای ترکمانچای بعد از گلستان و معاهده پاریس از سوی روس و انگلیس در نیمه اول این قرن، اولین بیداری تاریخی در سطح نخبگان سیاسی تحقق یافت؛ اما با توجه به تعلق این آگاهی تاریخی - آگاه شدن بر ضعف ایران و نیرومندی فوقالعاده قدرتهای بزرگ روس و انگلیس در شرایط کاملا جدید – نتیجه آن پذیرش قهری نفوذ همهجانبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دو قدرت بزرگ از سوی دولت و بهالطبع مردم این مرز و بوم بود.
هرچند نفوذ همهجانبه این قدرتها ایران را در نیمه دوم قرن نوزدهم در وضعیت نیمهاستعماری قرار داد1، نتایج آن نفوذ یکسره منفی نبود. بر پایه این نفوذ – از یک بعد – پدیدههای منفی در ابعاد مختلف نظام اجتماعی ایران ظاهر شد: به لحاظ اقتصادی سلطههای یکسویه بر نیروی تجاری شهرنشین ایران فزونی یافت و در شرایط جدید علاوه بر سلطه دولت خودکامه و ایلات و عشایر، سلطه نیروی خارجی نیز با تمهیدات و پشتیبانی دولت متبوع و تسهیلات دولت ایران به نفع نیروهای اقتصادی خارجی و تضییقات آن علیه نیروهای تجاری داخلی – که همه ناشی از ندانمکاری دولت و جهالت آن بر شرایط حاکم بر نظام بینالملل از یک سو و استبداد دیرینه از سوی دیگر بود – اضافه شد.
به لحاظ سیاسی نه تنها دولت ایران استقلال تاریخی خود را از دست داد، بلکه بسیاری از رجال سیاسی تحتالحمایه دولتهای بیگانه قرار گرفتند،2 در بعد فرهنگی آشنایی ایران با منطق جدید3 بحران «تصلب سنت» را آشکار ساخت و «تجدد» در بیاعتنایی به «اقتضاهای درونی سنت» انسجام نظام را دچار اختلال جدی کرد.
با این حال وضعیت نیمهاستعماری ثمرات بزرگی در پی داشت: برای اولین بار در تاریخ استبدادی ایران – که اساس هر نوع ارتباط جامعه و دولت در آن بر خصومت استوار شده و از آنجا که در این ارتباط اغلب دست بالا از آن دولت بوده است همیشه نیروهای اجتماعی ضعیف سلطه یکسویه دولت را تحمل کردند – نیروهای اجتماعی با محوریت نیروی تجاری قوتی استثنایی گرفتند و با اتحادی سنتی با نیروی مذهب شکلی جدید از قدرت اجتماعی را در مقابل قدرت سیاسی به منصه ظهور گذاشتند.4 این تحول مثبت در حوزه اقتصاد با تحول مثبت دیگری در حوزه مذهب مقارن شد.
بعد از یک قرن سلطه اخباریگری بر جهان تشیع در ایران، مجتهدان به رهبری وحید بهبهانی5 از ابتدای قرن نوزدهم مقارن با ظهور سلسله قاجار بر اخباریون غالب شدند. مجتهدان اصولگرا در فرایند بالندگی خود به آنجا رسیدند که با ظهور شیخ انصاری مرجعیت عامه پدید آمد و بعد از آن روحانیت با دست یافتن به سازمانی فراگیر و منسجم با محوریت مرجع کل موفق شدند قدرتی سیاسی مبتنی بر مذهب در شکل غیررسمی به هم رسانند6 که حتی بر دولت خودکامه نیز تفوق یابند.7
در ایران نیمه دوم قرن نوزدهم که هیچ نیرویی در ایران نمیتوانست در سرتاسر آن ابزار ارتباطی داشته و به شکلی منسجم با کل جامعه در ارتباط ارگانیک قرار گیرد، این مهم برای روحانیت با شکلگیری سلسله مراتب مرجع، مجتهدان شهر، پیشنمازان و روضهخوانان شهر و روستا، تحقق یافت.8
با این تمهید میتوان از بیداری دوم در پایان قرن نوزدهم سخن گفت که بر اساس آن جامعه با محوریت اتحاد نیروی مذهبی – تجاری در مقابل دولت استبدادی – که اکنون با پذیرش وابستگی به بیگانه، سلطه خارجی را نیز به مثابه پدیدهای دینی موجب شده است – صفآرایی کردند.
امتیاز تنباکو بهانهای بود برای گسترش جنبشی که قبل از آن تاریخ از سوی نیروی تجاری در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی شروع شده بود.9 این جنبش زمانی فراگیر شد و به نتیجه مورد نظر دست یافت که نیروهای مذهبی در کنار نیروهای تجاری قرار گرفته، رهبری آن را رسما در شهرهای مختلف به عهده گرفتند و در آخرین حلقه با صدور فتوا از سوی میرزای شیرازی آن را به جنبشی ملی (نه صرفا شهری – منطقهای) تبدیل کردند و همه اقشار جامعه مذهبی ایران در آن حضور یافتند.10 فتوای تحریم در شرایط خاصی صادر شد.
اولا قبل از فتوا حرکتهای اعتراضی از سوی تجار بدون هرگونه نتیجه مطلوب شروع شده بود.11 قبل از حرکت تجار بخشی از نیروی روشنفکری نوپدید جامعه آن روز ایران نیز با واسطه قرار دادن روحانیت یا بدون چنین واسطهای به اشکال مختلف و انتشار روزنامههایی چون کانون و اختر، سخنرانیها و تشکیل انجمنها، بر اعطای دهها امتیاز متنوع زبان اعتراض گشوده بودند.12 حتی روسها نیز در هنگام علنی شدن اعطای امتیاز تنباکو بر ناصرالدین شاه (درون سیاست موازنه مثبت امتیازگیری) مخالفتشان را ابراز کرده بودند.13 با این حال در هیچ یک از این مراحل، معترضان نتیجهای نگرفتند. تنها زمانی این جنبش فراگیر شد و به نتیجه دلخواه منتهی شد که نیروی مذهب در تمام مراتب خود از جمله در سطح مرجعیت وارد مبارزه شده و رهبری آن را در دست گرفتند.14
فتوای میرزای شیرازی در شرایط تاریخی حاکم بر نیمه دوم قرن نوزدهم ایران در حالی صادر شد که هم او چندین بار بر این امتیاز و امتیازات دیگری چون بانک و راهآهن با دلایل مشخصی چون نفی سبیل، تکیه بر نوامیس الهی، لزوم استقلال دولت اسلامپناه بر حفظ منافع مردم مسلمان، به صورت تلگراف اعتراض نموده ولی هیچکدام به نتیجه نرسیده بودند و صدور فتوا در آخرین حلقه این اعتراضات قرار گرفت. به نظر میآید با قوانین ساختاری که تاکنون بدانها اشاره رفت نمیتوان در درستی انتساب این فتوا به میرزا تردید کرد. مضاف بر اینکه صحت آن با تایید بعدی خود میرزا نیز به اثبات رسیده است.15 بالاتر اینکه نویسندگان خارجی نیز برای صحت این فتوا قراین زیادی یافتهاند.16
میرزای شیرازی، علاوه بر عوامل ساختاری پیشگفته، از طریق داشتن یک ارتباط چندجانبه با نیروهای روشنفکری داخل – خارج ایران و نیز مجتهدان شهرهای بزرگ در ایران که اتفاقا مهمترینشان، آیتالله میرزاحسن آشتیانی مجتهد تهران، میرزاجواد تبریزی مجتهد تبریز، سیدعلیاکبر فالامیری مجتهد شیراز و آقانجفی مجتهد اصفهان، از شاگردان او نیز بودند آگاهی کافی از گسترش فساد اقتصادی در ایران (با سلطه استعمار خارجی و محوریت استبداد داخلی) دست یافته بود.
هر یک از این نیروها در فراهم آوردن زمینه صدور آن فتوا دخیل بودند. روشنفکرانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکمخان مضرات سیاسی – اقتصادی آن را به میرزا بازگو میکردند. نمایندگان و مجتهدانی چون آقانجفی و میرزای آشتیانی نیز اعتراضات مردم شهرهای ایران را به سمع آن مرجع میرساندند و در اینباره کسب تکلیف میکردند.17
خلاصه آنکه امتیاز تنباکو در شرایط خاصی به بیگانگان اعطا شد. دولت استبدادی ایران در مقابل نیروی تجاری و مذهبی در داخل و نیروهای بیگانه از خارج، ضعیف شده بود. تجار سنتی در شرایط جدید به نیروی تجاری بینالمللی تبدیل شده بودند. برای اولین بار در تاریخ ایران نیروی روشنفکری متولد شده بود. روحانیت موفقیت بزرگی به دست آورده بودند.
آنها با دستیابی به مرجعیت عامه سازمانی منحصر به فرد در سرتاسر ایران به وجود آورده بودند. پدیده استعمار در شکل آشکار خودش با اعطای امتیاز تنباکو که بسیاری از مردم ایران در ارتباط با تولید، خرید، فروش و مصرف تنباکو قرار داشتند، حساسیت مردم را برانگیخت و مردم ناراضی از استبداد را به هیجان آورد. تجار متضرر از امتیاز را به حرکت واداشت.
روشنفکران نقش آگاهیبخشی را به عهده گرفتند و مساله اینکه روحانیت با تمامی توان خود وارد میدان رهبری شد و با صدور فتوای تحریم استعمال تنباکو از سوی میرزای بزرگ شیرازی جنبشی ملی پدیدار شد و برای اولین بار جامعه بر دولت فائق آمد و اولین الگوی مبارزه علیه استبداد و استعمار جهت تسهیل تداوم آن در سرتاسر تاریخ معاصر آماده شد.
* عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید قم
پینوشتها:
1- احمد اشرف؛ موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران: دوره قاجاریه (تهران: زمینه، 1359) ص 47 – 46.
2- همان، فصل چهارم.
3- سیدجواد طباطبایی، مکتب تبریز.
4- احمد اشرف، پیشین، فصل پنجم.
5- ابوالقاسم گرجی، تاریخ فقه و فقها (تهران: سمت، 1375).
6- بهزاد کشاورز، تشیع و قدرت در ایران (پاریس: خاوران، 1379)، صص 20 – 318.
7- علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار (تهران: علمی، 1342)، صص 78 – 366
8- بهزاد کشاورز، پیشین، صص 20 – 318.
9- احمد اشرف، پیشین، فصل چهارم.
10- ر.ک: محسن بهشتیسرشت؛ نقش علما در سیاست (تهران: پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، 1380). صص 91 – 90.
- محمد نهاوندی؛ پیکار پیروز (بیجا: فجر، بیتا) صص 52 – 38
- به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان؛ سده تحریم تنباکو (تهران: امیرکبیر، 1373)
- محمدرضا رحمتی؛ نقش مجتهد فارسی در نهضت تنباکو (قم: بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1371) صص 115 – 76 و صص 29 – 226.
11- بهزاد کشاورز، پیشین، 325
12- نیکی ر. کدی؛ تحریم تنباکو در ایران (تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، 25362) صص 29 – 19
13- همان، صص 19 – 15
14- بهزاد کشاورز، پیشین، صص 46 – 331
15- ر.ک: شیخ حسن اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان (قم: الهادی، 1377) ص 201
- محمدحسن رجبی، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه (تهران: نی، 1384) ص 215
16- نیکی ر.کدی ص 147 به نقل از تاریخ بیداری ایرانیان، ج 1 ص 30
17- نیکی ر.کدی پیشین، فصل اول و تاریخ دخانیه، پیشین، ص 8 – 84.
هرچند نفوذ همهجانبه این قدرتها ایران را در نیمه دوم قرن نوزدهم در وضعیت نیمهاستعماری قرار داد1، نتایج آن نفوذ یکسره منفی نبود. بر پایه این نفوذ – از یک بعد – پدیدههای منفی در ابعاد مختلف نظام اجتماعی ایران ظاهر شد: به لحاظ اقتصادی سلطههای یکسویه بر نیروی تجاری شهرنشین ایران فزونی یافت و در شرایط جدید علاوه بر سلطه دولت خودکامه و ایلات و عشایر، سلطه نیروی خارجی نیز با تمهیدات و پشتیبانی دولت متبوع و تسهیلات دولت ایران به نفع نیروهای اقتصادی خارجی و تضییقات آن علیه نیروهای تجاری داخلی – که همه ناشی از ندانمکاری دولت و جهالت آن بر شرایط حاکم بر نظام بینالملل از یک سو و استبداد دیرینه از سوی دیگر بود – اضافه شد.
به لحاظ سیاسی نه تنها دولت ایران استقلال تاریخی خود را از دست داد، بلکه بسیاری از رجال سیاسی تحتالحمایه دولتهای بیگانه قرار گرفتند،2 در بعد فرهنگی آشنایی ایران با منطق جدید3 بحران «تصلب سنت» را آشکار ساخت و «تجدد» در بیاعتنایی به «اقتضاهای درونی سنت» انسجام نظام را دچار اختلال جدی کرد.
با این حال وضعیت نیمهاستعماری ثمرات بزرگی در پی داشت: برای اولین بار در تاریخ استبدادی ایران – که اساس هر نوع ارتباط جامعه و دولت در آن بر خصومت استوار شده و از آنجا که در این ارتباط اغلب دست بالا از آن دولت بوده است همیشه نیروهای اجتماعی ضعیف سلطه یکسویه دولت را تحمل کردند – نیروهای اجتماعی با محوریت نیروی تجاری قوتی استثنایی گرفتند و با اتحادی سنتی با نیروی مذهب شکلی جدید از قدرت اجتماعی را در مقابل قدرت سیاسی به منصه ظهور گذاشتند.4 این تحول مثبت در حوزه اقتصاد با تحول مثبت دیگری در حوزه مذهب مقارن شد.
بعد از یک قرن سلطه اخباریگری بر جهان تشیع در ایران، مجتهدان به رهبری وحید بهبهانی5 از ابتدای قرن نوزدهم مقارن با ظهور سلسله قاجار بر اخباریون غالب شدند. مجتهدان اصولگرا در فرایند بالندگی خود به آنجا رسیدند که با ظهور شیخ انصاری مرجعیت عامه پدید آمد و بعد از آن روحانیت با دست یافتن به سازمانی فراگیر و منسجم با محوریت مرجع کل موفق شدند قدرتی سیاسی مبتنی بر مذهب در شکل غیررسمی به هم رسانند6 که حتی بر دولت خودکامه نیز تفوق یابند.7
در ایران نیمه دوم قرن نوزدهم که هیچ نیرویی در ایران نمیتوانست در سرتاسر آن ابزار ارتباطی داشته و به شکلی منسجم با کل جامعه در ارتباط ارگانیک قرار گیرد، این مهم برای روحانیت با شکلگیری سلسله مراتب مرجع، مجتهدان شهر، پیشنمازان و روضهخوانان شهر و روستا، تحقق یافت.8
با این تمهید میتوان از بیداری دوم در پایان قرن نوزدهم سخن گفت که بر اساس آن جامعه با محوریت اتحاد نیروی مذهبی – تجاری در مقابل دولت استبدادی – که اکنون با پذیرش وابستگی به بیگانه، سلطه خارجی را نیز به مثابه پدیدهای دینی موجب شده است – صفآرایی کردند.
امتیاز تنباکو بهانهای بود برای گسترش جنبشی که قبل از آن تاریخ از سوی نیروی تجاری در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی شروع شده بود.9 این جنبش زمانی فراگیر شد و به نتیجه مورد نظر دست یافت که نیروهای مذهبی در کنار نیروهای تجاری قرار گرفته، رهبری آن را رسما در شهرهای مختلف به عهده گرفتند و در آخرین حلقه با صدور فتوا از سوی میرزای شیرازی آن را به جنبشی ملی (نه صرفا شهری – منطقهای) تبدیل کردند و همه اقشار جامعه مذهبی ایران در آن حضور یافتند.10 فتوای تحریم در شرایط خاصی صادر شد.
اولا قبل از فتوا حرکتهای اعتراضی از سوی تجار بدون هرگونه نتیجه مطلوب شروع شده بود.11 قبل از حرکت تجار بخشی از نیروی روشنفکری نوپدید جامعه آن روز ایران نیز با واسطه قرار دادن روحانیت یا بدون چنین واسطهای به اشکال مختلف و انتشار روزنامههایی چون کانون و اختر، سخنرانیها و تشکیل انجمنها، بر اعطای دهها امتیاز متنوع زبان اعتراض گشوده بودند.12 حتی روسها نیز در هنگام علنی شدن اعطای امتیاز تنباکو بر ناصرالدین شاه (درون سیاست موازنه مثبت امتیازگیری) مخالفتشان را ابراز کرده بودند.13 با این حال در هیچ یک از این مراحل، معترضان نتیجهای نگرفتند. تنها زمانی این جنبش فراگیر شد و به نتیجه دلخواه منتهی شد که نیروی مذهب در تمام مراتب خود از جمله در سطح مرجعیت وارد مبارزه شده و رهبری آن را در دست گرفتند.14
فتوای میرزای شیرازی در شرایط تاریخی حاکم بر نیمه دوم قرن نوزدهم ایران در حالی صادر شد که هم او چندین بار بر این امتیاز و امتیازات دیگری چون بانک و راهآهن با دلایل مشخصی چون نفی سبیل، تکیه بر نوامیس الهی، لزوم استقلال دولت اسلامپناه بر حفظ منافع مردم مسلمان، به صورت تلگراف اعتراض نموده ولی هیچکدام به نتیجه نرسیده بودند و صدور فتوا در آخرین حلقه این اعتراضات قرار گرفت. به نظر میآید با قوانین ساختاری که تاکنون بدانها اشاره رفت نمیتوان در درستی انتساب این فتوا به میرزا تردید کرد. مضاف بر اینکه صحت آن با تایید بعدی خود میرزا نیز به اثبات رسیده است.15 بالاتر اینکه نویسندگان خارجی نیز برای صحت این فتوا قراین زیادی یافتهاند.16
میرزای شیرازی، علاوه بر عوامل ساختاری پیشگفته، از طریق داشتن یک ارتباط چندجانبه با نیروهای روشنفکری داخل – خارج ایران و نیز مجتهدان شهرهای بزرگ در ایران که اتفاقا مهمترینشان، آیتالله میرزاحسن آشتیانی مجتهد تهران، میرزاجواد تبریزی مجتهد تبریز، سیدعلیاکبر فالامیری مجتهد شیراز و آقانجفی مجتهد اصفهان، از شاگردان او نیز بودند آگاهی کافی از گسترش فساد اقتصادی در ایران (با سلطه استعمار خارجی و محوریت استبداد داخلی) دست یافته بود.
هر یک از این نیروها در فراهم آوردن زمینه صدور آن فتوا دخیل بودند. روشنفکرانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکمخان مضرات سیاسی – اقتصادی آن را به میرزا بازگو میکردند. نمایندگان و مجتهدانی چون آقانجفی و میرزای آشتیانی نیز اعتراضات مردم شهرهای ایران را به سمع آن مرجع میرساندند و در اینباره کسب تکلیف میکردند.17
خلاصه آنکه امتیاز تنباکو در شرایط خاصی به بیگانگان اعطا شد. دولت استبدادی ایران در مقابل نیروی تجاری و مذهبی در داخل و نیروهای بیگانه از خارج، ضعیف شده بود. تجار سنتی در شرایط جدید به نیروی تجاری بینالمللی تبدیل شده بودند. برای اولین بار در تاریخ ایران نیروی روشنفکری متولد شده بود. روحانیت موفقیت بزرگی به دست آورده بودند.
آنها با دستیابی به مرجعیت عامه سازمانی منحصر به فرد در سرتاسر ایران به وجود آورده بودند. پدیده استعمار در شکل آشکار خودش با اعطای امتیاز تنباکو که بسیاری از مردم ایران در ارتباط با تولید، خرید، فروش و مصرف تنباکو قرار داشتند، حساسیت مردم را برانگیخت و مردم ناراضی از استبداد را به هیجان آورد. تجار متضرر از امتیاز را به حرکت واداشت.
روشنفکران نقش آگاهیبخشی را به عهده گرفتند و مساله اینکه روحانیت با تمامی توان خود وارد میدان رهبری شد و با صدور فتوای تحریم استعمال تنباکو از سوی میرزای بزرگ شیرازی جنبشی ملی پدیدار شد و برای اولین بار جامعه بر دولت فائق آمد و اولین الگوی مبارزه علیه استبداد و استعمار جهت تسهیل تداوم آن در سرتاسر تاریخ معاصر آماده شد.
* عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید قم
پینوشتها:
1- احمد اشرف؛ موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران: دوره قاجاریه (تهران: زمینه، 1359) ص 47 – 46.
2- همان، فصل چهارم.
3- سیدجواد طباطبایی، مکتب تبریز.
4- احمد اشرف، پیشین، فصل پنجم.
5- ابوالقاسم گرجی، تاریخ فقه و فقها (تهران: سمت، 1375).
6- بهزاد کشاورز، تشیع و قدرت در ایران (پاریس: خاوران، 1379)، صص 20 – 318.
7- علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار (تهران: علمی، 1342)، صص 78 – 366
8- بهزاد کشاورز، پیشین، صص 20 – 318.
9- احمد اشرف، پیشین، فصل چهارم.
10- ر.ک: محسن بهشتیسرشت؛ نقش علما در سیاست (تهران: پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، 1380). صص 91 – 90.
- محمد نهاوندی؛ پیکار پیروز (بیجا: فجر، بیتا) صص 52 – 38
- به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان؛ سده تحریم تنباکو (تهران: امیرکبیر، 1373)
- محمدرضا رحمتی؛ نقش مجتهد فارسی در نهضت تنباکو (قم: بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1371) صص 115 – 76 و صص 29 – 226.
11- بهزاد کشاورز، پیشین، 325
12- نیکی ر. کدی؛ تحریم تنباکو در ایران (تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، 25362) صص 29 – 19
13- همان، صص 19 – 15
14- بهزاد کشاورز، پیشین، صص 46 – 331
15- ر.ک: شیخ حسن اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان (قم: الهادی، 1377) ص 201
- محمدحسن رجبی، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه (تهران: نی، 1384) ص 215
16- نیکی ر.کدی ص 147 به نقل از تاریخ بیداری ایرانیان، ج 1 ص 30
17- نیکی ر.کدی پیشین، فصل اول و تاریخ دخانیه، پیشین، ص 8 – 84.