هدف: این مقاله به بررسی منطق تصمیم گیری کارآفرینان در ورود به بازارهای خارجی مبتنی بر رویکردهای امکان گرایی و هدف گرایی پرداخته است. منطق تصمیم گیری کارآفرینان به دلیل عدم قطعیت در شرکت های کارآفرینانه و کوچک با مدیران شرکت های بزرگ متفاوت است. امکان گرایی نظریه در حال گسترشی است که تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت را توضیح می دهد. روش: در این پژوهش از رویکرد کیفی و مطالعه چندموردی استفاده شده است. گردآوری داده ها از طریق مطالعه چندموردی و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با بنیان گذاران و کارآفرینان نه شرکت معتبر در صنعت لوازم خانگی کشور که در ۲۵ سال گذشته به بازارهای خارجی ورود پیدا کرده اند انجام شد. تحلیل داده ها از روش نگاشت علّی انجام شده است. برای سنجش اعتبار پژوهش، از وفاق کدگذاران استفاده شده است. میزان وفاق بین کدگذاران در ایجاد مفاهیم و روابط بین آنها 90 درصد بود که در مقایسه با پژوهش های مشابه، در سطح اطمینان پذیری است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که رفتار شرکت های مورد مطالعه در دوره آغازین ورود به بازارهای خارجی امکان گرایانه بوده و به تدریج که فعالیت خارجی در بازارهای هدف گسترش می یابد، به هدف گرایی گرایش بیشتری پیدا می کنند. نتیجه گیری: منطق غالب در تصمیم گیری کارآفرینان در ورود به بازارهای خارجی امکان گرایانه و به صورت صادرات پراکنده است. به منظور کاهش عدم قطعیت، اولویت آنها در تمام مراحل صادرات اعطای نمایندگی است، ولی پس از گسترش بازار، گرایش به منطق هدف گرایی در تصمیم های کارآفرینان پررنگ تر شده و به تأسیس مراکز خدمات پس از فروش و در گاهی مواقع به سمت راه اندازی خط مونتاژ در دوره های بعدی سوق پیدا می کنند.