آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

مبنای اصلی نوشتار حاضر، درباره برخی از نکات مربوط به آیه تأویل (آل عمران(3)/7) است با تکیه بر دیدگاه های دو نویسنده اهل تصوّف و عرفان، عین القضات همدانی و رشیدالدین میبدی است. این دو متفکّر اسلامی را باید به عنوان نمایندگان دو جریان اندیشه تأویل گرا در نیمه دوم قرن پنجم و آغاز قرن ششم هجری قمری دانست. هدف کلی ما، شناخت دریافت های ذوقی و عارفانه و تبیین تفکّرات تأویل گرایانه عارفان، بخصوص عین القضات و میبدی، نسبت به متن قرآن کریم است. این پژوهش در روش گردآوری اطّلاعات، از منابع کتابخانه ای بهره گرفته و سپس به صورت کیفی به تحلیل داده ها با روش استدلایی می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که عین القضات دانش راسخان را برای تأویل آیات متشابه در کنار دانش الهی می پذیرد. او هرچند مدعی آن نیست که به تأویل همه متشابهات، دست یافته، به طور ضمنی، از خود به عنوان یکی از مصادیق راسخان یاد می کند. درصورتی که میبدی با نگاه تفسیری و متشرعانه، به آیه تأویل می نگرد و بر این باور است که دانش تأویل متشابهات تنها مختص خداوند است؛ اما به طور مطلق هم مخالف تأویل نیست. در کشف الاسرار، با دو رویکرد تأویلی نکوهیده و پسندیده مواجه هستیم. تأویلاتی که از جاده شریعت و کتاب و سنّت عدول کند، نکوهیده و در غیر آن، پسندیده و مطلوب است. آن چه از دیدگاه هر دو متفکّر تأویلگرا باید به عنوان وجوه اشتراک مدّ نظر قرار داد، آن است که هر دو بی هیچ تردیدی، ایمان و سرسپردگی محض و تسلیم و اعتقاد قلبی راسخان را در برابر متشابهات قرآن کریم لازم می دانند.

تبلیغات