در فارسی امروز، صورت های مختلف فعل «گفتن» به ابزاری دستوری برای دلالت بر مفاهیم وجهی بدل شده اند. برخی از این صورت ها مانند «گو»، «گویی»، «گفتی»، «گوییا»، و «گویا»، در تحولات تاریخی زبان فارسی به عنوان قید به کار رفته اند و از آن میان، «گویی» و «گویا» هنوز رایج اند. در فارسی امروز، برخی صورت های فعل «گفتن»، مانند «بگو»، «نگو»، «بگویی» و مانند آن، در برخی بافت ها، کارکرد وجهی برعهده دارند. در این مقاله، به ویژگی های معنایی فعل «گفتن» از دوره باستان تا امروز پرداخته شده و سپس، روند تحولات برخی صورت های زبانی مشتق از آن، که طی فرآیند دستوری شدگی به قید بدل شده اند، بررسی شده است. «گویی» در تشبیه و تمثیل، برای دلالت بر فرضی و غیرواقعی بودن گزاره و «گویا» برای بیان شک و تردید در متون ادب فارسی به کار رفته اند و امروز نیز رایج اند. گذشته ازاین، برخی صورت ها و صیغه های این فعل در مرحله میانی دستوری شدگی قرار دارند. این صورت ها بازنمایی مفاهیم وجهی استنباط، حدس، گمان، فرض، و تصور را برعهده دارند و برخی از آنها به تدریج مقوله فعل را از دست می دهند و در جایگاه قید برای بازنمایی مفاهیم وجهی به کار می روند.