موضوع پژوهش حاضر بررسی رابطه مشارکت اجتماعی و سیاسی شهروندان همدانی با امنیت ملّی کشور است. چارچوب نظری تحقیق ترکیبی از نظریه های جامعه شناختی لیپست، دال، وینر، دورکیم و نظریه انتخاب عقلانی می باشد که با توجه به موضوع و اهداف تحقیق تدوین گردیده است . فرضیات این پژوهش بر اساس مدل تئوریکی فوق اقتباس شده و فرضیات به دنبال کشف روابط میان مشارکت اجتماعی و سیاسی با امنیت ملی هستند. جهت بررسی فرضیات مطرح شده 350 نفر از افراد بالای 18 سال ساکن در شهر همدان به صورت خوشه ای و تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند .روش تحقیق پیمایشی می باشد که به منظور آزمون الگوی تحلیلی روی نمونه تحقیق پرسشنامه ای توسط محقق طراحی شد. اعتبار پرسشنامه از نوع اعتبار صوری بوده و در آزمون مقدماتی تحقیق، ضریب آلفا جهت پایایی مقیاس امنیت ملّی برابر با 87/0بوده است. پرسشنامه طراحی شده توسط پرسشگران روی افراد مورد مطالعه اجراء و داده های مورد نظر گردآوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون، انجام گرفت. نتایج تحلیل آماری نشان می دهد که متغیرهای سن و تحصیلات پاسخگویان با متغیر مشارکت اجتماعی و سیاسی رابطه معنی داری ندارند .اما روابط مشارکت اجتماعی و سیاسی با امنیت ملی مثبت و معنادار می باشد، در نهایت الگوی نهایی نشان داد که بیش تر از همه متغیرهای مستقل، متغیر«مشارکت سیاسی» در ضریب امنیت ملی مؤثر می باشد، بدین معنی که هر چه میزان مشارکت سیاسی افراد بیش تر باشد، ضریب امنیت ملی کشور نیز افزایش خواهد یافت.