آغازبندی آثار ادبی در نثر و نظم از آغاز ادب فارسی دری معمول گردید. در آثار برجسته نثر فارسی اصطلاح (دیباچه نگاری) و در آثار برجسته منظوم اصطلاح (آغازبندی) مترادف یکدیگرند با این تفاوت که در منظومه ها زمینه گسترده تری برای آغازبندی وجود دارد و چنین است در خاتمه نگاری و خاتمه سرایی. هنر آغازبندی و خاتمه سرایی را می توان در ردیف فنون ادبی و بدیعی به شمار آورد. این آرایه بر ادب و بلاغت گفتار بزرگان ادب چه در نثر و چه در نظم می افزاید. مشرب فکری، فلسفی، مذهبی و جهان بینی سخنوران را می توان از آغازبندی های آنان در آثارشان دریافت و به اسرار درون آنان پی برد. این مقاله به واکاوی آغازبندی و خاتمه سرایی منظومه و مثنوی های برجسته ی گلستان ادب فارسی می پردازد. آغازبندی در منظومه های فارسی با شاهنامه فردوسی شروع می شود و سپس سنایی در حدیقه الحقیقه به طور گسترده تری به آن می پردازد پس از سنایی پیروان مکتب سنایی چه در عرفان و چه در منظومه های غنایی همگی آغازبندی و خاتمه سرایی را تا دوره ی قاجاریه رعایت کرده اند. به ندرت منظومه و مثتوی می توان یافت که مانند مثنوی مولانا بدون آغازبندی و خاتمه سرایی باشد.