چکیده

متن

آخوند،‌ مخالف ‌اعدام ‌شیخ ‌بود

وقتی خبر شهادت شیخ به آخوند می‌رسد، رنگ آخوند دگرگون می‌شود و نزدیک بوده به زمین بخورد. دو مرتبه چنین حالتی به آخوند خراسانی دست می‌دهد؛ یک بار زمان شنیدن خبر شهادت شیخ و دیگر اشغال ایران توسط قوای روس.

اعدام شیخ فضل‌الله نوری و فضای سیاسی حاکم در آن دوره، یکی از مهم‌ترین فرازهای تاریخ سیاسی معاصر ایران را تشکیل می‌دهد. در کنار جناح‌بندی‌های نیروهای مختلف مذهبی و غیر مذهبی در مقابل یکدیگر، موضع‌گیری چهره‌های مذهبی نیز در برابر هم حساسیت این دوره را افزایش داده است. صدور حکم اعدام شیخ از سوی شیخ ابراهیم زنجانی آخوند خراسانی در هدایت شیخ ابراهیم زنجانی، این بحث را به یکی از موضوعات مورد چالش تاریخ‌دانان تبدیل کرده است.

علیرضا شاکر خبرنگار همشهری ماه در گفتگو با موسی حقانی - پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر دیدگاه وی را درباره این موضوع جویا شده است.


گزیده‌ای از این گفتگو که در شماره 46 همشهری ماه منتشر شده در پی می‌آید:


•  فضایی که مرحوم شیخ در آن به شهادت رسید، فضای خاصی است. پس از فتح تهران در شرایطی که رعب و وحشت حاکم شده بود، جریان غرب‌گرای حاکم به‌دنبال تسویه حساب با نیروهای مذهبی برآمد. نگاهی به تحولات بعد از شهادت شیخ و حذف و ترور روحانیون و علما اعم از مشروطه‌خواه یا مخالف مشروطه، نشانگر این است که، گروهی به‌دنبال تسویه حساب با روحانیت و اسلام هستند که اولین فرد از این حلقه شیخ فضل‌الله نوری بود. در آن دوره حاکمیت هم به گروه‌های مسلح وابسته به جریانات غرب‌گرا بها می‌دهد؛ به‌طوری که این گروه‌ها به راحتی به جان و مال و ناموس مردم تعرض می‌کنند و اعتراض مردم هم راه به‌جایی نمی‌برد. در راس نظمیه هم یپریم خان ارمنی قرار دارد که شخصی افراطی و وابسته به داشناکسیون ارمنستان است که پس از اخراج از ارمنستان به ایران آمده و منویات خود را در این کشور پیاده می‌کند. در چنین شرایطی شیخ دستگیر و در دادگاهی فرمایشی محاکمه می‌شود.


• هرچند مشروطه‌خواهان افراطی بنا داشتند شیخ را به عنوان سمبل مخالفت با برنامه‌های خود از سر راه بردارند اما این موضوع را به دلیل ترس از وقوع تحرکات مردمی پنهان می‌سازند. وقتی حاج شیخ فضل‌الله بازداشت شد، مرحوم علیرضا خان عضدالملک نایب‌السلطنه بارها مراجعه کرده و پیگیر وضعیت شیخ می‌شود، می‌گویند مساله مهمی نیست و شیخ برای یک پرسش و پاسخ سطحی دعوت شده است و به زودی آزاد خواهد شد. آنها درصدد بودند ضمن دادن اطمینان به مردم و نیروهای طرفدار مرحوم شیخ نسبت به عدم تعرض به جان ایشان، آنها را فریب داده و با سرعت و بدون سروصدا ایشان را از بین ببرند. این اتفاق در عصر 13 رجب رخ داده و آنها شیخ را بی‌سر و صدا و بدون اینکه بیشتر افراد اطلاع داشته باشند به شهادت می‌رسانند.


• اگر علما اطلاع دقیق و بهنگامی از ماجرای اعدام شیخ داشتند، واکنش جدی‌ای نشان داده و در مقابل این تصمیم می‌ایستادند. اما برخی ماجرا را وارونه جلوه می‌دهند. آنها مدعی هستند که عالم بزرگی مانند آخوند خراسانی در صدور حکم اعدام شیخ فضل‌الله نوری نقش داشته است. این ادعا کاملا دروغ است. یک متنی در روزنامه‌های آن دوره از آخوند خراسانی به چاپ رسیده است که درصورت صحت انتساب آن به آخوند(هرچند که این سند به احتمال زیاد جعلی است) از آن به‌هیچ‌وجه برنمی‌آید که شیخ را باید اعدام کرد بلکه خاطرات نزدیکان آخوند حکایت از آن دارد که وقتی خبر شهادت شیخ به آخوند می‌رسد، رنگ آخوند دگرگون می‌شود و نزدیک بوده به زمین بخورد. دو مرتبه چنین حالتی به آخوند خراسانی دست می‌دهد؛ یک بار زمان شنیدن خبر شهادت شیخ فضل‌الله نوری و دیگر زمانی که ایران توسط قوای روس اشغال شد.


• ما سند مکتوبی که صراحتا موضع آخوند در این خصوص در آن مندرج باشد تاکنون ندیده‌ایم و این به این معنی نیست که چنین سندی وجود ندارد. حلقه‌ای در اطراف آخوند وجود دارد که از نشر مواضع ایشان علیه غربگرایان جلوگیری می‌کند. اگر نارضایتی آخوند از ماجرای به دار زدن شیخ آشکار می‌شد که این جریان در آن دوره همه چیز خود را از دست می‌داد. با این همه یادآوری چند نکته مهم در این رابطه ضروری است. اولا آخوند توصیه‌های خیلی جدی‌ای برای رسیدگی به وضعیت خانواده شیخ پس از شهادت ایشان می‌کنند. حتی فرزند شیخ فضل‌الله نوری را از نجف به تهران گسیل می‌کند تا به وضع خانواده رسیدگی کند. ثانیا بررسی مجموعه مواضع آخوند خراسانی پس از فتح تهران و آشکار شدن نیات واقعی غرب‌گرایان نشان می‌دهد که وی بسیار به دیدگاه‌های شیخ فضل‌الله نزدیک شده است. ثالثا اینکه باید به این مهم توجه کرد که تا اوایل سال 1328 هنوز اسدالله خرقانی در نجف است و همچنان اطلاعات غلط به مراجع می‌رساند. نامه‌ای از ایشان به مستشارالسلطنه در دسترس است که واقعیت‌های مهمی را بازگو می‌کند. جالب است بدانیم همان کسانی که شیخ را به دار می‌زنند، سیدعبدالله بهبهانی را نیز ترور کرده و تیم‌های ترور خود را جهت از بین بردن مراجع نجف به آن دیار اعزام می‌کنند و نهایتا آخوند خراسانی را به طرز مشکوکی مسموم می‌کنند.

تبلیغات