هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اهداف پیشرفت، حافظه فعال و سبکهای شناختی در پیش بینی پیشرفت ریاضی بود. بدین منظور از بین تمامی دانش آموزان پایه هفتم دبیرستانهای منطقه دو شهر مشهد تعداد 264نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه سبک های شناختی وابسته به زمینه و ناوابسته به زمینه، پرسشنامه جهت گیری هدفی میدگلی و همکاران (1998) و پرسشنامه حافظه فعال پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شده. نتایج نشان داد که میان سبک های شناختی، اهداف پیشرفت و حافظه فعال با پیشرفت ریاضی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و حافظه فعال بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت ریاضی دارد. دانش آموزانی که سبک شناختی ناوابسته به زمینه دارند، میزان فراخنای حافظه فعال بیشتری را گزارش کرده اند. دانش آموزان با سبک شناختی ناوابسته به زمینه نمره ی اهداف تبحری بیشتری دارند. دانش آموزان با سبک شناختی وابسته به زمینه نمره ی اهداف اجتنابی بیشتری دارند. اهداف تبحری با حافظه فعال رابطه معنادار دارد. بین میزان فراخنای حافظه فعال و نمره هدف رویکردی ارتباط معناداری در جهت مستقیم وجود دارد. بین میزان فراخنای حافظه فعال و نمره هدف اجتنابی ارتباط معناداری در جهت معکوس وجود دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیشرفت تحصیلی ریاضی از طریق اهداف پیشرفت، سبک شناختی و حافظه فعال قابل پیش بینی است ولی نتایج تحلیل رگرسیون همزمان مشخص کرد که سهم فراخنای حافظه فعال پیش از اهداف پیشرفت وسبک شناختی است.