آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

سوپروینینس به معنای فرارویدگی، ابتناء و ترتب بوده و عبارت از نوعی نسبت و ارتباط نامتقارن بین دو دسته از ویژگی های خاص و متفاوت مثل A و B است. به این صورت که دو دسته از ویژگی ها مثل A و B به نحوی ارتباط و وابستگی وجودی دارند که تغییر در ویژگی A بدون تغییر در ویژگی B ممکن نیست و ویژگی A تنها در صورتی بر ویژگی B سوپروین ( مبتنی و مترتب) می شود که تغییر در ویژگی A مستلزم تغییر در ویژگی B باشد. این مقاله به دنبال بررسی و نقد استدلال از طریق سوپروینینس در ردّ واقع گرائی اخلاقی است. جان مکی با استفاده از سوپروینینس اخلاقی – به عنوان یک مقدمه- استدلالی در مقابل واقع گرائی اخلاقی ارائه می کند. سایمون بلک برن این استدلال را در مقابل واقع گرائی اخلاقی توسعه داد. او آثاری را منتشر کرد که بر اساس آنها، این استدلال در حوزه طبیعی اشکالات و نگرانی هائی برای واقع گرائی اخلاقی ایجاد می کند و بنابراین پروجکتیویسم ردّ می شود. او برای استدلال خویش از ترکیب دو نظریه سوپروینینس اخلاقی و فقدان استلزام بهره می برد و به این نتیجه می رسد که واقع گرائی اخلاقی نمی تواند "ممنوعیت جهان های ترکیبی" را تبیین کند، ولی ناواقع گرائی اخلاقی از عهده این کار برمی آید. البته واقع گرایانی از قبیل راس شفر لانداو به این استدلال پاسخ داده اند و در مقابل ادعا کرده اند که امکان سوپروین شدن اوصاف اخلاقی بر امور توصیفی وجود دارد. در این نوشتار – با تمرکز بر استدلال سایمون بلک برن- ابتدا گزارشی از سوپروینینس و قلمرو آن به حوزه اخلاق ارائه می شود. سپس استدلال از طریق سوپروینینس در نقد واقع گرائی اخلاقی تبیین و تحلیل می شود. در نهایت این استدلال توسط واقع گرا پاسخ گفته می شود. نتیجه این پژوهش این خواهد بود که نمی توان با کمک چنین استدلالی به راحتی واقع گرائی اخلاقی را ردّ کرد، هر چند همچنین به معنای پذیرش واقع گرایی اخلاقی نیز نیست.

تبلیغات