اتانازی انواعی دارد که از حیث اخلاقی و فقهی از یکدیگر متفاوت اند. تمایز دو نوع عمده آن، یعنی اتانازی فعال و منفعل، این است که در نوع اول، بیمار لاعلاج و با رنج زیاد را بدون امید به بهبودی می کشیم، اما در دومی، درمان او را رها می کنیم تا بمیرد. تحلیل و ارزیابی این تقسیم و تمایز، می تواند پاسخگو به این پرسش مهم و کلیدی باشد که آیا وانهادن برای مرگ نیز از لحاظ فقهی-اخلاقی مانند کشتن است؟ بسیاری از فلاسفه اخلاق این دو نوع را از حیث اخلاقی مانند هم می دانند یا اینکه گاهی حتی اتانازی منفعل را غیراخلاقی تر از نوع فعال آن می دانند؛ لکن در این مقاله با بررسی و برجسته کردن تفاوت و تمایز این دو نوعِ عمده اتانازی، مشخص می شود که از حیث اخلاقی و فقهی هیچ گاه نمی توانند با هم یکسان باشند؛ بلکه همان طور که در قسم فعال، حرمت و غیراخلاقی بودن آن روشن است، در قسم منفعل نیز، عدم حرمت آن روشن می-شود؛ و در موارد لاعلاجی که هیچ امیدی به بهبودی فرد بیمار نیست و بیماری او روز به روز در حال پیشرفت است، دیگر هیچ ضرورت اخلاقی و تکلیف شرعی ای به عهده پزشک و یا حتی شخص بیمار نیست تا بخواهد روند پیشرفت بیماری را کاهش داد و یا شخص را بیشتر زنده نگه داشت.